۳ پاسخ

فکر خودتو اینقدر درگیر نکن منم دوتا دختر فسقلی دارم یکی ۵ ساله یکی ۲۱ ماهه ولی در کل فقط باید مراقبشون باشی آسیب نبینن در عین حال محدودشون نکنی نمیدونم منظورمو متوجه میشی یا نه مثلا من بچه های خواهر شوهرام اکثرا پسرن هستن به دخترم نمیگم مثلا اونا پسر هستن باهاشون بازی نکن و ... ولی نمیزارم از جلو چشمم دور بشه و کاملا حواسم بهشون هست به حرفاشون بازی هاشون و ...

عزیزم فکر بد نکن تو دو دقیقه نمیتونن اذیتش کنن فکر بچه رو هم با سوال پیچ کردن مشغول نکن وقتی دو دقیقه ای رفتی پیشش دیگه ناراحت نباش

منم همینطور حساسم

سوال های مرتبط

مامان فرشته های زمینی مامان فرشته های زمینی ۷ ماهگی
مامانا توروخدا شما خودتون مادرید
یه راهنمایی منو بکنید


شماام اینطورید بعنوان یه مادر یا من خیلی حساسم ؟؟؟؟
من دوتا بچه دارم که بشدت روشون حساسم از همه نظررررر
واقعا دگ کلافه شدم بخاطر این موضوع هیچ جا بهم خوش نمیگذره دائم نکرانشونم
مثلا مثال میزنم
چند وقت پیش رفتیم شهرمون دو روز موندیم اونجا
من اصلا سمت خونواده شوهرم نرفتم چرا حالا
بچه خاهر شوهرم دو هفته پیشش ابله پاشیده بود خوب شده بودا ولی من میگفتم ممکن هنوز ناقل باشه و فلان شوهرمم گفت باشه نمیریم اونطرف اصلا
یهدمهمونی ک خیلیی دوست داشتم برم و بخاطر این موضوع نرفتم بماند همشونم دلخور شدن تاحدودی منم دلیلشو نگفتم چرا بهونه اوردم ک فقط یه روز اینجام میخام پیش خونوادم باشم و .....
عمه بچه هام عاشق بچه هامه ۱۰ بار زنگ زد ندیده نریداااا من باید بچه هارو ببینم دلم لک زده براشون بخاطر حساسیت من همسرم پیچوندشون خودم خیلی ناراحت شدم ولی دست خودم نیست خب چیکنم
حالا شانسو ببین تا اومدیم تهران
چند روز بعدش هممون سرما خوردیم
امروزم رفتم با دخترم ارایشگاه شانس من بهتره بگم چوب خدا
ارایشگر دیدم ناسک زده و جای دونه های ابله رو صورتشه گفتم ابله مرغون ؟؟؟؟
گفت ارههه خوب شدم دگ
هیچی دیگ نصفه کارم پاشدم به بهونه پسرم ک گریه میکنه ارایشگاه و ترک کردم از سر شبم همش اصابم خورده ک چرا دخترمو بردم اصلا
هیچی دیگ کلا انگار وسواسی گرفتم همش فکر میکنم همه مریضن تا حدی ک اصلا دوست حدارم کسی نزدیک بچه هام بشه خیلی دارم اذیت میشم دوست دارم یکم بیخیال بشم
هیچ جا بهم خوش نمیگذره هرجا میخام برم باید همه رو چک کنم ک کسی مریض نباشه اینقدم حساسم همیشه یکی مریضه