۸ پاسخ

تا ما بچه هارو بزرگ کنیم پیر کور میشیم

سلام عزیزم ،مسر منم سه ماهشه ،زیر بغلش توده سفت دراومده منم بردم دکتر همینو گفت ،فقط پسرم یکسره گریه های وحشتناک میکنه و بی قراره ،دختر شمام اینطوریه یا نه؟

پسر منم همین بود تا شش ماهگی کم‌کم خوب شد

عزیزم پیش کدوم دکتربردی؟

من یه دختر ۱۲ساله دارم اینقد اذیت نشدم ک بااین فسقلی دارم اذیت میشم

من بهت گفتم نبر من دوتا دکتر بردم الکی

خداروشکر عزیزم🥺واقعا مادر بودن سخته🥺

من از وقتی زایمان کردم همش میگم کاش مار میشدم اما مادر نمیشدم🫠از بس که حالم خراب میشه برای بچم غصشو میخورم
من بچم دوبار بستری بود بیمارستان خون دل خوردم تازه فهمیدم مادر شدن چقدر سخته
اصلا برای خودمون زندگی نمیکنیم یجورایی خودمونو هم فراموش کردیم

سوال های مرتبط

مامان گل پسرام🤍💛 مامان گل پسرام🤍💛 ۴ ماهگی
یادتونه میگفتم خیلی کلافه و عصبی شدم و پسرمم نق نقو شده و خیلی زود از کوره در میرم میزنمش یا دعواش میکنم؟
به خودم قول دادم دیگه هیچوقت این کارو نکنم
و الان به خودم افتخار میکنم چون امشب کاری کردم که حالا که پسرکم خوابیده عذاب وجدان ندارم....
امشب تو مهمونی بودیم بشقاب خورد تو سر پسرم که البته محکم نبود اما زد زیر گریه اصلا آروم نمیشد مدام جیغ میزد،منم تازه غذا کشیده بودم،
مادربزرگاش خواستن ارومش کنن گریه اش شدید تر میشد،پدرشوهرم بغلش کرد بازم آروم نشد
گفتم بابا اگه اجازه بدید پیش من باشه داره بهونه میگیره
با اینکه سختم بود بغلش کردم بردمش تو اتاق
از محیط دورش کردم که هم بقیه اذیت نشن هم خودش جوگیر تر نشه،بجای اینکه بگم گریه نکن نق نزن سر همه رو بردی،گفتم چرا اینقدر ناراحتی؟
چیکار کنم آروم شی؟قربون صدقش رفتم بغلش کردم فقط به حرفاش و بهونه هاش گوش کردم تا برادرشوهرم اومد گفت بیا با هم گیتار بزنیم اینجوری آروم تر شد،منم برگشتم سر سفره...‌.
آره غذام سرد شد...دیر تر از همه بلند شدم....
ولی حالم خوب بود که بیشتر باعث ناراحتی پسرکم نشدم😇🤍
از خدا می‌خوام همیشه همینجوری مثل قبلا صبور باشم