تصمیم گرفتم جدابشم..ولی بچم خیلی کوچیکه میترسم تکی از پسش برنیام
دلم نمیخاد برگردم خونه بابام کلی حرف بشنوم
موندم چیکارکنم..از یه طرفم اصلا دلم راضی زندگی گردن باشوهرم نیست
تا از درخونه میره بیرون میزنم زیرگریه 🥲
شما باشید چیکارمیکنید؟صبرمیکنید بچه بزرگ بشه بعدا؟
مشکلم باهاش خیانته :)

قوی باش تو‌میتونی زندگی رو بسازی

بزار کمی از این برهه زایمان و بعد زایمان خارج بشی بعد تصمیم عاقلانه تر بگیری

بستگی به خانوادت داره عزیزم بنظر من اگ میدونی خانوادت پشتت ان برو خونه بابا و بگو میخوای طلاق بگیری شوهرت حساب کار دستش بیاد البته بنظر من اول به خودش بگو اگ یه بتر دیگ خیانت کنی طلاق میگیرم بدش برو

عزیزم درکت میکنم اما اگه بدونی بچه بعد طلاق چقدر ضربه میخوره چقدر خارمیشه چقدر بی پدری میکشه هیچوقت ب طلاق هم فکرنمیکنی...بچت گناه داره صبرکن بزرگ بشه توطلاق بگیری راحت میدون خالی میکنی بادخترخالش میره عشق حال هروز حرص میخوری غصت بیشتر میشه پس باسیاست کارکن ارامش بچتم خراب نکن

منم همین مشکل رو دارم به اضافه دست بزن داشتنش فقط صبوری میکنم منم دلم نمیخاد برم خونه بابام باید برم کار کنم نا بتونم اول لاقل ی سرپناه بگیرم برا خودم بچت که بزرگ شد برو سرکار

ولی از نظرم برای زندگیت مجادله اینا کن زود پا پس نکش. مال من منو تا مرز نومیدی رسوند بخاطر اون درخواست طلاق دادم

منم حقیقتش دیگه اومدم خونه پدرم برنگشتم درخواست طلاق خودمو دادم. برا من همه جوره اذیتم کرد . چون خونریزی نداشتم بهم گفت از اول باکره نبودم بعد گفت باید مهریه ببخشم منم چون از طلاق میترسیدم بخشیدم گفتم درست میشه اما درست نشد دست بزن و... وقتی هم منو زد مادرم اومد دنبالم مادر منم زد .

ای خدا ریشه خیانتو آدمایی ک اینکارو میکنن بسوزونه
منم کشیدم چند ماه بعد عقدم بخشیدم ولی هنوز فراموش نکردم گاهی هنوز خوابشو میبینم خیلی بهم سخت گذشت حتی اگه ببخشی هم حالت تا همیشه بده اگه بچه نداشتی میگفتم اشتباه منو نکن و جداشو ولی حالا ک بچه هس از خدا میخام هرطور به صلاحته برات اتفاق بیوفته

عزیزم زندگیتو خراب نکن بخدا هیچی هیجا خوب نیست جز کناره فرزندت شوهرت

قوی باش میدونم مشکلت سخته

چقد ی مرد نامرد میتونه باشه ک زنی ک زایمان کرده با اون حال روحیش خیانتشو بفهمه واقعا نمیدونم چه بگم اگ شرایط اقتصادی داری جدا شو چون معلومه این روز ب روز بدتر میشه

اینجا ب نظرم هر کس نظری رو میده سر سری رد میشه از حرفت اما تنها تو هستی ک تا مغز استخونت تونستی این درد حس کنی هیچکس تو رو در نظر نمیگیره موقع راهنمایی کردنت اصلا شاید هیچکس نتونه درست تورو راهنمایی کنه شاید سال ها با این آدم زندگی کنی فراموش کنی ببخشی بخاطر بچت بخاطر خودت اما پنهانی این کارو بازم انجام بده شایدم دیگه هرگز انجامش نده اینا فقط فقط ب ذاتش ربط داره و ب نظریه من کسی ک یه بار تونست کاری رو انجام بده بازم انجامش میده اینقدر این کارش تکرار میکنه تا واسش عادت میشه همه چیزای زندگیت در نظر بگیر طلاق واقعا سخته واقعا سخته حتی ب جرات من میتونم بگم سخت تر از تحمل خیانته هم واسه خودت هم واسه بچت اما گردن خم کردن هم مثل اینکه هر روز انگار دارن جونت میگیرن
بچت خیلی کوچیکه الهی من فداش بشم ک باباش قدر این هدیه با ارزشش نمیدونه

به نظرم اگه میتونی طلاق بگیر اینطوری زندگی کردن خیلی بدتراز طلاقه واسه بچت

بهش فرصت بده...بخاطر بچه ات.. بزار التماست کنه برای جبران.... من دو بار فرصت دادم.... بار سوم دیگه توی جدا شدن تردید نمیکنم اما فرصت رو دادم تو هم بده ...هرچند فرصت دادن ممکنه دوباره خیانت کنه ولی ممکنه هم خیانت نکنه و‌بهتر بشه... من دو بار گذشتم ! سخت بود و تا الان عذاب مبکشم ولی بخاطر دخترم فرصت دادم

😔😔😔😔😔

بشین قشنگ باهاش صحبت کن بگو بره مشاور

مشکلت با شوهرت چیه بگو تا راهنمایی درست بکنیم نه اشتباه

چقدر از کلمه خیانت متنفرم و وحشت میکنم
دوسش نداری بگو بعد برو هر کاری دلت میخاد بکن خیانت چرا
الهی هم آین دنیاشون جهنم شه هم اون دنیا کسایی ک خیانت میکنن

الهی از کجا فهمیدی خیانت کرده هنوز بچه ات خیلی کوچولوهه چجوری میخوای از پسش بر بیای

عزیزم بنظرم یه مشاوره برو حتما اینجا نظرات متفاوته بیشتر صحبتاشون سردر گمت میکنه

مدرک جمع کن ازش . که مهریتو بتونی بگیری . بعدش یه کاری میکنی

بچه گناه داره

چند ساله ازدواج کردی اولین بارشه خیانت میکنه؟.. درکت میکنم😔

عزیزم سخته ولی چاره چیه بچه روچی کارمیکنی سعی کن ببخشی اگه تکرارکرداون موقع فکری کن

عزیزم این عکس خودته

تصمیم با خودته از بس خرج خودت بچه بر میای با این گرونی،؟چجوری دیدی خیانتو ؟

عزیزم اول برو مشاور بهتره
واینکه خیانتش در چه حدی بود ؟
اگه دفعه اولشه به خاطر پسرت کوتاه بیاد اگه خدای نکرده دیگه دیدی اونموقع دیگه نبخشش

پس چرا بچه اوردی؟

حیفه بچت

بمون و آدمش کن