۳ پاسخ

مامان فسقلی همچنان استراحت مطلقی؟

با حرفات تمام خاطرات بدم اومد جلو چشم
با این تفاوت ک من هنوز وسط استرسم😣

منم از15هفته جفتم پایین بود لکه بینی هماتوم تا 7ماه استراحت مطلق بودم

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
#پارت ۶
یه شب نگهم داشتن
خونریزی داشتم و میترسیدم
با گریه از مامانم می‌پرسیدم چقدر خون توی لگنه
فرداش دکتر اومد و برام توضیح داد که تا دو هفته لکه بینی و درد طبیعیه
یه سری دارو داد و گفت دو هفته دیگه بیا مطب
اومدم خونه دیگه لکه بینی هم نبودم ولی درد داشتم
دو شب بعد تا رفتم دستشویی یه دفعه خون ازم اومد خیلی ترسیده بودم زنگ زدم زایشگاه و بهم گفت طبیعیه
دو هفته گذشت
با هر ترشحی فکر میکردم کیسه آبم پاره شده
با هر دردی حس میکردم بخیه هام باز شدن
همش حواسم به تکوناش بود
شبا خوابم نمیبرد و روزا با گریه می‌گذشت
بعد دو هفته رفتم پیش دکتر
سونو کرد و گفت همه چی خوبه برو و به استراحتت ادامه بده
تا یکماه دیگه هرچقدر اصرار کردم بهم امپول ریه بده قبول نکرد
گفت شرایطت خوبه و آمپول لازم نداری
اون یکماه به سختی گذشت
با هر دردی میرفتم سرچ میکردم ببینم زایمان زودرس نباشه
هر ترشحی وحشت می‌انداخت توی دلم
از شوهرم و خونم دور بودم
بهونه گیر شده بودمو بخاطر هر چیزی گریه میکردم
بعد از یکماه رفتم دکتر
وقتی رسیدم گفتن دکتر رفته امریکا و تا چهل روز دیگه نمیاد
خیلی نگران شده بودم
دستیارش بهم گفت انگار انقباض داری باید بری زایشگاه ان اس تی بگیری و بیایی شاید لازم باشه بستری بشی
همه بدنم منقبض شده بودم با استرس رفتم زایشگاه و گفت خداروشکر مشکلی نداری
اونشب انگار خدا دنیا رو بهم داده بود
همه چیز خوب بود تا اینکه توی سی و دو هفتگی ترشحاتم رنگ خون شد
دختر خاله شوهرم ماما بود اومد چک کرد و گفت نگران نباش شاید فشار اومده به بخیه هات بگیر بخواب هیچی نیست
مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
#پارت ۷
گرفتم خوابیدم و کم کم ترشحاتم قهوه ای شد دو روز بعد باز یکم خونی بود زنگ زدم زایشگاه و گفت تا وقتی فقط ترشح باشه اشکالی نداره
خداروشکر اون سه روز لعنتی تموم شد و خوب شدم
دستیار دکترم یه سری آزمایش و سونو داده بود انجام بدم
هفته سی و سه بودم که رفتم و انجام دادم و چهار ساعت معطل شدم
همه چیز توی سونو خوب بود
خوشحال و خندان اومدم خونه و داشتم از خوب بودن شرایط بچم لذت می‌بردم
فردا صبحش پاشدم از خواب همه چی خوب بود و حالمم خوب بود
نزدیک ظهر رفتم دستشویی یه دفعه دیدم انگار پریود شدم
دستمالو کشیدم و دیدم پر خون شد با ترس مامانمو صدا کردم و گفت زنگ بزنه شوهرم تا بریم بیمارستان
همه بدنم میلرزید و گریه میکردم
بهم میگفتن نگران نباش نهایتا دنیا میاد و من فقط میترسیدم که امپول ریه نزدم
تا برسم به بیمارستان هزار بار مردم و زنده شدم
اونجا یه عالمه ماما و پرستار ریختن دورم
گفتن باید یک ساعت ان اس تی بشی
فشارم پایین بود بهم سرم زدن و یه ساعت هم ان اس تی گرفتن
توی همون تایم خونریزیم هم بند اومد
چک کردن و گفتم احتمالا بازم فشار اومده به سرکلاژت
و شرایط بچه خوبه میتونی بری خونه
فقط شنبه باید بری پیش دکتر جایگزینت
اومدم خونه و در مورد دکتره سرچ کردم
همه گفته بود زود زایمان می‌کنه با بهونه کم بودن آب دور بچه و بند ناف و اینا
روز یکشنبه رفتیم پیش دکتر تا سونو کرد گفت مایع بچه کمه و باید بری بستری بشی تا اورژانسی سزارینت کنم
پاشدم از مطبش اومدم بیرون
به شوهرم گفتم من نمیرم بستری بشم
بریم بیرون سونو بدم ببینم مایع بچم چطوره
مامان کیاشا مامان کیاشا ۱ ماهگی
از زایمانم بخوام بگم بهتون هیچی نفهمیدم تا رسیدم من و خوابوندن رو یه تخت یه دستگاه وصل کردن که هم انقباضام و ثبت میکرد هم نوار قلب بچه رو یه دکمه ام داده بود بهم گفت هربار بچه تکون خورد فشار بده یه ۱۵ دقیقه ای وصل بود بهم گفت دکتر گفته اتاق عمل و اماده کنید تا من سریع برسم من ترسیده بودم دوست داشتم خوشگل و اماده برم واسه عمل ولی یهوو اتفاق افتادو هول هولی اومده بودم هم خودم هم شوهرم بی تجربه بودیم با شوهرم خدافظی کردم من و بردن اتاق عمل امپول سری و ۳،۴ بار در اورد هی زد تو کمرم ولی اصلا دردی نداشت سند هم اصلا درد نداشت فقط یکم استرس داشتم برخوردا همه خوب بود هی میگفتن استرس نداشته باش اروم باش من اصلا نفهمیدم عملو یهو بچه رو اوردن دیدم بعد کارامو انجام دادن بردنم تو بخش واقعا عمل راحتی بود دردامو‌با شیاف کنترل میکنم و یه سروماییم دیشب هی زدن بهم فقط اولینای همه جی خیلی درد ناک بود مثل اولین راه رفتنم اولین نشستنم اولین شرت پا کردن و پوشک گذاشتنم الانم خدا و شکر اوکیم دردی ندارم کلی ام راه رفتم فقط اصلا شیر ندارم
حتی در حد اغوز با قطره چکون بهش شیر دادم
اونایی که سزارینی هستید واقعا ترس نداره من خیلی سوسول و ترسوام این و یه ادم شجاع بهتون نمیگه از دهن یه ادم ترسو دارید میشنوید فقط بعد عمل اولینا درد داره همین