مادر شوهرم زنگ زد فقط پسرمو دعوت کرد خونه اشون 😂😂😂کلا عمو .عمه.دایی.خاله هرکی با ما کار داره زنگ میزنه به پسرمون منم با پسر کوچیکم و دخترم خونه ایم منم پاشدم ابروهامو بعد از یک ماه تمیز کردم 😐😐😐

۳ پاسخ

مگه دخترم داری؟

ناراحت نمیشی؟

حتما خیلی دوسش دارن ولی خوب یعنی شام فقط پسرت میره🤨🤨

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
برنامه روزانه کودک یک ساله
برنامه روزانه کودک یک ساله شامل برنامه خواب، غذا، بازی و س...
خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
کودک تا چه زمانی باید شیر مادر بخورد ؟
کودک تا چه زمانی باید شیر مادر بخورد ؟

سوال های مرتبط

مامان سلما مامان سلما ۴ ماهگی
مامانا دخترم سرما خورد بود واکسن دماهگی شو نزدم بعد بهداشت زنگ زد بیار منم خونه بابام هستم بعد بهم گفت اگه نیاری دیگه واکسن نیست عصابم خورده
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان هانا🦋 مامان هانا🦋 ۶ ماهگی
با اینکه ناخناشو باسوهان برقی کامل گرفتم توی لپش فروکرد خونی کرد یک ساعت ونیم جیغ زد منم فقط گریه کردم خیلی خستم 😭😭😭😭😭😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هدیه ماندگار 💙 مامان هدیه ماندگار 💙 ۵ ماهگی
پسر بزرگم می پرسه مامان منم بچه بودم اینجوری باهام بازی می کردی 🥺🥺دلم گرفت چون وقتی بچه بود ما طبقه ی بالای خونه ی مادر شوهرم زندگی می کردیم اون زمان بیست سالم بود و خودم کم سن و سال بودم برای بچم فقط حکم یه دایه رو داشتم شیرش میدادم جاشو عوض می کردم بعد می دادم مادر شوهرمم مادر شوهرم صدام میکرد ومن می رفتم پایین پسرمو شیر میدادم بعد اصلا مادر شوهرم نمی ذاشت بشینم توی خونه اش پیش بچه ام همش میگفت پاشو برو سراغ کارات غذا واینا بپز برای شوهرت نمی ذاشت کنار بچم باشم واقعا هیچ خاطره ای از بچگی پسر بزرگم ندارم حتی یه بار اونقدر که پسرمو نمی دیدم زنگ زدم به خواهرم با گریه که نمی ذارن بچمو‌ببینم 🥲🥲خواهرم زنگ زد به مادر شوهرم که بچه رو بذارید مامانشم ببینه مادر شوهرم اونرمان کلی قاطی کرد که اره لیاقت نداری من بچتو نگه دارم 😞😞😞دخترم که به دنیا اومد واقعا عاقل بود اصلا پایین نمی رفت فقط پیش خودم بود الآنم شکر خدا از اون خونه در اومدم ودارم نهایت لذت رو از وجود پسر کوچیکم میبرم ولی همیشه یه حسرت ته دلمه که نذاشتن از بچگی پسرم نهایت لذت رو ببرم .خلاصه اگه خانواده ی شوهرتون زیاد دوروبر بچه هاتون نیستن خوشحال باشید بچه باید کنار مادرش باشه ناراحتم که کم سن و سال بودم و نتونستم از حق مادریم دفاع کنم 😞😞در عوض الان دارم از جوونی پسرم لذت می برم .در جواب پسرم گفتم مامان تو بچگیت پیش من نبودی اما از دوسه سالگیت همش باهات بازی می کردم گفت آره مامان اون موقع ها رو یادمه که با هم قایم موشک بازی می کردیم من پشت پرده قایم می شدم تو همش دنبالم می گشتی بعد پیدام که می کردی تو خونه دنبالم می کردی بغلم می کردی بوسم می کردی 🥹🥹
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۳ ماهگی
امشب مثلا رفتم خونه آجیم بعد یه مدت که گذشت بچم شروع کرد گریه و ول کن نبود انگار ترسیده باشه انگار منم نمی‌شناخت شاید چون با لباس بیرون بودم دیگه خسته شد از گریه منم وسط مهمونی برگشتم خونه نمیدونم چش بود اینم از مهمونی رفتن ما با فسقل
