🌸تجربه سزارین پارت پنجم🌸
همون موقع به خانم پرستار گفتم و اومدن دوتا شیاف هم برام گذاشت تا ساعت چهار اینا که وقت ملاقات تموم میشد با خانواده ام سرگرم بودم در اون حین بیحسی ام کامل رفت وقتی همه رفتن دردم شروع شد اما اونقدر که میگفتن و شنیدم بودم زیاد نبود واسه من مثل درد پریودی بود اما من پریودی های دردناکی هم داشتم خلاصه درد غیر قابل تحملی نبود با شیاف و سرمای که بهم وصل میکردن من اوکی بودم.خب شاید ساعت ده شب و باید یک چیزی میخوردم و از تخت میومدم پایین که قسمت سخت سزارین از نظر من فقط اون لحظه ای بود که خوابیده بودم و باید مینشتم لبه تخت این خیلی واسم سخت بود خلاصه با کمک همراهمیم بلند شدم نشستم لبه تخت یکم بابونه و نبات خوردم پرستار اومد سوند رو خارج کن اصلا درد نداشت سوزش هم نداشت من چون از وقتی از اتاق عمل اومده بودم تکون نخورده بودم و کلا به پشت دراز کشیده بودم موقعی که تکون خوردم و نشستم خون ریزی کردم همین باعث شد شکمم رو فشار بدن چون به دکترم سپرده بودم تو بیحسی انجام بدن که همین کار رو هم کرده بودن اینو یادم رفت بگم موقعی که میخواستم برم پخش از ریکاوری اونجا هم شکمم رو فشار دادن درد نداشت موقعی هم وارد پخش شدم فشار دادن چون هنوز بیحسی داشتم اونم قابل تحمل بود خب داشتم میگفتم چون خون اومد ازم پرستار چند بار شکمم رو فشار دادم خب واقعا دردناک بود اما چند ثانیه فقط دردش میشد

۲ پاسخ

سلام بسلامتی مبارک باشه عزیزم

سلام شما چند هفته زایمان کردین، گل پسر وزنش چقد بود؟
الان منم گفتن آب دور جنین کم شده ولی من تازه ۳۶ تمام شده

