۱۳ پاسخ

دختر خالت اینارو گفت خودتون عقلتون چی میگفت. بچه کوچیک درکش چیه آخه.

من همین یه دونه بچه رو دارم
ولی با تمام وجودم میفهمم داری چی میگی
والا پسر منم همینجوره
بینهایت فضول شده و بزن بزن داره
بچه ها رو میزنه
اصلا یجا بند نمیشه
خستم کرده خسته
قبلا که اصلا اینجوری نبود الان یمدته اینطوری شده 😑

عزیزم تجربه مو بهت میگم منم همین مشکل رو داشتم
تا اینکه یکی بهم گفت دختر بزرگت‌‌رو تو کاراب خونه مشارکت بده مثلا بگو سفره بنداز یا بیا بریم ظرفارو بشوریم بذار داداش بازی کنه بچه س
واقعا تاثیر داره واقعا دارم میگم
میگفت مشاور . با این کار احساس میکنه بزرگ شده و داداشش بچه س هنوز و دخترتون خودشو‌از داداشش جدا میدونه تازه بیشترم هواشو داره امتحان کن واسه من جواب داد

عزیزم بزرگه رو صبحا بفرس مهد تا یکم اعصاب خودتم آروم شه، اونم باید انرژیش تخلیه شه حوصلش سر میره نمیدونه چیکار کنه
خودتم اگه اون بره مهد انرژیت بیشتر میشه، مولتی ویتامین حتما بخور قطعا با دوتا زایمان پش سرهم بدنت هم ضعیفه که رو اعصابت تاثیر میزاره
ضمنا دختر خوب بچه آوردن نیاوردن و از شیر گرفتن فقط با صلاح دید خودتو و همسرته جسارتا دخترخالت چیکارس

منم بخاطر این چیزا به بچه دوم فکر نمیکنم اطرافیان هرکی پشت هم آورده کمکی داره یدونه هم نه چند تااا
اونوقت من اگه بیارم تا دو روز بعد زایمان به‌زور اونم می‌مونن بعدش میرن خونشون والا بخدا😬

ینی واقعا بخاطر حرف بقیه بچه اوردی؟😐من اصلا درک نمیکنم ....و هیچ وقت بخاطر گوه خوری بقیه بچه نیوردم و نمیارم ..بعدشم دقیقا پسر منم همسن پسر شماس دخترم تازه دوسالش شده ،الان ک دارم تایپ میکنم صدبار گفتم نزنش نزنید نکن نکن😂فقط دارن همو میزنن با عروسک پلاستیکی،و من هیچ دخالتی بجز نکن گفتن نمیکنم هرچی میگی نزنش و دخالت کنی بزرگه بیشتر میزنه ،من کلا ولشون میکنم همو جر بدن بیشترم دخترم کتک خوره ولی الانا یاد گرفته پسرمو میزنه با وسیله پرت میکنه بهش تو سرش میزنه موهاش میگیره ولی من کاری باهاشون ندارم زیاد توجه نمیکنم ،شما هم کمی بی تفاوت باشید هم عصاب خودتون آروم تر میشه هم اونا بهتر میشن

سللم، دختر منم داداش کوچیکه رو میزنه نمیذاره دست به وسایلاش بزنه، الان که یکم داداشش بلده بازی کنه و حرفاش رو گوش میده کمتر میزنه دیگه..

به این نتیجه رسیدم هرکی گفت بچه بیار باید تو دهنش بزنی
به منم انقد میگفتن، الان باردارم با یه دختر چهارساله تو شهر غریب، سه ماهه انقد حالم بده جون تو بدنم نیست هیشکی هم به دادم نمی‌رسه

کوچیکه چند وقتشه اگ دیگ تز ابو گل در اومده بزار بازی کنم فقط مواظب باش هرچی تکرار کنی بزنی اونم تکرار میکنه ول نمیکنه منوالان روزی ده هزار بار دعوا دارن وسیله از دستش میکشه نیشگون میگیرخ میزنه ولی هیچی نمیگم فقط کنارشون میمونم ک خیلی خطر ناک نشه خودش داره کم کم آروم میشه سعی میکنم وقتایی میخوان شروع کنن دعوا یکی رو ببرم سرگرم کنم