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان موچی(کیان) مامان موچی(کیان) ۵ ماهگی
پارت ۴
۴۱ روزگی پسرم برگشتم اهواز که اومد خونمون بچمک بغل کرد گفت تپلم نیستی بهت بگم تپل قنداق فرنگیشو برداشت گف سگ دوستمم از این داره
هی شگ دوستشو با پسر من یکی میکرد
یه شب دیگه گف از فلان روز تا فلان روز بیکارم بچه رد بزار پیشم گفتم مگه خودم مردم؟گفت من خیلی بهتر از تو میتونم مراقبش باشم دیگه خونم به جوش اومد گفتم بهش خفه شو تا ننداختمت بیرون
بچم عادت داشت به پهلو بخوابه آروم باشه اینم نمیزاشت بخوابه میگفتم چته ولش میگفت اینجوری آرومه منم از دستش کشیدم رو به شوهرم‌گفتم این صب اومده داره منو اذیت میکنه اون برام چس کرد رفت یه گوشه
اوایل پسرم رفلاکس داشت دکترش گفت بخاطر پرخوریه اینو من پیشش گفتم پسرم گریه کرد واسه شیر تا اومدج بهش شیر یکم از زیر سینم کشید گفت کم بهش بده ولش کن
اینا نصف اتفاقاته ارار دهندشه
سری اخر از شهرمون باهم‌برگشتیم که میخواست پسرمو بغل کنه ندادم بهش دماغشو کشید اینم‌گریه کرد منم گفتم مامان گریه نکن خیلی غلط کرد و از پیشش رفتم
بعد اون خبری ازش نشد تا یه ماه ،بعد یه ماه زنگ زد جواب ندادم حداشاهده فقط یه بار زنگ زد بعد یه ماه
شوهرش به شوهرم گفته بود چرا نمیاین طرف ما اینم گفته بود آره زنت به پسرمون حرف زده
حالا من مشکلی با شوهرش نداشتم امشب به بهم سلام نکرد شوهرش منم خیلی ناراحت شدم دوتاشون انفالو کردم راستی توی تمام این یکسال میگفت شما بچتونو خونه ما ساختین به هرکی می‌رسید میگفت خداشاهده من هیچ باری از دهنم در نرفته چیزی بهش بگم به جز دو سری اخر
اول مشکلی با رفت و آمد شوهرم با شدهرش نداشتم ولی امشب که سلامم نکرد خیلی بدم اومد
چیکار کنم؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هدیه ماندگار 💙 مامان هدیه ماندگار 💙 ۵ ماهگی
داریم به زمان یلدا خونه ی مامانم ،خونه ی مامانت ،نزدیک میشیم😍یلدا کجا می رید ما که دعوت شدیم خونه ی مادر شوهر البته همه دنگ میدیم وباهم اونجا جشن می‌گیریم شامش با مادر شوهر.البته چهارشنبه پسرم واکسن داره امیدوارم زود خوب بشه🥺
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان حسین و نیکا مامان حسین و نیکا ۲ ماهگی
بچه ها برادرشوهرم ابله مرغون گرفته امروز دونه ها دراومده که فهمیدن از شانس بد منم دو روز قبل خونه مادر شوهرم بودم هردو بچمو بغل کرد و بوسید ، حالا یعنی بچه‌هام گرفتن 😭 پسرم ۲ سال و نیمشه دخترم ۲ ماه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یزدان مامان یزدان ۵ ماهگی
سلام مامانا من امروز نی نی مو بردم حموم تنهای با اینکه شوهرم و مادر شوهرم میگفتن ت نمیتونی میندازی بچرو یا خفه میکنی منم آخر کار خودمو کردم پسرمو بدم حموم ک بدونن میتونم
اینم پسرم قشنگم 🫶❤️😍🩵
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان دوردونه مامان دوردونه ۶ ماهگی
