سلام.توی تاپیک قبل گفتم شوهرم دو هفته منو فرستاده خونه بابام نه زنگی زده نه پیام داده حتی حال بچه هاشو بپرسه.من به اصرار پسرم زنگ زدم شوهرم که پسرم باهاش حرف بزنه، خیلی بد با پسرم حرف زد،اصلا نه حالشو درست پرسید نه چیزی، گفت چرا زنگ زدی پسرم گفت زنگ زدم حالتو بپرسم اونم گفت حالم خوبه کار نداری خدافظ، پسرم خیلی خورد توی ذوقش، همش میگم کاش زنگ نزده بودم، نه حالی از من پرسید نه پسر کوچیکم.

خیلی ببخشید ولی خاک تو سر همچین مردا

وای چقدر بد
خواهر ببین زیر سرش بلند نشده مگه میشه آخه
بعدشم چرا رفتی خونه باباتون

خاک تو سر همسرت😡

مشکلتون چی بوده یعنی بیرونت کرده از خونه؟

چه بابای نامردی.مگه میشه کسی دو هفته سراغ زن و بچش نگیره اصلا دیگه بهش محل نده تا خودش بیاد بگه غلط کردم

شک نکن زیر سرش بلند شده هوایی شده دنبال زنای بی بند و بار هست دوست من سه ساله ازدواج کرده بود بعد از دو سال شوهرش گفت دیگه نمی خوامت ازت زده شدم شش ماه تمام تو خونه تو اتاق جداگانه می‌خوابیدن بچه هم نداشتن خوشبختانه ،فقط هر موقع هوس رابطه میکرد می‌رفت سمت دوستم و بعدش می‌رفت دنبال کارش کلا کاری بهش نداشت دوستم عذاب میکشید به لطف کمک خواهر کوچیک ترش تونست جدا بشه باباش نمیزاشت اگه خواهرش کمکش نمی‌کرد و در مورد بچه هات اگه تحقیر و توهین می کنه و هیچ حسی به بچه ها ندارد اجبار نکنه بچه ها اذیت میشن ممکنه توی نوجوانی و بزرگسالی آسیب و افسردگی ببین من خودمم همین شرایط رو دارم تاپیکام رو ببین متوجه میشی پدری که توهین و تحقیر می کنه لیاقت داشتن بچه ها رو نداره ازش نترس اگه خانواده است پشتت هست اقدام کن واسه جدایی رو پای خودت وایسا یه زندگی جدید شروع کن اینم بگم دوستم قبل از طلاق رفت مشاوره هم حرف‌های شوهرش رو شنید هم حرف‌های دوستمو مشاوره به دوستم گفت عمرت رو پای این تلف نکن اون به زندگی برنمبگرده چون کاملا سرد شده بود و دوستمو نمیخواست

با احترام نباید میومدی خونه پدرت چون دوروز دیگه مهریه بهت نمیده میگه خوبه ترک کردی ،بعد اینکه چیزی بود بردی مدرک جمع کن اگه مدرک جمع نکردی حداقل برو شکایت کن بگو که من میتونم با کسی در ارتباطه بگو خرجی نمیده دولت پدرش در میاره ،با پرینت حساب قشنگ مشخص میشه ب چه کسی پیام و زنگ میزنم