۸ پاسخ

دختر من از ۶ ماهگي تو اجتماع بوده
ولی تو جمع میریم اولش ی کم خجالت میکشه بعد دیگه کلا به من میگه تو برو من بمونم
ولی ی مدتم خیلی خجالتی بود
بیشتر ببرش بیرون پارک توی مهمونیا بذار عادت کنه

دختر منم اوا میریم یه جا تا نیم ساعت خجالت وساکت بعد شروع میکنه به زلزله بازی.
خانه بازی هم بردم قشنگ تا ۴ بار میگفت توام بیا پیشم
الان نمیبرمش چون یکم آخرای مریضیش هست.
ولی جلسه ۵ و ۶ قشنگ تا ۲۰ دقیقه از خانه بازی اومدم بیرون خودش میموند

خب عزیزم چند تا چیزو در نظر بگیر اول اینکه دفعه اولش بوده و خیلی طبیعیه این رفتار برای دفعه های اول
باید طولانی مدت برن تا عادی بشه
دوم اینکه بعضی بچه ها ممکنه درونگرا باشن بعضیا برون گرا...
من از یکسالکی بچمو میبردم خانه بازی ولی هنوزم که میره تا نیم ساعت اول بیشتر بقیه رو نگاه میکنه

عیبی نداره تابستون کلاس مادر کودک ببر هفته دوبار خانه بازی ببر آلان ویروس ولی زیاده

چون پسرت اولین بارش بوده
مطمئن باش اگر مرتب ببریش ۶ ماه دیگه پسرت کاملا اجتماعی شده

من خودم خجالتی ام اما پسرم به شدت اجتماعی به طایفه ی باباش کشیده

احتمالا از یکسالگی برده خانه بازی

باید از بچگی تو جامعه می‌برذی دخترمن از 9ماهکی می‌بردم باتوپ بازی میکرد الان هم ببرم راحت دوست میشه بازی میکنن

سوال های مرتبط

مامان ریحانه ♥️ مامان ریحانه ♥️ ۲ سالگی
امروز دخترمو بردم پارک واقعا هر بار میبرمش افسردگی میگیرم
حالا خونه خودمون از مبل میره بالا پشتک میزنه
از تخت دیروز خورد زمین خون دماغ شد ولی میبرم پارک اصلا بازی نمیکنه
فقط بازی کردن بچه ها رو میبینه
هرچی التماس میکنم برو سرسره
بعد میره اون بالا عین بید میلرزه ک منو بیار پایین
واقعا وقتی میرم میبینم بچه های کوچیکتر از خودش برای خودشون بازی میکنن مادرشون راحت روی نیمکت نشسته
من فقط باید بیفتم دنبالش
اون یکی از دختر من کوچیکتر قشنگ شیر نیخکردبا دستش با ی دست کیکشو
حالا من از صبح دو ساعت ی کسک رو دنبال خودم آوردم بلکه خانم بخوره
آخرش هم بدون اینکه ی گاز بزنه خوردش کرد پرتش داد زمین
حالا توی جمعی میریم با همه مرد ها و خانم ها دوست بشه بای بای میکنه دست میده
ولی هیچ وقت با بچه های کوچیک نمیتونه ارتباط بگیره
اصلا بهشون محل نمیذاره
نمیدونم چرا این مدلیه
خیلی دوست دارم مستقل بشه ولی همیشه وابسته س
حتی توی خونه موقع غذا آزاد میذارمش ولی فقط کثیف کاری میکنه
اینجا هم فقط داشت بازی بقیه رو نگاه می‌کرد حالا اون بچه شیش ماه از ریحانه کوچیکتر بود برای خودش بازی میکرد