۸ پاسخ

نبر جای دیگه صحبت کن باهاش مشکلشو با دوستاش حل کنه با مربی هم صحبت کن یکم رسیدگی کنه اگر جاشو عوض کنی سر هر مشکل کوچیکی ناسازگاری میکنه یکمم زمان بگذره دوست میشن بهتر میشه

سلام
پسر منم مهد میذاشتم یه مدت بود شاکی بود اون موقع د ست حرف نمیزد چند بار به مربی گفتم گفت نه، گفتم ببین نویان حرف نمیزنم ولی خودم متوجه همین ایما و اشاره هاش میشم تا یکی از بچه ها رو میدید اشاره میکرد باز به مربی گفتم گفت درسته این دختر تمامی بچه ها رو میزنه و زورگو هست پدر و مادرشم شاغلن از صبح 6میاد تا 6عصر اینجاست
منم به نویان گفتم هر وقت کتکت زد تو هم بزنش به مربی گفتم اینجور گفتم سری بعد گفت مامان نویان، نویان اتریسا رو زده گفتم اره خودم گفتم بهش...
دیگه بچمو دعوا نکرد
شاید از نظر بعضی مامانا کار من اشتباه بوده که گفتم تو هم کتکش بزن ولی تحمل منم یه اندازه بود اخه یکی. دوبار نبود که نویان میزد...

سلام دختر منم میره مهد گاهی از این حرفا میزنه و میاد میگه منو ببر مهد دیگه .ولی منم میگم هر کی اذیتت کرد بیا بهم بگو. میرم به مربی اش میگم که بدونه که برام مهمه با بچم چجوری برخورد کنه

پس مربی چیکارس . نباید ب اون بچه ها یاد بده ک باهم دوست باشن؟ نباید یادبده وسایل همو خراب نکنن؟

سلام مامان نیکان جان
بنظرم آرامش روحی فرزندتون خیلی مهمِ
قطعا پشت این بهونه گیریهاش یه نیازی هست
بهتره باهاش همدلی کنین
و اگه دوس نداره اون مهد بره نبرینش
اینطوری متوجه میشه که شما والد امنی هستین و احساس و نیازش واستون مهم

این وضع چند وقت قبل منه
با مربی و مدیر صحبت کردم گفتن از خودش دفاع کنه یادش بده.خودمونم‌میگیم
در کل چون محیط عوض شده دیگه همه باب میلش نیستن خوشش نمیاد عادت میکنه کم کم

چ خوب ک میاد میگ
میتونی حل کنی
من باشم جایی ک اذیت میشه دیگ نمیزارم بره
اگ بدونی چ کات ها کردم در زندگی
واس بچه هام 😖😵‍💫

بنظرم چندبار با مربی صحبت کن تذکر بده تا حسابکار دستش بیاد

سوال های مرتبط

مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۵ سالگی
دخترم دو هفته شت میره مهد، از این هفته میگه الا و بلا نمیرم دیگه دیروز و نذاشتم بره که مثلا دل زده نشه (که اشتباه کردم) امروژ دیر تر بردم با این بهونه که آراد رو هم میخوام ببرم مهد امروز خوب اومد همش میگفت مامان خوشحالم که آرادم میخواد بره مهد کودک بردمش اونجا سکم دوباره بغض کرد و گرسه من اومدم خونه رفتیم دنیالش خوشحال و خندان اومد
بعد از ظهر دوباره میگه نمیخوام برم منم گفتم هم اراد و باید ببرم مهد هم خودم میخوام برم کلاس خیاطی
دلیل نرفتنش هم میگه دلم برات تنگ میشه با اینکه من نه مامان مهربونی هستم، نه لوسش کردم وابسته من نیست کلا! امروز یه مامانه هم میگفت دختر منم اولاش اینجوری بود بعد عادت کرد
از یه لحاظ میگم شاید مربیشون بداخلاقه که نیست گفتم فردا گوشی بذارم یواشکی تو کیف دخترم ضبط کنم ببینم لحن مربیشون چطوره
ولی برگشتنی حالش خیلی خوبه همیشه هم ازش میپرسم چطور بود میگه خیلی خوش گذشت برای همین میگم رفتار مربی بد نیست اگه بد بود برگشتنی هم با گریه میومد
نظر شما چیه؟
مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۵ سالگی
مامانا بدبخت شدم🤪
دخترم همیشه تو حرفهاش میگفت میخوام برم مدرسه کی میرم مدرسه... از این مدل حرفا خیلی علاقه نشون میداد
منم یکشنبه هفته پیش بردمش مهدکودک ثبتنامش کردم از ساعت ۷ میره تا ۱۱:۳۰
هفته اول خوب بود خیلی دوست داشت
دیروز برگشت گفت مامان من امروز گریه کردم اخه دام برات تنگ شده بود😩 امروز صبح بیدارش کردم گریه کرد که من نمیرم دلم برات تنگ میشه
دیگه کلی حرف زدم و قانعش کردم گفت نمیرم امروزنبردمش گفتم استراحت کنه!
چون همه چیزم بهم میگه میدونم اتفاق خاصی نیفتاده با شناختی که از دخترم دا م، فکر میکردت مهد کودک چی هست رفته دیده باب میلش نیست
بازم با شناختی که ازش دارم میگم بخاطر این موارد نمیخواد بره
۱ - تو کارهای من خیلی دخالت میکنه دو خونه همش دنبالمه ببینه من چیکار میکنم ، فکرش اینجاستکه نمیتونه سر از کار من در بیاره
۲ فکر میکنه من با آراد تو خونه چیکار میکنم اون رفته مهد من با آراد تنهام که برای این موضوع اعلام کردم از فردا آراد هم میخوام ببرم مهدکودک برو آدرینارو بذارم مهد، بعد آراد و ببرم، بعد برم دنبال آراد بیام دنیال تو
اینو گفتم مقاومتش یکم کمتر شد بهش گفتم زود میام دنبالت
۳- از اونجای یکه بچه ای هست کهآذوم و قرار ندا ه یه جا نمیتونه بشینه، چند روز پیش هی بلند میشده تو کلاس، مربی میگه بچه ها بدون اجازه من بلند نشید
حالا چون نمیتونه جولان بده نمیخواد بره
امروزم الکی به گوشیم زنگ زدم که انگار از مهد زنگ زدن برای آدرینا جایزه گرفتیم نمیاد؟
حالا چیکار کنم بره بدون دردسر؟ خونه بودنی انقدر اذیت میکنه که بخاطر اذیت هاش فرستادم مهد