سلام مامانایی که بچه هاتون طول کشبد تا جذب مهد بشن.وقتی خواستید برای یه مدتی از مهد بیرون بیایید قبلش به بچه تون اطلاع دادید یا همینجوری اومدید بیرون؟ پسرم هر چی بهش گفتم برم جایزه بگیرم بیام قبول نمیکرد.دیگه مربی شون گفت برو تا ببشتر عادت نکنه.الان نمیدونه توی مهد نیستم

من تو خونه کلا باهاش صحبت کردم گفتم تو باید بری اونجا بمونی من بیام خونه کارامو کنم اونم گف باشه رفتیم باهاش بای بای کردمو اومدم بیرون کلا پسرم محیط بیرونو دوسداره تا الان یبار نشده پیش کسی بمونه من برم جایی فکرشو نمیکردم بدون من بمونه ولی خداروشکر دوسداره

نه به هیچ عنوان بدون اینکه بهش بگی و خیالش رو راحت کنی خارج نشو بهش بگو

ای جانم اولش سخته
باید ۱۰ روز رو‌طی کنی اینکه بفهمه شما بیرون هستی و کم کم دیگه بگی من باید برم این ساعت میام دنبالت چندروز بگذره عاذت و اطمینان میکنه، برای بچه ها زود عادت میکنن بنظرم برای مادر سختتره همش فکرمیکنم الان چی خورد دستشویی رفت بازی کرد…. امیدوارم خدا پشت و پناه همه ی بچه ها باشه.

دختر من نیاز به جذب نداشت همون روز اول خودش رفت مهد بامن خداحافظی کرد😅

من دو هفته
روزای اول براش خیلب سخته گریه و بیتابی هم طبیعی هست فقط باهاش همدلی کن
هیچوقت هم بدون خداحافظی نیا

من بهش گفتم باید بشینم بیرون و چندبار اومد و مطمئن شد و درآخر گفتم من دیگه اجازه نمیدن اگر نمیخوای بیا بریم بزارم خونه من برم سرکارم گفت نه میخوام بمونم گفتم پس من از دوربین تو شرکت دارم نگاهت میکنم اگه دلت تنگ شد بیا جلو دوربین باهام بای بای کن و بگو بهم زنگ بزنن باهم حرف بزنیم که دیگه قانع شد این روش رو دوستم برای پسرش اجرا کرده بود و مشاور بهش گفته بود
یعنی چیزی هم در نظر داشته باش این خود مادرا هستیم که نمیتونیم دل بکنیم از بچهامون وگرنه اونا اینجوری نیستن من مجبور بودم مادرم دیگه نگه نمی‌داشت هر روز یه چالشی داشتم باهاشون دلمو سنگ کردم بردم مهد از هفت وونیم صبح تا ۴بعد ازظهر
روز اول که تنهاش گذاشتم از مهد تا ادارمون یه لالایی که همیشه براش میزاشتم رو گذاشتم و گریه کردم