بخونید 🥺مامانم از قدیم که میگه (روستا هستیم)
برق نداشتن سال ۷۸ برق اومده درست موقع من دنیا اومدم
میگه نونوایی هم نبوده تو تنور گلی نون میپختیم بچه های شیر به شیر
میگه خواهر بزرگت قنداق بود کسی نبود نگه داره می‌آوردم سر تنور میزاشتم یه گوشه نون می‌پختم
بعدشم گوسفند داری و لباس شستن تو حیاط با آب سرد پوشک بچه که نبود کهنه یه عالم میشستم بچه به پشت
قند شکستنی نبود روزای که نون پختن نداشتم میشستم ۲تا ۳تا قند میشکستم. آبم میرفتیم از سر قنات می‌آوردیم ظرف ها صبح می‌بردیم سرقنات میشستیم
شبم زود شام میپختیم که برق نبود راحت باشیم
میگه تلویزیون سیاه و سفید باتری میزاشتیم گاهی وسط فیلم باتری تموم میشد 🥺
وای از زایمانش نگم 😥 میگه عروسی عموم بوده مامانم ۲۹ سالش بوده زایمان ششمش بوده (بچه سومیش ۳روزه فوت شده بوده) زایمان ششمش بوده آخر شب رفتن دنیال عروس ۴۰ کیلومتر راه بوده بابام هم رفته باهاشون مامانم نرفته مامانم اخرای بارداری بوده با ۴تا بچه یکی ۱۱ ساله یکی ۹ساله یکی ۵ساله یکی ۲ساله رفتم خونه برق هم نبوده دیگه چراغ روشن کردم یهو دیدم دردم گرفت شدید شد به داداش ۱۱
سالم گفته برو خونه مادربزرگت بگو بیاد زود میگه تا اومد یکی منم زایمان کردم خواهرم ۹ ساله دوتا داداش های دیگه ۵ساله و ۲ساله مو برده اتاق دیگه 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
چقدر سخت💔💔💔💔💔💔

تصویر
۹ پاسخ

الان چقدر ماها راحتیم از هرنظر
نون آماده
آب سرد و گرم تو خونه
قند شکستنی
پوشک بچه
برق گاز آب اینترنت تلویزیون گوشی موبایل همه چی
بازم مینالیم همش😥

منم از وقتی مادر شدم فهمیدم مامانم چقدر برای ما زحمت کشیده..
شبها ما رو میخوابونده ساعت 1 می‌رفته تو حیاط با آب سرد کهنه هامونو میشسته 😪😪بعد دوباره تا بیاد بخوابه ما بیدار می‌شدیم باید به داداش کوچیکم شیر می‌داده

عزیزم خدا مادرتونا حفظ کنه و بهشون سلامتی بده

دقیقا همدماشون خیای خوب بودن

وای الهییی عزیزم چقدر سخت. قدیمیا خیلییییی زجر کشیدن مادر منم همین بدبختیارو همشون کشیده بنده خداها چقدر دوره سختی داشتن😥🥺الهی که عاقبتشون به خیر باشه. خدابهشون طول عمر و سلامتی بهشون بده

ولی از حق نگذریم دل هاشون خوش تر از ماها بوده

اتفاقا اونا شرایط زندگی سخت بوده اما هم راحت زایمان میکردن هم دغدغه زایمان و مشکلات ک الان برای زایمان هست نداشتن....و از همه مهم تر بچه هایی بسیار خوب و بدون اذیت ک شیر میخوردن و میخوابیدن

قدیمیا اسایش نبود ولی ارامش داشتن
الان اسایش داریم ولی ارامش نداریم

قدیما خیلی زندگی سخت بوده،بابته همه چیز الان باید شکر کرد
طفلی بچه ها که تو اتاق بودن چه حسی داشتن،طفلی مامانامون😔😔

سوال های مرتبط