مامانا من خیلی حساس شدم روی دخترم خیلی بهش وابسته شدم راستش من شوهرم یک شهر دیگه کار میکنن من با مادرشوهرم تویک ساختمون هستیم طبقه اول منم دوم مادرشوهرم خیلی به خانوادش حساس شدم میدونم که دخترمو مثل جونشون میخوان اما همش حس میکنم میخوان دخترمو ازم دور کنن گاهی میان دخترمو میبرن طبقه بالا همش استرس می‌گیرم دوست ندارم ازش دور بشم شایذ بخاطر اینه که تودوران حاملگی خیلی اذیتم کردن اصلا دوست ندارم کنارشون باشم همش اذیتم کردن میترسم دخترمم ازم بگیرن شایدم دیوونه شدم نمیدونم فقط با این فکرها خیلی دارم اذیت میشم مهمترشم اینه که شوهرم نیستش
تو حاملگی منو از خونه بیرون کردن فحش دادن هرکار تونستن کردن الان یعنی ما عزیز شدیم

۱۱ پاسخ

همشون همینن. مادرشوهرم کل 9 ماه یه خبر از من نگرفت یه بار حالمو نپرسید حالا جونش برای دخترم میره. منم خوشحالم حداقل محبتشون شامل حال دخترم میشه. ولی هیچوقت تنها بچتو جایی نفرست خودت حتما برو بچه دو تربیتی میشه

من باشم در و روشون باز نمیکنم دخترت ام زمانی باید ببینن ک خودت باشی وحشی بازی براشون دربیار ازت بترسن

خودتو ناراحت نکن گلم منم کلی اذیت شدم خوانوادم وقتی زایمان کردم اومدن پیشم دوروز موندم مادر شوهر پدر شوهرم اومدن خوانوادمو بیرون کردن میدونی من با اون وضعیتی که داشتم چه حالی شدم من هر روز نفرین میکنمشون

نمیشه هروقت میخوان ببرنش بهونه بیاری مثلا بگی میخوام شیرش بدم یا وقت خوابشه یا مثلا در باز نکنی بگی خواب بودم حموم بودم🫠

شوهر منم ماهی اگه سه چهار روز پیشم باشه و اغلب با خونواده خودم و گاهی با خونواده شوهرمم
و همین حس رو دارم با اینکه خونواده شوهرم همیشه نسبت ب من توجه و محبت داشتن، بنظرم این حس از محبت زیادمون و تغییرات هورمونیه

منم همینطور شدم حتی نمیزارم کسی بغلش کنه خیلی بهش وابسته شدم میترسم اگه اتفاقی براش بیوفته

گلم من حتی نسبت ب شوهرم همینطور شدم😂

بخاطر هورموناته درست میشه عزیزم

منم دقیقا عین شما شدم هر کاری میکنم نمیتونم جلودار این حس و حال باشم 🤦🏻‍♀️

سلام عزیزم...
مثبت بیندیش گلم،خداروشکر که کمک حالتن
وقتایی که بچه پیش مادرشوهرته به کارای خونه وخودت برس

یه گروه گپ مادرانه داریم ایتا خواستید به ایدیم پیام‌بده لینک‌گروه بدمت
@a2217a

مقالات مرتبط

چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
آرام کردن گریه نوزاد
بهترین روش آرام کردن گریه نوزاد
نحوه‌ حمام کردن نوزاد
نحوه‌ حمام کردن نوزاد بصورت ایمن و اصولی
رفتار با کودک حساس
رفتار با کودک حساس و زود رنج | راهکارهای تربیتی کودک حساس

