۵ پاسخ

پسر منم همینه ده تا مهدم عوض کردم نشد فقط چارش همون جا نشستن تا ده روزه حداقل

من مهد اولی که بردم پسرم دوست نداشت محبور بودم هرروز جایزه بگیرن

بنظرمن هزینه روالان نده یکم بهونه بیارتایکماه ردکنه ببین میمونه یانه آخرماه هزینه روپرداخت کن

کلاس نقاشی بردمش پارسال اونم دوام نیاورد درحد سه جلسه رفت من مینشستم بیرون هی میومد نگاه میکرد ببینه من هستم یارفتم دوس ندارم ازاین بچهایی ک گریه میکنن باید مامانشون باهاشون باشه..‌پسرم خیلی هم تو جمع کمرو هس نمیدونم چیکارکنم میترسم ی هزینه هم کنم برا مهد نره

بلاخره از یه جایی باید جدایی شروع بشه دیگه
قبلش کلاسای مختلف ببرینش مثل نقاشی یا ورزشی چیزی
چند جلسه با خودش برین مهد و تو فضای بیرون کلاس بشینین تا مطمن بشه که محیطش امنه .و براش از طرف مربی مهد کادو بگیرین و بگید مثلا خاله گفته رایان رو خیلی دوست دارم این کادو رو براش گرفتم .اینجور کارای گول زننده تا کم کم عادت کنه 😁

سوال های مرتبط

مامان سیدعلی مامان سیدعلی ۴ سالگی
سلام، یه راهنمايي میخواستم ازتون، پسرم و میخوام مهد بذارم، چهارسال و چهار ماهشه، گفتن کل روز های هفتست، نه تا 12 و نیم. پسرم نقاشی، موسیقی بلز، اعداد زبان تاحدودی، الفبای انگلیسی، رنگ ها همچی، کلی شعر،دوسه تاسوره قرآن، همی خوب یادداره، چون خودم گرتیشم نقاشی و هنر و اینا بود باهاش همه جوره کارکردم، گل، کاردستی، رنگ هرچیزی، اما تنها مشکل من اینه، خیلییییی بابزرگترها دیرارتباط میگیره و خجالتی هستش، اما بابچه ها اوکیه اینارو توضیح دادم چون منظورم اینه، من همه جوره باهاش وقت گذروندم و یا غیر مستقیم بهش حیلی چیزهارو یاددادم، مثلا بعد کتاب خوندن قبل خواب و مسواک، دوتا سوره رو میخوندیم و بعد خواب، حرف زدن و ادبشم همه میگن چقد خوبه درعین حال آتیش پاره و اینا هم هست نکه اروم باشه، اما ب شدت مقابل خیلیا به غیراز خونواده ها و ی سری نزدیکان خجالتیه،، طوریکه ن کلتس موسیقی وایساد ن ژیمناستیک همش گریه و اینا، الان بابت این رفتارش میخوام بذارم مهد، اما میگه کل روز های هفته، دوست ندارم هنوز چهارسالشه کل روزهای هفته و بره و بیاد حس میکنم هنوززوده، نمیدونم حسم اشتباهه یانه، خیلی چیزا رو میگم زوده مثلا خواهرم پسرش و از سه و نیم سالگی راهی اموزش زبان کرد الان5سالشه فوله و لی خب دوست نداره، خودمم بابام وقتی میفرستاد زبان دوست نداشتم و فقط غرمیزدم بخاطرهمین میگم پسرم زوده، ژیمناستیک و موسیقی خودش همش میگفت میخوام بردم واینستاد، الان مهد دوست داره و اسکیت، چیکارکنم، برای اینه اخلاق خجالتی بودن و کنار بذاره، بفرستم مهد حس میکنم کل روزای هفته تواین سن زیادیه، یا بذارم اسکیت. موندم. میشه راهنمایی کنید
مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۵ سالگی
دخترم دو هفته شت میره مهد، از این هفته میگه الا و بلا نمیرم دیگه دیروز و نذاشتم بره که مثلا دل زده نشه (که اشتباه کردم) امروژ دیر تر بردم با این بهونه که آراد رو هم میخوام ببرم مهد امروز خوب اومد همش میگفت مامان خوشحالم که آرادم میخواد بره مهد کودک بردمش اونجا سکم دوباره بغض کرد و گرسه من اومدم خونه رفتیم دنیالش خوشحال و خندان اومد
بعد از ظهر دوباره میگه نمیخوام برم منم گفتم هم اراد و باید ببرم مهد هم خودم میخوام برم کلاس خیاطی
دلیل نرفتنش هم میگه دلم برات تنگ میشه با اینکه من نه مامان مهربونی هستم، نه لوسش کردم وابسته من نیست کلا! امروز یه مامانه هم میگفت دختر منم اولاش اینجوری بود بعد عادت کرد
از یه لحاظ میگم شاید مربیشون بداخلاقه که نیست گفتم فردا گوشی بذارم یواشکی تو کیف دخترم ضبط کنم ببینم لحن مربیشون چطوره
ولی برگشتنی حالش خیلی خوبه همیشه هم ازش میپرسم چطور بود میگه خیلی خوش گذشت برای همین میگم رفتار مربی بد نیست اگه بد بود برگشتنی هم با گریه میومد
نظر شما چیه؟