دخترم ۴ سالشه و حالا ک دوقلوها ب دنیا اومدند ب این امید بود ک مامانش زایمان کنه لاغر میشه و هر کمبودی براش در دوران بارداری گذاشت درست میشه و بیشتر بهش توجه میشه...اما حالا ک وقت نمیکنم باش وقت بگذرونم ب معنای واقعی داره دق میکنه. تب کرده. باهاش ک حرف میزنم بغض میکنه پشتشو ب من میکنه گریه میکنه...خیلی باهام حرف نمیزنه... و دلش پر غصه هس...دلم واسش کبابه...تجربه مشابهی دارید بگیددچ کنم

پسر من پنج سالشه.شرایط مشابه شما رو دارم من زمانهایی که بچه خوابه باهاش بازی می کنم اگه امکانش رو دارید در روز یک ساعت یه نفر کمکی بچه ها رو نگه داره شما با دخترتون بازی کنید بهش حق بدید ناراحت بشه یا حتی حسادت کنه تا قبل از به دنیا اومدن بچه ها همه توجه ها سمت دخترتون بوده الان توجهات کم شده

عزیزم براش قصه بگین و بهش بگین مثلا بره براتون آب بیاره
بعد بهش بگین تو خیلی به من کمک میکنی
تو بهترین دختر دنیایی که انقد توانایی داری.
و حرفای دیگه ای ک بهش روحیه میده
خیلی هم سختتونه ولی چاره ای نیست

ببین کمکی داری هر روز یه تایم سمت دوقلوها نرو و به دخترت توجه کن باهاش بازی کن تا بچه فک نکنه دیگ جایگاهی تو خونه نداره اون الان بیشتر نیاز به توجه داره تا اون دوتا از لحاظ روحی ضربه میبینه

براش کادویی چیزی بگیر بگو نی نی گرفته برات گفته ب ابجی بگو منتظر بشه بزرگتر که شدیم باهم بازی کنیم و فقط توجه توجه توجه کن بهش

منم یه دختر کوچولو دارم وترسم دقیقا اینه نتونم براش وقت کافی مثل الان داشته باشم خیلی رو دخترم حساسم خدا خودش کمک کنه

عزیزممم حسودی میکنه سعی کن پیش دخترت قربون صدقه دوقلوها نری شبا که خوابه براش وسایل بگیر بزار بالا سرش بگو نی نی ها بزات خریدن بهش زیاددددد توجه کن خدای نکرده مربض میشه ها. خواهررررررر

الهی عزیزم کس دیگه ای نیست باهاش بازی کنه؟ چطور سه تا بچه رو نگه میدارید؟ اگه شرایطش رو دارید بزارید مهد حداقل نصف روز سرش گرم میشه