سوال های مرتبط

مامان سوین مامان سوین ۴ ماهگی
مامانا نوزاداتونو مهمونی میبرین یا نه؟ من خیلی میترسم تو جمع ببرمش میگم به موقع مریض نشه. حتی مهمونم میاد همش استرس میگیرم. دیشب مهمون داشتیم پسر عمه شوهرم و خانوادش. بغلش کردن و بوسش کردن خیلی ناراحت شدم 🥺
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان hosein مامان hosein ۴ ماهگی
سلام خانوما میخواستم یه چیزی بگم من ۴سال پیش دخترمو از دست دادم الان ۲ پسر دارم یکیش ۶سالشه یکیش ۲ماهشه دخترمو ک از دادم ۱۱ماهش بود الان کلن عوض شدم نمیدونم چرا همش ترس ازدس دادن بچه هامو دارم همش میشینم گریه میکنم میگم نکنه دوباره داغ دلم تازه بشه خیلی حس بدی حوصله هیچ کاریو ندارم همش باخودم میگم نباید ب بچه هام خیلی خیلی وابسته‌ بشم مامانم اینا بهم میگن دیوونه شدی برو دکتر بنظرتون من باید برم پیش روانشناس کسی تو اطرافتون همچین تجربه ای داشته چیکار کردن خوب شدن؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۳ ماهگی
من پسر دوسالم رو خیلی میزنم خیلی سرش داد میزنم بعد الان حس میکنم که شاید دیگه دوستم نداشته باشه ازم بدش بیاد الان رفته با مامانم بیرون میترسم دیگه دلش نخواد بیاد خونه از دست من چقدر مامان بدی شدم دست خودم نیست با دوتا بچه همشیر عصبی شدم خیلی هم پسرم قضوله اذیتم میکنه . به نظرتون پسرم ازم بیزار میشه ؟؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان تیدا و آرتا مامان تیدا و آرتا ۴ ماهگی
مامانا چند روز پیش خونه مادر شوهرم بودیم من خیلی حساسم روی دخترم یعنی با کسی تنهاش نمیزارم مدام حواسم هست بهش۲۰ ماهشه.
پسرعموش ۸ سالشه خیلی دوستش داره دخترمو اینم خیلی اونو دوست داره.پسرعموش با دوستش داشتن بازی میکردن اینم بهونه کرد برم پیششون منم نمیدونم خر شدم نمیدونم چی گذشت تو مغزم منی که اصلا اجازه نمیدم دور از چشمم باشه بردمش پیش اونا شاید دو دیقه بعدش رفتم بیارمش دوستش منو دید یجوری شد پسر عمو دخترمم گفت زن عمو تیدارو ببر میگه مامانمو میخوام
منم اوزدمش
گفتم اذیتت کردن میگه نه
خودم وسواس فکری گرفتم میگم نکنن اذیتش کردن
اصلأ نمی‌دونم یهو چرا اینکارو کردم من هیچ وقت تنها نمیزارمش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان گون آی مامان گون آی ۵ ماهگی
بعد زایمان خیلی بد اخلاق شدم همش عصبانی میشم نمیدونم چیکارکنم سر هرچیزی به همه میپرم بعد عذاب وجدان میگیرم مثال مامانم پستونک دخترمو زود به زود میشوره چون میوفته زمین عصبی شدم چته چرا میشوری پستونکو خو بده دهنش😔در حالی که بیچاره خیر دخترمو میخواد یا امشب به شوهرم گفتم ساندویچ بخر مغازه های کوچمون بسته بودن ماشینم تو تعمیرگاهه تن ماهی خریده بود کلی عصبی شدم که من ازت ساندویچ خواستم نه تن ،در کل نمیدونم من مشکل دارم یا بقیه دلم نمیخواد برم خونه پدرشوهرم چون هی پدرشوهرم میگیره بغلش بالاپایین میندازه دخترمو یا میشونتش وقتی میگیره بغلش عصبی میشم ناراحت میشم ولی پدربزرگشه نوه‌اشه مگه بابا خودم بغل نمیگیره دخترمو خب اونم دوسش داره،حتی دیگه ارایشم نمیکنم حوصله کار خونه رو ندارم حموم کردن ندارم دخترم گریه میکنه عصابم داغون میشه سردرگمم اصلا این وضعیت رو دوس ندارم میخوام برم پیش مشاور ولی برم چی بگم اخه از کجا بگم میگه دیوونه ای من چیکارکنم😔
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۸ ماهگی
خانما من از اول نسبت ب اسم دخترم حساس شدم. دور و بریامون اولا بد تلفظش می کردن الان خیلی بهتر شده ولی بازم بعضیا درست صدا نمیزنن. ب نظرتون بعد یه مدت درست میگن؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آرین مامان آرین ۵ ماهگی
