۱۹ پاسخ

اشتباه کردی اما
آدم تومناسبتها نباید قهر کنه

هیچ لیاقتی توش ندیدم چیزی بگیرم براش حتی یک استوری خشک و خالی هم دلم نمباد براش بزارم چونکه هیچ درکی نداره

بابا پاستوریزه ک ابه خالصه مزم نداره ☹️
من سه هفته پیش ادکلن گرفتم یهو یادم افتاد روز مرد نزدیکه . گفتم کادوت 😆😆😆

شیر فقط پاستوریزه
محلی به دردسرش نمی ارزه نگیر هیچ وقت 😉
من کیک پختم فقط برای آقای همسر 😅 خودم کادوام 😆😆😆😆

من وسعم در حد کیک بود
کیک گرفتم براش کلی ام خوشحال شد😍

براش پیراهن گرفتم

من ست بلوزشلوارباکلاه گرفتم باگل براش ظهرکلی سوپرایزشد

هیچی هر سال میگه به جای من واسه خودت کادو بخر. منم که از خدا خواسته 😂

۲۵ دی کادوهاش صرف امور خیریه میشه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤣🤦🏻‍♀️🤣🤦🏻‍♀️🤣🤦🏻‍♀️

دخترمو انداختم بغلش گفتم اینم کادوی روز پدر

من سویشرت
برا بابامم
ایرپاد

خوشبحالتتتتتت 😴😴
ما هم ظهری دعوامون شد 😅
ولی ازونجایی که قهر برای آقایی معنا نداره😩 داریم میریم بیرون الان به مناسبت این شب و روز فرخنده 🥳🥰
کاش من دختر تو بودم و الان تو تختخوابم بودم 😩😩😫😫

تبریک گفتم و یه عطر خریدم تمام

هیچی میخواستم بافت یقه اسکی بخرم براش گفت من هیچی نمیخوام هرسال همینو میگه برای ایکه پول خرج نکنم😂😂

من یه جین رکابی از قبل بود تو چمدون دادم پسرم داد یه جین جوراب هم بود دادم دخترم داد خودمم ک کادوام نیاز نیس چیزی بخرم😁حالا قول دادم براش کاپشن بخرم

یه کیک خریدم ۵۰۰ تومان وتمامم انشاالله تولدش چندروز دیگست به فکرهستم

ماهم امتقدرگرفتارمشکلات دیگه هستیم هی یادم نبودامروزچه روزی بوده

ما هیچی والا یه تبریک گفتم

من دریل گرفتم😂

سوال های مرتبط

مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
دخترم خیلی مادرشوهرمو دوست داره
پری روز رفته اونجا
دیشب رفتم دنبالش گفت شام میخوره بعد شام
دیگه خبری نشد تا امروز غروب من ب همسایه مون گفتم بریم دنبال دخترم (مادرشوهرم گفته بود بیا دنبالش غروب میخوام برم بیرون)
زنگ زدم گفت گریه میکنه نیا منم لحنم یکم تند شد گفتم من نمیتونم اسنپ بگیزم پس خودتون شب بیاریذش خونه اگه نیاوردینش هم مهم نیست بمونع گفت نه کار دارم صبح بیرون گفتم من کاری ندارم اصلا کلا بمونه اونجا بچه نمیتونم اسنپ بگیرم بیام دنبالش



(یکی دوبار در ماه میره اونجا چون من هرچقدر سعی کنم نمونه تا ی ذره گریع کنه مادرشوهرم میگه بدار بمونه و این انقدر گریه میکنه تا بذارم بمونه و متاسفانه شوهرمم پشتم نیست میگه بذار بمونه


شوهرم زنگ زد میرم دنبال بچه گفتم نرو بذار بیینم مامانت وقتی بعد س روز میگه گریه میکنه بذار بمونه با چی میخواد بچه رو بیاره
گفت ماشین نداره گفتم ماهم ماشین نداریم چرا ب حرف من ارزش قائل نیستن وقتی بعد س روز میگم میام دنبالش با همسایه ک اسنپ ندم باز میگع بذار بمونه تو تربیت بچه دخالت میکنه من ی کاری میکنم با گریه چیزی ب دست نیاره اون بدتا یادش میده با گریع ب دست بیاره

خلاصه منو شوهرمم بحثمون شد ک میگفت تو مقصری منم گفتم باعث دعوای ما مامانته منکه نمیبخشمش هیچ وقت ایشالله جوابشو میبینه این دنیا

آسمون خدا ب زمین بیاد نمیذارم بچم دیگع شب اونجا بمونه گفت تو یار کشی میکنی و لجبازی این حرفا
منم گفتم اصلا مهم نیست چی میگی یا تو پشت منی یا مقابل من


ولی خیلی حرص خوردم چون حرفم فقط اینکه با گریه نمیخوام بمونه اگه قراره ی روز اونجا باشه خب باشه دیگه وقتی گریع کرد بهش بگید نمیتونه با گریع بمونع باید برگرده خونه و همیشه مقصرم
مامان کیان مهر 🌞 مامان کیان مهر 🌞 ۴ سالگی
تا حالا شده یه کار اشتباه یا گناهی بکنید خدا در جا جوابتون رو بده ؟ 😆
من فکر کنم زیاد برام پیش اومده
ولی یه خاطره ای که هیچوقت یادم نمیره از جواب خدا به من اینه که یه روزی من و دوستام توی مسجد دانشگاه ( مذهبی نبودیم ولی نماز می‌خوندیم😄) که اونجا با یه دختره بحثمون شد .. یادم نیست چی گفتم ولی یادمه مسخره ش کردم .. کلا از این کار خیلی متنفرم و هرگز دیگه این کار رو نکردم ولی اون روز مسخره ش کردم و دختره هم هیچی نگفت و رفت ...
دقیقا فرداش خونه داداشم بودم و از اونجا میخواستم برم دانشگاعه... سر کوچمون یه جوب بزرگ بود خیلی بزرگ... وقتی میخواستم سرویس دانشگاه رو سوار شم و خیلی هم عجله داشتم چون فکر میکردم الان سرویس حرکت می‌کنه نمی‌دونم چی شد یهو تصمیم گرفتم از رو جوب بپرم 😆 قدم هم بلنده و طبیعتاً پاهام دراز ولی بازم پام به اونور جوب نرسید و با صورت خوردم کف خیابون جلوی سرویس 😫 تمام صورتم پر از خون ... همه اونایی که تو سرویس بودن اومدن پایین همه مغازه دارا رهگذرا....یکی آب می‌آورد یکی دستمال لیوان آب یادمه پر از خون شد ... تو اون لحظه که خوردم زمین چند لحظه همه جا سیاه شد و یهو قیافه اون دختره اومد جلو چشمم...یعنی تو همون ثانیه فهمیدم از کجا خوردم 🫠🫠 از همون روز به کارما اعتقاد پیدا کردم 😄 حالا الان که نزدیک ۱۸ سال گذشته ولی هیچوقت یادم نمیره اون لحظه رو .. که قیافه دختره عین فیلم از جلو چشمم رد شد .. امیدوارم بخشیده شده باشم 🤷🥴🥴
مامان آرنیکا مامان آرنیکا ۵ سالگی