سوال های مرتبط

مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان #سزارین۴
حس پاهام داشت بر میگشت ، درد هم داشتم که اولاش قابل تحمل بود ولی کم کم زیاد و زیادتر میشد ، یه پرستار آقا کنارم بود خیلی خوش اخلاق بود اومد و پمپ درد رو بهم وصل کرد که پمپ درد خیلی خیلی تاثیر داشت ، بهترین کار همین بود که پمپ درد گرفتم
بعدش هم بردنم توی بخش که مامانم اونجا بود خیلی دلگرمی بود برام ، دخترمم که دیدم کل دردام یادم رفت ❤️ نمیگم درد نداره سزارین هم درد داره و کلا زایمان سخته چه طبیعی چه سزارین هردو سخته
فشاری که به شکمم وارد کرد پرستار برای خونریزی چون پاهام و دلم حس داشت خیلی خیلی دردم گرفت و اذیت شدم و جیغ میزدم خیلییی درد داشت دستش رو محکم گرفته بودم اما خب بندع خدا مجبور بود فشار بده بخاطر خودم که بهتر بشم ، یبار یع پرستار دیگه اومد که اون خیلی بداخلاق بود اونم یبار فشار داد و رفت خلاصه این فشار بعد زایمان سزارین ادم مرگ رو به چشم میبینه خیلی وحشتناکه
😐❤️ سرم هایی که میزنن بهت هم خیلی خواب آوره و کلا آدم گیجه گیجه که باعث میشه باز دردت یادت بره
مامان گردو مامان گردو ۱۰ ماهگی
سلام خانما،در مورد زایمان سزارین و تجربه ام ،اکثرا خانما تجربشون رو نوشتن تا کمکی به بقیه بشه،دوتا نکته ی کوچیک بود که من توی زایمانم انجام دادم شاید زیاد به چشم نیاد اما واقعا کمکم کرد خواستم باهاتون درمیون بزارم شاید به درد خورد.
اول اینکه توی سزارین دوتا قسمت بد داریم که همه ازش مینالن،یکی فشار دادن شکم و یکی راه رفتن و در اصل پایین اومدن از تخت ..
من توی زایمانم کاری که کمکم کرد این بود که پمپ درد گرفتم .و توصیه میکنم بگیرید و حتما هم با خودتون شیاف اضافه ببرید چون بهتون فقط هر ۸ساعت میدن و زودتر از اون نمیدن .پمپ دردم خودشون تنظیم میکنن که چه مقدار وارد بدنتون بشه اما هر وقت دردتون اومد دکمش رو فشار بدید تا مواد بیشتری وارد بدنتون بشه.اما در مورد فشار دادن شکم ،زمانی که میومدن شکمم رو فشار بدن بهشون میگفتم میشه ۵ دقیقه دیگه بیای، و بعدش دکمه پمپ دردا میزدم تا ۵ دقیقه بعد که پرستار بیاد کلی دردم کم میشد و درد فشار دادن قابل تحمل میشد.برای بلند شدن از روی تخت هم حتما این کارو بکنید چون اون لحظه ادم یادش نمیمونه اما سر تخت رو به کمک دکمه هاش بالا بیارید کامل که حالت نشسته بشه و اینجوری راحت تر میتونید بلند شید و فشار کمتری به بخیه هاتون میاد.
مامان الوين 👶🏼 👣🧡 مامان الوين 👶🏼 👣🧡 ۶ ماهگی
مامانا تجربه ي زايمانم (سزارين ) كه نوشتم بهم گفتيد از درد بعدشم براتون بيام بگم.
تاچند ساعت كه اثر بيحسي هست و درد و حس نميكني من وقتي كه تو اتاق عمل بودم به دكترم گفتم زمان بيحسي شكممو فشار بديد بعدش ديگه فشار نديد ، دكترم گفت ما تو بيحسي قشنگ شكمتو فشار ميديم ولي بعدشم كه رفتي تو بخش بايد بيان برات ١/٢ بار فشار بدن چون خون لخته بشه داخل شكم خطرناكه.
وقتي اومدم تو بخش برام شياف زدن پمپ دردم كه داشتم دردش قابل تحمل بود پرستارا ١/٢ بار اومدن شكممو فشار دادن ولي نه اونجوري كه فكر كني يه كوچولو كه قابل تحمل بود .
بهم گفتن تا زماني كه خوب بيحسيت نرفته اصلا تكون نخور حتي سرتم تكون نده با چشمات اينور اونور و ببين . بعد ٦ساعت هم گفت ميتوني مايعات بخوري
تا ميتونيد نسكافه ومايعات زياد بخوريد .
بعد ٨/٩ ساعت هم گفتن بلند شم راه برم من از خدام بود كه هرچي زودتر بلند بشم چون احساس ميكردم كمرم داره خشك ميشه اينقدر كه تكون نخوردم. از اولين درد راه رفتن بخوام بگم من قبلش شياف زدم پمپ دردم كه داشتم
وقتي از رو تخت بلند شدم يه كوچولو سخت بود ولي قابل تحمل بود . بعد اونم هر دفعه كه بلند ميشدمو راه ميرفتم بهتر ميشد
كلا هرچي سعي كنيد بيشتر راه بريد زودتر خوب ميشيد .
ايشالا همتون زايمان خوبي داشته باشيد و نينيتونو به سلامتي بغل بگيريد ❤️
مامان مهوا🌝🌛 مامان مهوا🌝🌛 ۲ ماهگی
پارت چهار..
یادم رفت اینو بگم که وقتی دکترم اومد ازش پرسیدم که پمپ درد نیازه گفت نه واست مسکن مینویسم و شیاف اوکیه و نیازی به پمپ درد نیست...
خب در حین عمل تو شکمم حس فشار داشتم قفسه سینمو یکم فشار میدادن که مهوا رو بکشن بیرون ،هیچ دردی نداشت فقط فشار بود..دقیقا نه و سی و پنج دقیقه بود که صدای گریشو شنیدم 🥲🥲کم کم حالت تهوع اومد سراغم یه پارچه انداختن کنار دهنم که یکم اب زرد رنگ روش بالا اوردم .صدای ساکشن که توی شکمم میکردن میومد و اون احساس فشار و حرکت توی شکمم ادامه داشت و اصلا ترسناک نبود به نظرم..فقط حالت تهوع اذیتم میکرد و یه بار دیگه هم اوردم بالا ،چند ثانیه بعد هم دخترمو اوردن گذاشتن روی صورتم که حسش کنم...دکترم خودش واسم بخیه زد که واقعا ازش ممنونم چون معمولا دکترا خودشون نمیزنن بخیه رو .ماساژ رحمی هم همونجا انجام شد که اصلا درد نداشت فقط یه فشار خیلی کم بود همین.من کلا همین یک بار ماساژ رحمی واسم انجام دادن.
عمل تموم شد و من از دکتر تشکر کردم و دکتر هم رفت و منو جابه جا کردن و روی یه تخت دیگه گذاشتنم .دقیقا موقعی که جابه جام کردن ساعت ده و ده دقیقه بود..
راستی پرسنا اتاق عمل خانم بودن و فقط یه اقا توی اتاق بود و نمیدونم فک کنم پرستار بود،،بنده خدا ماشینشو فروخته بود فعمیده بود شوهرم معامله گر ماشینه هی راجب ماشین میپرسید و ...منم باید جوابشو میدادم تو اون وضع😂
بارداری زایمان
مامان نیتا و دخملی مامان نیتا و دخملی ۱ ماهگی
سلام مامان جونیا چقد تجربه ها از سزارین متفاوته
اونایی که از سزارین میترسین تاپیکمو بخونین
من چهارشنبه سزارین دوم شدم از چیزایی که اینجا خونده بودم فک کردم قراره دردای خیلی وحشتناکی رو تجربه کنم چون دومین سزارینم بود
ولی میتونم بگم امروز هیچ دردی ندارم دیگه اصلااااا
پمپ دردم نگرفته بودم فقط با شیاف دردا قابل تحمل بود چون جای عملم که اصلا درد نداشت فقط زمانی که میخواستم از جام بلند شم درد داشتم
دردای اذیت کننده فقط مثل درد پریودی بود که واسه جمع شدن رحم بود که با شیاف خیلی کم میشد
البته به نظرم درد جای عمل خیلی بستگی به حرفه ای بودن دکتر داره که بعد رفتن بیحسی درد نداشته باشی
من بیمارستان صارم با دکتر کرم نیا سزارین شدم که هم از بیمارستان هم ار دکترم خیلییییی راضی بودم
اینارو به اشتراک گذاشتم که بگم اینجوریام نیس که قرار باشه همه تو سزارین دردای وحشتناکی رو تحمل کنن
واسه همه سزارینی ها آرزو میکنم مثل من تجربه خوبی از سزارین داشته باشن
مامان پرنسا مامان پرنسا ۹ ماهگی
سلام من شنبه سزارین شدم بیمارستان قمر
میخواستم تجربه زایمانم رو بگم
من برای تشکیل پرونده رفته بودم که دکترم تماس گرفت گفت همون لحظه بستری بشم برای زایمان اولش خیلی استرس داشتم کارامو انجام نداده بودم و خیلی هنگ بودم ساعت ۱۲ و نیم ظهر رفتم اتاق عمل و یک و ده دقیقه بچه به دنیا اومد رسیدگیشون خیلی عالی بود واقعا پرسنل خیلی خوش اخلاق و مهربونی داشتن من اتاق خصوصی و پمپ درد هم گرفتم تنها چیزی که خیلی درد داشت اولین باری که دست و پاهامو روی تخت تکون دادن و دو بار هم شکمم رو فشار دادن که واقعا درد داشت من آستانه دردمم پایینه واقعا دردم شدید بود ساعت های یک شبم اومدن خودشون رام بردن که پمپ دردم تموم شده بود و دردم زیاد بود برام دو تا شیاف گذاشتن و دردم کم شد بعدش چندبار دیگه راه رفتم که باعث شد دردام کمتر بشه ساعت تقریبا ۱ ظهر هم مرخص شدم در کل من از بیمارستان قمر خیلی راضی بودم همه ی کارها رو خودشون انجام میدادن و پرسنلش با رفتارشون باعث میشدن آدم احساس خوبی داشته باشه
مامان جوجه رنگی💕 مامان جوجه رنگی💕 ۱ ماهگی
مامان نفس مامان نفس ۵ ماهگی
# پارت سوم
من استرس داشتم دکترم نیاد هی میگفتم دکترم اومد میادش؟دکتر رو عصرش دیدم اومد گفت نگران نباش موقع زایمانت میام واقعا استرس داشتم سر یک ربع خودشو رسوند بیمارستان رفتم اتاق عمل چون شام خورده بودم از کمر بیهوشم کردم پرسنل اتاق عمل و مسئول بیهوشی فوق العاده مهربون و خوش اخلاق بودن بعد چند دقیقه پاهام سنگین و بیحس شد بعدم صدای گریه نوزاد رو شنیدم واسه من که قبلش خیلی درد طبیعی کشیده بودم مثل بهشت بود داشت تو اتاق عمل خوابم میبرد فقط نفسم تنگی میکرد و حالت تهوع داشتم که گفتن طبیعیه ساعت ۱۲
و ۴۵ دقیقه دختر گلم به دنیا اومد هیچی درد نداشتم تا از ریکاوری بیام بیرون ساعت ۲ و نیم بودش همسرم و پرسنل بیمارستان گذاشتنم رو تخت چون پاهام سنگین بود ساعت ۸ صبح از بیحسی دراومدم درد بخیه هام قابل تحمل بود ولی چون قبلش سوزن فشار بهم زده بودن رحمم به شدت منقبض میشد چون شکمم بخیه بود دردش وحشتناک بود.دو تا شیاف و یک ساعت بعدش یک سوزن بهم زدن دردام اروم شد با کمک مامانم راه رفتم درداش بد بود ولی میشد تحمل کرد واقعا از انتخاب زایمان طبیعی پشیمون شدم بدن آدما با هم فرق داره ولی اگه الان میتونستم انتخاب کنم صد درصد از اول سزارین رو انتخاب میکردم من زیاد اصرار به طبیعی داشتم ولی الان میبینم واقعا سزارین واسه ی من بهتر بود.