۲۱ پاسخ

عزیزدلم قربونت دلت بشم هر اتفاقی که میفته بیفته،ولی نگو از دخترم متنفرمیشم،،هیچوقت این حرفو نزن.اون فرشته کوچولو مگه چندتا مامان خوشگل داره اون به تنهایی اندازه همه عالم عاشقته،بخاطر اونم شده قوی باش.البته که هستی

به هر قیمتی که شده، اگر طلاق گرفتی یا نگرفتی، اگر شوهرت دوستت داشت یا نداشت، تحت هر شرایطی فقط و فقط بچسب به دخترت. از من به شما نصیحت

از خدا میخام هر چه زودتر مشکلت حل بشه. اگر دوباره اومدی سر خونه زندگیت،
بگذر....
از نو شروع کن...
عادی باش و نشخوار فکری نکن....

برای مشاور خودت تلفنی صحبت کن. نیاز به شوهرت نداری. دخترت به مادر نیاز داره

عزیزم ان شالله همه چی دزست میشه

دخترت برای تو و تو برای دخترت کافی هستی مادر قوی

عزیزم میفهممت .همه خانوم هستیم درکت میکنیم این حسا همش طبیعیه بلاخره ازش ناراحتی .خیلی چیزا کشیدی.بااینکه مشکلاتتو نمیدونم ولی میفهمم خانوم بودن مخصوصا مادر بودن سخته
ولی برو مشاور.سرتو گرم کن.یه فرصت بده‌.ببین واقعا از دلت درمیاره یا نه.چکارا برات میکنه.
یکی از نزدیکای ما تقریبا شرایطش مثل شماس.الان‌بچش ۸ ساله شوهرشم‌طلاق نمیده برا بچه خیلی سخته.برا خود مادر خیلی خیلی سختتره .بچرو بدون‌پدر بزدگ‌کردن مصیبته.امیدوارم هرچی خوبه برات پیش بیاد

بهتره بزی مشاور خانواده
اینجا هرکس هرچقدرم نصیحت کنه باز چیزی برای تو تغییر نمیکنه از یه آدم آگاه کمک بخواه

عزیزم هر چفدم بنظر تو بدون مادر بودنش بهتر باشه اون نیاز دارع بهت وقتی بزرگ میشه وقتی عروس میشع وقتی میره مدرسه همشو همشو ب تو نیاز دارع ب مشاور زپگ بزن خیلی کمکت میکنه

سلام عزیزم، چقدر خوشحال شدم که برگشتی، انشاالله زود زود مشکلاتت حل نیشه و دوباره زندگی عاشقانه با همسرت و گل دخترت شروع میکنی، کانال همسرداری که واست فرستادم شرکت نکردی، اگر وارد شده بودی خیلی حالت بهتر میشد، دوباره واست میذارم پیامش رو بخاطر حال خودت کلاسش رو شرکت کن، خیلی برات مفید خواهد بود، حتی اگر هزینه کلاس رو نداری، بهشون بگی واست قسطی میکنن یا میگن بعد پرداخت کن هرچند که فقط 300 تومن هست که آخر هفته ها 200 میشه، ببخشید طولانی شد، امیدوارم تاپیک بهدیت پراز آرامش و عشق باشه

درکت میکنم تک تک جمله هات
چیکار کردی تعهد دادی

اشکالی نداره گلمم
منم شرایط تورو داشتم درسته بعضی موقع ها میشنم گریه میکنم میگم کاش بر نمیگشتم عوض نشده
ولی وقتی شوهرم با دخترم بازی میکنه هی بوسش میکنه بغلش میکنه همه کاراشو انجام میده میگمم خداروشکر دخترم بی پدر نشد مهر طلاق نخرد تو زایمان منم تنها بودم حتی دیگه فوبیای باردار شدنم گرفتم ولی چه میشه کرد باید سوخت و ساختت سعی کن از این به بعد یه جوری زندگی کنی دهنه همه باز بشه

چرا گل من ؟ رابطت با شوهرت مگه بده هنوز ؟

عزیزم من همه تاپیکاتو خوندم واقعا بخاطر مشکلاتی که داشتی چیزی نمیشه گفت و درکت میکنم منم دوماه پیش تو این شرایط بودم تقریبا هنوزم اونجورکه باید دلم با شوهرم صاف نشده ولی خوشحالم از تصمیمم منصرف شدم و سعی میکنم زندگیمو درست کنم دخترم با وجود باباش خیلی حالش بهتره و بدون هر کدوم از ما قطعا سختیای زیادی خواهد داشت بعد زایمان این احوال کاملا طبیعیه به مرور بهتر میشه لطفا به هر سه تاتون فرصت بده طبق چیزاییم که خوندم فکر نمیکنم همسرت ادم بدی باشه این وسط کینه و لج و لجبازی بوجود اومده امیدوارم زندگیت پر از عشق ادامه پیدا کنه

نگو قوی باش

چرا بخاطر چی اینطور حسی داری عزیزم ؟

عزیزم خدا نکنه.انشاله مشکلت حل بشه.اگه تحمل نمیکنی خوب جدا شو.ضعیف نباش برای اینده خودت و دختر کوچولوت تلاش کن.به عشق دخترت با مشکلاتت بجنگ.من 3 سال پیش دخترم 2 ماهش بود فوت شد.حاضر بودم دنیا رو بدم اما دوباره بوی دخترم بفهمم.بازم نازش کنم بغلش کنم.گلم قدر داشته هاتو بدون.من هم بعضی وقتا از زندگیم خسته میشم.دعوای شدید میکنیم.

نه عزیزم خدا نکنه چرا بمیری دخترت چه گناهی داره
پیش یه مشاور برو

این رفتارا عادیه ولی به نظرم به پزشک مراجعه کن انشاالله مشکل تون حل شه

توبه‌استغفرالله چقدرناامیدی عزیزم
خداروداشته باش رازنیازکن بخواه ازش ارامش بده قلب وزندگیت همسرت به راه بشه اهل بشه زندگیتون خوب باشه

ینی از زندگی پیش خانوادت بدتره؟
چون یجورایی اونجا حس اضافی بودن داشتی.
خدا بگگم چیکارش کنه شوهرتو
سر زایمان و چند ماه نیومد دخترشو ببینه
الان همه کاراشو هم میکنه!

بخودت برس افسردگی بعد زایمان گرفتی شاید به همین زودی خودت رو نباز

سوال های مرتبط