۸ پاسخ

خب خیالش راحته که بچش زرنگه از پس خودش بر میاد

نه اینکه بچسبی به بچه نه اینقدر بیخیال و رها،، از دور باید عین عقاب چشمت به بچه باشه،،، حتی اگه زمین خورد اگه با بچه ها دعواش شد هم نباید بلا فاصله بری بالا سرش اول بزار ببین خودش میتونه مشکلو حل کنه بعد شما برو،،

اون از بچه ش مطمئنه که گلیم خودشو از آب میکشه بیرون به اون خاطر خبالش راحته
ولی من خودم به شخصه اصلاااا دلم نمیاد یک ثاتیه چشم ازش بردارم
پسر منم محافظه کار و کمی ترسوعه

توی پارک بنظرم توی سن بچهای ما درستش اینه که مادر از دور نظاره گر بچش باشه. و فقط نگاه کنه که پارک شلوغه یهو بچه گم نشه یا ندزدنش!
یعنی نه اینطور که اصلا توجه نکنه نه اینکه هی پیش بچه باشه. پارک، خانه بازی و... محیط های خیلی خوبی هستن که بچه مستقل بودن های کوچک رو تجربه کنه. با همراهی 100 درصد، شما این حس رو ازش میگیرید.

اونا شانس دارن بچشون هیچ نمیشه حالا ما یه لحظه غافل شیم یه بلا سرش میاد خلاصه

من ک فقط خانه بازی میبرم میترسم تو پارک شلوغ برم شاید یکبار با باباش فقط رفته باشه

منم همینم مواظب دخترمم زمونه زمونه ی بدی شده خواهر وگرنه ماهم دوست داریم از دور مواظب باشیم

دقیقا منم تو پارک مثل شما هر لحظه دنبال دخترمم همش کنارشم ولی میبینم از دخترم کوچیک تر میاد مامان یا باباش اصلا محل نمیده میشینه میره تو گوشی اصلا سرش هم بلند نمیکنه نگاه کنه
ماها حساس هستیم بچه هامون هم محتاط و ترسو شدن
اونایی که میندازن وسط بچه از پس خودش برمیاد هیچی هم نمیشه بهشون 😂

سوال های مرتبط

مامان محمدطاها قاسمی مامان محمدطاها قاسمی ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز یه کمک میخوام ازتون
من ازوقتی ازدواج کردم نزدیک به ۶ سال هست که طبقه پایین مادرشوهرم میشینم اوایل همسرم بهش اجاره ماهیانه میداد الان یکساله نمیده مادرشوهرم ازراه پله اش به حیاط ما راه داره ک وقت و بی وقت میاد پایین ک من نمیتونم استراحت کنم خیلی وقتا شده بین منو همسرم اختلاف ایجاد کرده منو همسرم همیشه دعوا داشتیم مادرم یکم ازم دوره منم با دوتا بچه خیلی خسته میشم پسرمم خیلی شیطونه واقعا شبها انرژی ندارم ک بتونم حتی شام بخورم اینجا هیچ کمکی ندارم حتی مادشوهرم نمیاد یه ساعت دختر ۵ ماهمو نگه داره ک من به کارام برسم امروز به همسرم گفتم بیا ازاینجا پاشیم بریم نزدیک مادرم خونه بگیریم اونجا مادرم پسرمو بیرون میبره میاره یا حتی بابام با ماشین میبره بیرون خیلی خوبه برای پسرم اونجا
ولی همسرم میگه پول پیش من میدم ولی تو باید بری سرکار اجاره خونه رو تو بدی
اینم بگم ک احترامات منو مادرشوهرم برداشته شده منم به شدت عصبی شدم دیگه
به نظرتون چیکار کنم؟
مامان فندق مامان فندق ۳ سالگی
سلام خانما یک نظر خواهی می‌خوام ازتون
من یک پسر ن دیک چهارسال دارم که خیلی شیطونه و جدا از شر و شیطون بودنش خیلی هم دست به زن داره بعد اینکه هروقت میریم مهمونی بچه ها بی که هستن اونجا رو میزنه همه ناراحتن از دستش هرچقدم باهاش صحبت میکنم اصلا متوجه نمیشه میگه ببخشید ولی دوباره به کارش ادامه میده وقتی هم جلوشو میگیرم خودمو میزنه این چند روز همش عید دیدنی رفتیم وچون دیگه خیلی اذیت کرد گفتم دیگه جایی نمیرم تا مادرشوهرش دیشب اصرار کرد بیا چرا بچه رو قایم میکنی بچه گناه داره منم گفتم پس دیر میام واسه افطار نمیام دیشب رفتم خونه خاله شوهرم و اینکه پسرم با توپ زد تو چشم یک از بچه های فامیل بعد اون بچه هم زد تو کمر پسرم منم گفتم باشه مشکی نیست زده خورده دوباره آخر شب دست یکی دیگه از بچه های فامیل رو کرد لای در و گاز گرفت ماهم وقتی داشتیم می رفتیم گفتم مامان برو بوسش کن عذر خواهی کن ازش بچه منم رفت جلو بوسش کنه اون بچه هم زد تو گوشش منم دوباره گفتم باشه مشکلی نیست نمیشه همش بچه من بزنه باید بفهمه که وقتی میزنی پس میزنن و اینکه از اون طرف باید عذر خواهی یاد بگیره حالا مادرشوهر م میگه چرا گذاشته بره معذرت خواهی کنه گور باباش که کتک خورده به درک چرا نوه من رو زدن بنظر شما من دارم اشتباه میکنم یا مادرشوهرم