۱۴ پاسخ

عزیزممم
درست میشه
توکلت ب خدا باشه تو نباید کم بیاری چون تو ی مادری🙂

دختر منم رفلاکس دوباره عود کرده شبا هلش تو خواب گریه میکنه اوف خدا دیگه اخرای مرخصیمه خستم واقعا دندون هم ٢ماه اسیر شدیم درنمیاد.منم عین گداها سرچهارراه شدم

بچه ها عاشق آینه بازی هستن اینه رو بذار زمین بنشونش جلوی اینه هم باهاش بازی کن هم به خودت برس

هر روز بدنشو با روغن ماساژ بده خودت براش شعر بخون باهاش بازی کن حداقل درد لثه رو یکم فراموش کنه
یکم قطره استا بزن روی انگشتت بکش روی لثه هاش اگر یه خاطر دندون باشه آروم میشه
مسواک انگشتی بگیر بذار توی فریزر بکش روی لثه هاش خوشش میاد

عزیزم چندتا صلوات بفرس تا دوباره جون بگیری .هممون عین همیم .من پسراولم اینقد بچه بود گریه میکرد کسی یدق برش نمی‌داشت من برم دستشویی بغل خودمن آروم نمی‌گرفت منم با هاش اشک میرفتم میگذره فقط باید صبور باشی الان یادم میوفته میگم چجوری بزرگش کردم ۷سالش بقران اینقدر عاقل و درک داره ک نگو همه اونروزا فراموشم شده

قربونت برم من
حق داری،همه ی ما مادرا با یه مشکلی دست و پنجه نرم میکنیم
یکی بخوابی
یکی غذا نخوردن
یکی رشد کم
یکی کم کاری و کم تحرکی بچه
هممون ی جنگ داریم
بزرگ میشن و میگذره

منم همینم گلم
دخترم از همون شب اول که بدنیا اومد تو بیمارستان گریه هاش شروع شد پدرم دراومد کولیک و رفلاکس و آلرژی و بی قراری و گریه داشت مدام
همش هم کم وزن بود بقیه طعنه میزدن
دو بار بیمارستان بستری شد .
همش هم یه پام دکتر یه پام خونه
شوهر احمقم هم که کمک نمیکنه اصلا
منم اصلا فرصت نمیکنم یکم به خودم برسم دستام شده سیم ظرفشویی

دقیقا عین دختر من فقدر دختر من پزنش۱۹۰۰ بود امد به دنیا الان هشت ماهشه ۶کیلو خورده ایه بخاطر عفونت روده هم بستری بود همش مریضه

خدا توان بده بهت عزیزم...عفونت ادراری وچطو‌متوجه شدی؟

خدا قوتت بده هممون همینیم.چون دست تنهاییم و کسی کمکمون نمیکنه واقعا خسته میشیم منم خودم چند وقته احساس افسردگی میکنم اصلا حال ندارم دوس دارم یه دل سیر بخوابم هرجا دوس دارم برم.خواب که به من حروم شده جایی هم که میرم غریبی میکنه همش اویزونمه یا خوابش میاد نمیخوابه هی گریه تا بیارمش خونه میریم دور دور با ماشین اینقد اذیت میکنه منو که میگمش برگرد بریم خونه.تا یه سنی اینجورن.گنا هم دارن زبون ندارن حرف بزنن یا چیزی بخوان تقصیر کوچولوهامون نیست ما از لحاظ روحی و جسمی خسته شدیم

عزیزهمه مادرااینطوریم منم پسرم همش بیقراره نه خواب داره نه چیزی میخوره ازاین ویروس جدیدم گرفته منم بعضی روزهاکم میارم وقتی میگن بهشت زیرپای مادرانه همینه دیگه اینقدبی خوابی زحمت میکشیم تابچه بزرگ شه کجای خرم ابادین عزیزم

فقط میتونم بگم حق داری چون خیلی سخته منم همش میگم من ادم بچه داری نیودم خیلی صبوری میخواد

عزیزم همه این سختیا تموم میشه دوباره میتونی استراحت کنی و به خودت برسی هممون خسته میشیم ولی این روزا میگذره یکم باید صبور باشیم

عزیزم تو یه مادری می‌دونی چقدر زحمت می‌کشی حق داری خسته بشی خودتو سرزنش نکن مطمئن باش این روزا میگذره به یادشون میوفته من پسرم به تا دنیا اومد چهل روز تو بیمارستان بستری بود اون روز ها فقط گریه میکردم حق داری خیلی سخته

سوال های مرتبط