شاید فرق میزارین بینشون ک متوجه شده

احتمالا فرق رفتاری از شما و باباش دیده

بزرگه رو مهد نمیفرستی؟اینجوری یه تایمی خونه نیس.بعدم که برمیگرده خسته اس میخوابه

الهی بگردم چقدر خسته ای
کوچیکه چند وقتشه؟

سوال های مرتبط

مامان دخملم مامان دخملم ۴ سالگی
خسته ام از بچه داری خیلی زیاااااااد 😔😔😔 دعا میکنم بمیرم به حدی خستم که دیگه نمیکشم,بچم زیاد شر نیست اما نق میزنه کل روز بهونه میگیره باهیچییییی بازی نمیکنه هر وسیله بازی براش بگیرم فقط همون روز اول دوسش داره بعدش میاد میچسبه بهم نق میزنه بهونه میگیره میبرمش بیرون مثلا میره خونه مامان بزرگش اونجا باز شروع میکنه نق زدن حوصلش سر میره ،باباش چقد از کارش میزنه میریم شهربازی ،بهش محبت میکنیم همچی واسش فراهم اماااااان از بدقلقی ننگ بودنش.با هیچ بچه ای بازی نمیکنه بچها فامیل همسن میان خونمون نمیزاره با وسایلش بازی کنن چقد براش داستان میگم جایزه بهش میدم اگ با دوستات بازی کنی اگ فلان کار خوب انجام بدی، اصلا گوشبحرف نمیده بدتراز اینه که از هیشکی نمیترسه مثلا نه از من نه باباش من خودم گاهی دیگ‌لبریز میشم یه کتک کوچولو میزنم باباش طرفداریش میکنه ،بین تمام بچه های که دیدم بچه من علاوه بود از نوزادیش که کولیک داشت چقد بعدشم گریه میکرد توروخدا نیاید بگید ناشکری نکن فلان من واقعا دیگ عصابم نمیکشه ۲۴سال سن قلبم درد میکنه چقد قرص عصاب مصرف میکردم و میکنم اروم نمیشم خیلی عصابم خراب شده فقط دعا میکنم بمیرم 😭
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
خسته شدم خیلی نمیدونم با دخترم چیکار کنم چطوری رفتار کنم حس میکنم اصلا حرفامو نمیفهمه که اینجوری میکنه الان چن روزه اصلا اصلا دستشوییشو نمیگه باز میریزه تو خودش. امروز از صب فقط شلوار شستم نمیدونم چه رفتاری کنم عصبی بشم و دعواش کنم بیخیال باشم و حرص بخورم. بزنمش. والا نمیدونم. این همه گفتار درمانی و کاردرمانی میبرم هنوزم درکش پایینه هنوزم جمله نمیگه با حرفا و کلماتی که بلده ارتباط نمیگیره خسته شدم خیلی خیلی عذاب میکشم ینی دلم به هیچی خوش نیس. بعضی چیزا رو قشنگ متوجه میشه. دستور پذیریش خیلی خوب شده دایره لغاتش زیاد شده اما هنوزم درکش پایینه هنوز دستشویی رو مشکل داره دقیقا دو ساله پوشک نمیکنم اما هنوزم یاد نگرفته دوساله من دارم بهش یاد میدم ولی انگار نه انگار قبلا حداقل قشنگ جیششو میگفت خطا نداشت اصلا اما الانم اونم نمیگه هر چی میگم تکرار میکنم براش عصبی میشم یا با صبوری براش میگم هیچ کدوم فایده نداره. از صب سردرد گرفتم حالم اصلا خوب نیس. 😔ینی ممکنه این روزا بگذره دخترم حداقل دستشویی رفتن رو یاد بگیره دیگه خونم نجس نباشه آخ دلم میخواد زار زار گریه کنم با یکی درد دل کنم 😣😣 نه هیچ جا میرم نه کسی رو دعوت میکنم چون دوس ندارم رو دخترم عیب بزارن. همش میگم درست میشه دخترم خوب میشه خداروشکر اتیسم نداره بیماری خاصی نداره فقط تاخییره اونم رفع میشه اما پس کی دیگه صبرم تموم شده. میدونم میام اینجا تایپیک میزارم گاهی حال شمارم میگیرم اما واقعا احتیاج دارم حرفامو درد دلمو به یکی بگم اینطوری یکم حداقل آروم میشم😒