سلام مامانا من خیلی فکرم درگیره همش استرس دارم میترسم دوباره با جلوگیری طبیعی باردار بشم و کلا دوس ندارم دیگ حامله شم تا هروقت که دلم بخواد شاید ۱۰یا ۱۵سال دیگ شایدم کلا نه می‌خوام ایودی بزارم بعد عید نظرتون چیه خوبه من مامانم داشته میگه خیلی خوبه ولی خیلی میترسم انقد که. تو بارداری معاینم کردن ترس دارم درد داره گذاشتنش بعد اینکه باید تو پریودی برم حتما یا وقتای دیگ هم میشه لطفا اگه ایودی داشتین بگین نمیخوام اصلا شوهرم بدونه چون بدونه نمیزاره بچه میخواد میگه این ۴یا۵ساله بشه می‌خوام من نمیخوام خیلی اذیتم می‌کنه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهناجونم🥹🧿 مامان مهناجونم🥹🧿 ۴ ماهگی
من چیکار کنم بافامیل شوهرم😔
امشب مادر شوهرم به دخترم پرتغال میداد همش مزه می‌کرد اونام خوششون میومد بیشتر میدادن
هر چی میگفتم ندین زوده از الان،جواب من میگن تو نمیفهمی😔😔
طرز برخورد بایکی که تازه مامان شده اینجوریه خیلی ناراحت شدم اصلا دوست ندارم بچمو ببرم دور ورشون فکر می‌کنند فقط عروسک خیمه شب بازیه بچم😔😔😔
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان زهرا مامان زهرا ۵ ماهگی
خانما شوهرم میگه پستونک بزار
من دوست ندارم میترسم خیلی وابسته بشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ماهلین و الوین مامان ماهلین و الوین ۲ ماهگی
مامانا شماهم دلتون نمیاد نی نی هاتونو بزارین برین مثلا کارای خونه رو انجام بدین یا من دیوونه شدم😐😂دلم میخواد همش با پسرم بازی کنم انقد ک شیرینهههه
از دوران نوزادی دخترم خاطره خوبی ندارم دخترم همش گریه میکرد اصلا اهل بازی کردن و اینا نبود دو دیقه بازی میکرد باز شروع میکرد به گریه کردن پسرم ولی خیلی شیطونه همش میخواد بازی بکنه باهاش حرف بزنم غش میکنه از خنده منم دلم نمیاد بزارم برم کار خونه بکنم میگم لذت ببرم از این دوران.چیکار کنم؟؟کی مثل منه؟؟؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان Lily&Leny🤍 مامان Lily&Leny🤍 ۶ ماهگی
شما چندوقت بعد زایمان رابطه داشتین؟
من شوهرم خیلی دلش میخواد رابطه داشته باشیم و خودمم حس میکنم خیلی وقته ازش دور شدم انگاری و درگیر بچه‌هام اما از طرف دیگه خیلی خیلی استرس بارداری رو دارم😩
۴ تا زایمان پشت سر هم واقعا خیلی به بدنم فشار آوورده شیردهی الکی هم روش🫠
اصلا نمیتونم حتی یک ثانیه حتی فک کنم که دوباره باردارم💔
بهترین روش جلوگیری چی هست؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مؤید مامان مؤید ۵ ماهگی
سلام دوستان یچیزی بگم منو بزنید فرق سرم 🤣من همش دلم میخواد بارداربشم دوتا بچه داشته باشم باهم بزرگ بشن بااینکه خیلی بارداری سختی داشتم همش دکتر بودم بعدزایمانم یه هفته من وپسرم بستری بودیم خلاصه خیلی اذیت شدم الان همش میگم بارداربشم بهتره بعدهرموقعه پسرم اذیتم کرد پشیمون میشم ازیطرفیم میگم نمیخوام بعد ۵ سال تازه ازبچه داری راحت شدم دوباره بارداربشم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان نیلا🧸🤎 مامان نیلا🧸🤎 ۷ ماهگی
🥺مامانا من بعد زایمانم خیلی سرد شدم اصلا دوسندارم رابطه داشته باشم قبل بارداری خیلی خوب بودم
ممکنه بخاطر این باشه ک ۹ماه بارداری استراحت مطلق بودم؟سرد شدم اصلا
😐به روم نمیارما ولیییی اصلا دوسندارم یک شب درمیون داریم دست شوهرم باشه هرشب
من فراریم خیلی بدم میاد😭انگار شکنجم میکنن بخدا
چیکارکنم خوب شم
مشاهده ۲۸ پاسخ دیگر
مامان ماهتیسا مامان ماهتیسا ۶ ماهگی
خانوما من از وقتی زایمان کردم همون روز اولش کلی مشکل اومد تو زندگیم کلا دیگه زندگیمو دوست ندارم از شوهرم بدم اومده وقتی میاد خونه حس بدی دارم همش میخوام با بچم تنها باشم حتی اگه سخت باشه به نظرتون افسرده شدم؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان فاطمه و زینب مامان فاطمه و زینب ۳ ماهگی
مامانا دخترم واقعا شیرمو نمیخوره تو بیداری فقط تو خواب میخوره اونم خیلی کم یه سینم که اصلا پر نمیشه بخوام بهش بدم یه سینمم که پر میشه اینجوریه همش عذاب وجدان دارم فکر میکنم خودم باعث شدم که شیرمو ول کنه😔 همش خسته میشدم از شیردادن ولی وقتی شوهرم میگفت شیرتو قطع کن دلم نمیومد دوست نداشتم ازش بگیرم ولی الان خودش داره ول میکنه یعنی حس منو احساس کرده؟🥺
مشاهده ۲ پاسخ دیگر