از بعد از زایمان ادم عصبی شدم امشب با بچه رفتیم بیرون تو ماشین گریه کرد جوری که سیاه شد هر کار کردم آروم نشد عصبانی شدم سرش داد زدم شوهرم گفت تو که نمیتونی بچه داری کنی گوه خوردی آوردیش منم هیچی نگفتم و بغض کردم اومد ازم گرفتش تو بغل شوهرم آروم شد تا میومد بغل من دوباره گریه میکرد منم گریم گرفت که بچه منو دوست نداره تو بغلم احساس خطر میکنه تا خونه گریه کردم شوهرم ازم معذرت خواهی کرد ولی بی فایده بود الان بچه گریه میکنه بغلش نمیکنم چون نگام میکنه گریه میکنه من مادر خوبی نبودمو نیستم زن خوبی هم نیستم شوهرم منو محرم نمیدونه هیچ حرفی و یا کاری بخواد کنه به من نمیگه من فقط یه کلفتم که باید خونه تمیز کنم غذا بپزم بچه نگه دارم و نیاز جنسی شوهرمو تاگین کنم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان گل پسرام🤍💛 مامان گل پسرام🤍💛 ۵ ماهگی
یه دنیا کار دارم و خونه هم آشفته....
پسر کوچیکم وقتی بیداره یه سره باید پیشش باشم اینقدر گریه می‌کنه
با بدبختی میخوابونمش ولی کلا ده دقیقه،چون پسر بزرگم اینقدر حرف میزنه و صدام می‌کنه یه لحظه‌ دستم بند باشه حواسم نباشه بلند صدام می‌کنه اینم از خواب میپره
وای که دیگه خسته شدم🥴
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان محمد جواد مامان محمد جواد ۴ ماهگی
خیلی دلم گرفته نمیدونم چجوری خودم خالی کنم دخترم ۲ سالش و پسرم ۲۷ دوماهش میشه منم بالا خونه مادر شوهرم زندگی میکنیم و اخرای خونمون هروز یه حرف جدید دیگ خسته شدم دیشب شوهرم بام شوخی کرد زدم زبر گریه بعد گفتم خسته شدم گف خودت گفتی بریم اونحا تا خونمون درست شع گفتم ادم هرکاریش کنی حرف میزنه بعدش ارومم کرد ولی خستم نمیدونم چیکار کنم دخترم هی میره پایین بالا بعضی وقتا مادر شوهرم نق میزنه نمیشه کنترلش کرد دخترم ک نره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان تیدا و آرتا مامان تیدا و آرتا ۳ ماهگی
مامانا چند روز پیش خونه مادر شوهرم بودیم من خیلی حساسم روی دخترم یعنی با کسی تنهاش نمیزارم مدام حواسم هست بهش۲۰ ماهشه.
پسرعموش ۸ سالشه خیلی دوستش داره دخترمو اینم خیلی اونو دوست داره.پسرعموش با دوستش داشتن بازی میکردن اینم بهونه کرد برم پیششون منم نمیدونم خر شدم نمیدونم چی گذشت تو مغزم منی که اصلا اجازه نمیدم دور از چشمم باشه بردمش پیش اونا شاید دو دیقه بعدش رفتم بیارمش دوستش منو دید یجوری شد پسر عمو دخترمم گفت زن عمو تیدارو ببر میگه مامانمو میخوام
منم اوزدمش
گفتم اذیتت کردن میگه نه
خودم وسواس فکری گرفتم میگم نکنن اذیتش کردن
اصلأ نمی‌دونم یهو چرا اینکارو کردم من هیچ وقت تنها نمیزارمش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کنجد(آرشا)🩵🤱 مامان کنجد(آرشا)🩵🤱 ۲ ماهگی
سلام مامانا پسرمو بردیم واکسن زد😢یک ساعت پیش اومدیم خونه شیر خورد و قنداقش کردم,به نظرتون پاراکید رو از کی شروع کنم؟بهداشت گفت ۴.۵ ساعت بعد از واکسن ولی دیر نیست به نظرتون؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مامان لیانا مامان مامان لیانا ۴ ماهگی
خانوما دست همسرم تو خواب خورد به سر دخترم بعد دخترم جیغ زد نفسش رفت گریه کرد با زور به خودش اومد بغد از چند دیقه مدام استفراغ کرد ابا هم فقط گریه میکنه دارم شیرش میدم چی کار کنم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اسرا مامان اسرا ۶ ماهگی
خانوما دخترم دیشب عرق کرده بود بعد یه لحظه جلوی در خونه باد سرد خورد بهش الان از امروز صبح یه بند گریه میکرد مادر شوهرم اومد با روغن چربش کرد بعد قنداق مرد الان آروم خوابیده به نظرتون دکتر ببرم شب یا نه ؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر