دلم لک زده برای یبار دیکه شیر دادن به پسرم😔😔😔😔پنج روزه از شیر گرفتمش غمگین ترینم😔

ای جااانم
یادمه منم بدترین حالمو داشتم بدترییین
فقط گریه میکردم
کافی بود یه نفر از شیردادن بگه شرشر اشک میریختم
الانم یادم میاد خیییلی دلم تنگه ها ولی نه بشدت روزای اولی از شیر گرفتم

اینم یه مرحله از بچه داریه
بزرگ میشن وابستگیشون به ما کمتر میشه مدرسه میرن یه تایمی از روز دیگه پیشمون نیستن
از وجودش لذت ببر فقط این روزا

آخ که خییییلی سخته خیلی.‌‌‌‌‌.. انگار یه چیزی گم کردی... من خودم از بچم بدترم هی دلم میخواد شیر بدم جلو خودمو میگیرم وقتایی که بچم گریه میکنه و میگم نه نمیشه خودم شرحه شرحه میشم ب پهنای صورت اشک میریزم منم...
واسه منم خیییلی لذت بخش و آرامش بخش بود واقعاااا... یه وقتایی خسته میشدم ولی واقعا بنظرم اون حس مادریه با شیردادن تکمیل میشه...

من چرا متنفر بودم از اینکه پرستارا سینمو بزارن دهن بچه😐🤣 بخاطر همین شیر خشکی شد

عادت میکنی تا یک هفته دیگه

چرا من همش دلم میخاست از شیر بگیرمش 😀😐ناراحتم نشدم 😃

آخی عزیزم میگذره پسر منم پنج ماه بیشتر نخورد اینم پنج ماه هم درست نمیخورد آخرم شیرخشکی شد منم اون روزا اصلا حالم خوب نبود

عادی میشه برات عزیزدلم الهییییی 😥دیگه ی پروسه از بچه داریه ک باید بگذره منم همین‌بودم ولی خب چاره ای نیس عزیز دلم 🫂❤️

چه دیر گرفتی گلم