۹ پاسخ

در کل حرف منطقی زدی ولی من بودم ناراحت میشدم🤣

به نظر من بهترین کار رو کردی ، من موندم تو رودربایستی پسرمو بوس کردن بچه‌ها همه مریض بودن الان پنج روزه بچم آب شد اصلا نمیتونه بخوابه نمیتونه نفس بکشه ، متأسفانه ماماناشون ناراحت میشن میگم بوسش نکنید ،الانم که مریض شده یکی ازشون زنگ نزد حالشو بپرسه

من وقتی خواهر شوهرام میان بچه هاشون مدام سرما خوردن و میدن بچمو ببوسن هی تذکر میدم که سرماخوردین بچه رو نبوسین به خرجشون نمیره یا بچم ۴ ماهشه میگیرنش جلو تلویزیون که گریه نکنه هرچی میگم ضرر داره برا بچه به خرجشون نمیره

واه، من فقط یک بار کوتاهی کردم توی این مورد و سرما خورد، سه شب کامل نخوابید بیچاره. سلامتی بچت از هررررر چیزی مهم تره.
من اینقد اذیت شدم و جدی برخورد کردم با اطرافیان که تقریبا توی این فصل کسی خونم نمیاد. با خودم می‌گم خب نیاد، اون بچه محافظش منم، من وظیفم اینه ک ازش مواظبت کنم

عزیزم خواهرته غریبه که نیست
طرف مقابل خودش باید درک کنه

حرفت درسته ناراحتیم نداره.موقعی که دختر من به دنبا اومد.دخترخواهرم سرماخورد.همین یه دونه خواهر و خواهرزاده رو دارم.برادر هم ندارم.ولی ۴۰ روز بعد که سرفه های بچش کلا تموم شد اومد دیدنی دخترم

چه واجبه...نه تعارف نداری که ...خودش اصلا باید بگه نه نمیاییم

اون خودش وقتی بچش مریضه باید بگه من نمیام

خوبکاری کردی..تعارف ک ندارین سلامتی بچه واجبتره

سوال های مرتبط

مامان نازگل و نارگل مامان نازگل و نارگل ۱۲ ماهگی
من برای غِظت خونم آسپرین میخوردم و آمپول قرار بود این هفته قطع کنم ۳ هفته بعد زایمان کنم که بتونن تو جراحی جلو خون ریزی بگیرن
من امروز قطع کردم دارو هارو ،،فرداش بود درد پریودی داشتم خیلیی کم ،گفتم مگه میشه این درد زایمان باشه ماه درد ،اهمیت ندادم تا شب ،به دکتر پیام دادم اونم گفت شدید شد بیا ،منم هیچ تغییری نکرده بودم ،رفتم حموم کار هامو کردم ،اومدم به شوهرم گفتم بریم گاندی میخواد ۳،۴ تومن پول بگیره بگه برو استراحت کن بریم یه جا دیگه اونم گفت وقتی درد نداری بزار فردا پس فردا ،گفتم حالا بریم ببینم در چه وضعیتیه، رفتم ضیائیان، اونجا ماما دید سر پام گفت برو نیم ساعت دیگه بیا من سزارین اورژانسی دارم گفتم باشه، رفتم نشستم ،نیم ساعت بعد رفتم  دستگاه و بست و رفت ۱۰ دقیقه بعد اومد گفت خانوم درد نداری گفتم نه گفت بچه داره به دنیا میاد چه جوری درد نداری ،باید معاینه بشی و سریع اتاق عمل، نزاشتم گفتم من اینجا نمیمونم، گفت رحمت داره پاره میشه نمیرسی به بیمارستان ،زنگ زدم دکتر گفت فقط بیا منم دارم میام، خلاصه اوج ترافیک ۸۰ دقیقه تا بیمارستان گاندی ،رسیدم و اونجا هم گفت این رو از رو نفس هات گرفته باید خودم بگیرم، مگه میشه سرپا باشی تو ،دستگاه و بست همون موقع دکتر هم اومد ،تا دستگاه و بست داد زد بدویید داره به دنیا میاد، در عرض ۵ دقیقه اصلا پرونده اینا تشکیل نداده اتاق عمل، بچه به دنیا اومد و خداروشکر دستگاه نرفت