۸ پاسخ

مامان آیهان ببخشید مزاحم میشم میشه هروقت مساعد بودین بیاین خصوصی

بچه داری همینه تا چشم به هم میزنی بزرگ میشن بعد آدم حسرت این روز هاشو میخوره که چقدر با سختی نگهش میداشتیم‌

عزیزم همه مون همین جوری هستیم خسته من قبل بچه روزی دو بار جارو میکشیدم با اینکه دو نفر بودیم ولی خیلی رو تمیزی حساس بودم در حد اسباب کشی واقعا تمیز میکردم انقد ک شوهرم غر میزد بسته مگه چی ریخته کی میاد خونمون همه چی سر وقت و مرتب بود ولی الان چی خونه بهم ریخته خودم داغون ب قول شما ی حموم درست نمیتونم برم ی شام و نهار راحت نمیتونم بخورم همش گریه و لج بچه بیشتر از ۵ ماه ویهان سرما داره ۶ بار بردمش دکتر یکم خوب میشه باز شروع میشه ولی باز خداروشکر میکنم بخاطر وجود بچم این روزا با همه سختی هاش میگذره عزیزم صبرتو ببر بالا

تا گوساله گاو شود دل صاحبش اب شود قضیع ماهاست

منم همینطور فقط بدو بدو‌میکنم روزا دلم میخاد ی ربع چشمامو ببندم چندماهه ی ارایشگاه نرفتم

عزیزم اینی که نوشتی خود منم.تازه من شهر غریب زندگی میکنم هیچچچچ کمکی هم ندارم.بچم روی دندونه و اصصصلا شبا خواب ندارم.صبح هم باید کار خونه انجام بدم و بچه داری و اشپزی و...
بخدا بازم استراحت ندارم.همه اینا به کنار دیگه سوختنم از اون آدماییه که میگن سر یه بچه نمونی و بچه دوم هم بیار

منم همینم تمیزکاری پدرمودراورده

بازم خدا روشکر تنش سلامته همه این خستگی‌ها با یه لبخندش از تنت در میاد❤️❤️

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
مامان فاطمه مامان فاطمه ۱۵ ماهگی
سلام دخترا. امیدوارم حالتون خوب باشه.
می خواستم شرایط خودمو در روزه داری توصیف کنم ببینم کسی از شما این شرایطو داشته و تصمیمش چی بوده؟

راستش من دیروز روزه گرفتم ولی از ساعت ۱۱ سردرد شدم و ساعت ۲ سردرد شدید بودم. سردم شده بود. انگستای پام یخ کرده بود. ضعف داشتم و دلم می خواست دراز بکشم یه چندباری فقط به خاطر بچه بلند شدم یه کارایی انجام دادم. در نهایت ساعت ۲ و نیم افطار کردم. یه ذره ذره غذا خوردم چون معدم یه جو ی بود نمی تونستم یه دفه غذا بخورم در نتیجه توی وعده های کن افطار کردم تا قند خونم بیاد بالا. و ساعتای ۶-۷ دیگه سردردم به مرور خوب شد.

و اما دیشب.
دیشب آخر شب غذا خوردم. یه معجون از سرمام و شیر و عسل و موز هم درست کردم خوردم. سحری هم مفصل غذا خوردم. دوباره امروز روزه گرفتم. نسبت به دیروز یکم بهتر بودم. اما امروز بازم از ساعت ۱ سردردم شروع شد تا ساعت ۴ که بیشتر شد و به توصیه همسرم روزه مو باز کردم.

خیلی غصه دارم که ۲ ساعت مونده به اذون روزه مو باز کردم ولی خب می دونستم تا افطار بدتر میشم. عذاب وجدان دارم که آیا بقیه هم با این شرایط روزه می گیرن یا نه. پارسالم روزه هامو نگرفتم و حتی قضاشو نگرفتم متاسفانه که خیلی هم از دست خودم ناراحتم. ولی امسالم این دو روز اول نتونستم. فعلا از آی بانو می خوام کاچی سفارش بدم ببینم آیا اون طوری می تونم خودمو تقویت کنم‌

راستی دخترم شیر خودمو می خوره. صبحانه دیروز و امروز مفصل و در چند وعده خورد. اما ناهار هرچی تلاش کردم نخورد و از ناهار به بعد تقریبا فقط شیر خودمو خورد. کلا اینطوری بگم که دخترم غذاخوره ولی وعده های شیرش هم سرجاشه. ینی وقتی شیر بخواد من هرچی بدم دهنش قبول نمی کنه. در روز هم تا اذان مغرب حداقل حداقل ۶ وعده شیر می خوره.
مامان هامین مامان هامین ۱۴ ماهگی
سلام مامانای گل خسته نباشید یه درد دل باهاتون داشتم پسر من هامین یکسالشه تو این یک سال به غیر از یکی دو بار که شوهرم تو حمام بردنش به من کمک کرد دیگه همیشه خودم هامین رو حمام کردم و همه ی کاراش از پوشک کردن و نگهداری از هامین رو خودم انجام دادم حتی یه روز یه نفر نه خواهر نه مادرم تو نگهداریش به من کمک نکردن شوهرم از صبح میره سر کار تا ساعت ۲ و ساعت ۲ بر میگرده خونه و دوباره ۳ میره سر کار تا ساعت نه شب در کل اگه دو یا سه ساعت هامین باباش رو ببینه ولی همین که باباش رو میبینه انگار نه انگار که من هستم همش گریه میکنه که بره بغل باباش ااون رو خیلی دوست داره نه اینکه من حسودیم بشه نه ولی برام جای سواله یه بچه که این همه من براش وقت میزارم و واقعا از هر لحاظ بهش میرسم و تو این یک سال حتی یک بار هم بهش نامهربانی نکردم پس چطور اصلا علاقه ای به من نشون نمیده دیشب شوهرم خسته بود از سر کار اومد هامین گریه میکرد که باباش بغلش کنه شوهرم هم خسته بود بر می گرده به من میگه معلوم نیست با این بچه چطور رفتار میکنی که علاقه ای به تو نداره واقعا از حرفش دلم شکست والا تقصیر ش
نیست این بچه هیچ علاق ای به من نداره دیشب خیلی دلم گرفت و گریه کردم به حال خودم که منی که این همه به این بچه می رسم و براش وقت می زارم چطوره که علاقه ای به من نداره😩😩😩😩