۱۲ پاسخ

با این حرفا خودتو ناراحت نکن .میگذره بیخیال

برو رو تختت دراز بکش
بعدشم تو بارداری برو‌خونه مامانت باور کن اون خیالش اینجوری راحت تره توی کارهای خونه کمو بیش کمکش کن به جای اینکه حمالی این بی فکرارو کنی

من مادرشوهرم گفت بیا ازت نگهداری کنم گفتم من کل روز لباس تنم نیست لباس زیرامو هر روز درمیارم سختمه نمیتونم اینجا راحتم خونم کلی گفتم نه شمارو اذیت میکنم ن مامان خودمو دیگ‌موندم خونه نرفتم تنهای شرفش خیلی بیشتره تا این تو مخی ها

عزيزم به اين فكر كن كه من ايران نيستم و خواهر شوهرم اومده پيشم كه مراقب من باشه مثلا 🙂 فقط ظهرا اشپزى ميكنه با اينكه كل اشپزخونه رو خودم مرتب ميكنم و همه كارى توى خونه هم خودم انجام ميدم حتى ظرف شستن وقت شام هم ميگه از بيرون غذا بگيرم هيچ راهى هم ندارم فقط بايد صبر كنم يك ماهش تموم شه و بره . درس عبرت شد بعد زايمان نگم بياد پيشم

تو براشونم شامم درست میکنی؟

چرا درتونو قفل نمیکنی درا رو قفل کن هرچی در زدن باز نکن بگو خواب بودم یا هنسفری زدم

عزیزم بهش بگو تخت خواب چیز شخصیه دلم دلم نمیخواد دراز بکشی و بلندش کن خودت بخواب در جواب مادر شوهرم بگو اومدن زیاد شما کلافم کرده و من نیاز دارم به خلوت با خودم و بچم

آی قیز تختتم بردی اونجا یا چجوریه؟ مغزم قاطی کرد . اونا اومدن خونه تو یا تو با تختت رفتی خونه اونا

توخونه خودت این اداهارو درمیارن؟

خب در اتاق خوابتو ببند

وا چه آدمای پر رویی

امان ازدست این آدمای بی فکر.واس چی موندی اونجا حالا؟

سوال های مرتبط