۸ پاسخ

عزیزمم اسم دکترشو میگی

عزیزم دکتر که میگید پرفسور و متخص اطفال اسمشو میگید؟

عزیزم تب دختر شما از هفته دوم شروع شد؟چند روز بعد سرفه هاش تب کرد؟

حالا خداروشکر که تبش قطع شده.اینجا دکتر به من گفت اگه 24ساعت تب نکنه احتمال زیاد داره خوب میشه.ماهلین جون چند ساعته دیگه تب نمیکنه؟

عزیزم اگه میاوردیش نکا پیش دکتر محمدی درجا برات ازمایش میگرفت بعد میدید وضعیت اینجور بوده بستری میکرد بچه رو .یا مقصودلو بهشهرم میبردی اینکار میکرد

یعنی تب ممکنه بدون عفونت باشه؟تب ویروسی بوده؟

من سر زردی اوایل تولدش کلا از دکترا و پرستارا میترسم
سعی میکنم تو خونه مراقبت کنم
چون شیر مادر بهترین داروعه

خداراشکر که خوب شده
منم دخترم این ویروس را گرفته دو شب تا صب بیدارم

سوال های مرتبط

مامان ❤️زندگی مادر❤️ مامان ❤️زندگی مادر❤️ ۱۰ ماهگی
خانما شما بیاید قضاوت کنید
پسر من پنج ماهش که بود تشنج کردم ما بردیم بیمارستان اونجا بستری شد بدون تب تشنج کرد یهو
بعد از اون دارو بهش تجویز کردن دکترا
مرخص که شد از بیمارستان سرما خورد چون تو بیمارستان ویروس بود پسر منم گرفت مت گفتم می خوام ببرم مطب خصوصی
شوهرم گفت می بریم دولتی رایگان خوبش می کنیم
مادرم گفت خودم پولشو میدم
بزار بچه رو ببریم دکتر
بماند چقدر من دلم خون شد تو این مدت بااین بچه
بماند
الانم پسرم دوباره سرماخورده از صبح آبریزش و سرفه داره
به شوهرم که گفتم می خوام ببرمش دکتر چون خونه بود شوهرم
گفت نمی خواد ببری گرونه مطب خصوصی
بعد زنگ زدم به مادرشوهرم
اونم برگشته می گه ببرنش بیمارستان دولتی
خصوصیا گرونه
من که ۳۰ سال پیش بچه هامو می بردم مطب خصوصی ارزون روده قدیم
الان گرونه ببرمش دولتی

منم به شوهرم گفتم شما خانوادگی گدا گدولین
یعنی انقدر بدم اومده از خودشو خانوادش که یعنی داد می خوام بکشم
خودم مریضم پاهام واریس داره خیلی ببخشید
تو خونه مثل سگ دارم کار می کنم خیلی اذیتم می کنه
تیکه زیاد می ندازه
دیگه امروز گفتم طلاقم بده نمی تونم
مامان بهراد مامان بهراد ۹ ماهگی
میخواستم در مورد بیماری روزئولا که این روزا تو بچه ها شایع شده بگم
چند روزی بود پسرم همش آبریزش بینی داشت بی‌حال بود اصلا از یه پسر آروم تبدیل شده بود به یه بچه بیقرار..منم میگفتم سرما خورده یا بخاطر دندونش هست پیشگیری کردم و بهش قطره پلارژین و شربت سرماخوردگی میدادم کلا از اشتها هم افتاده بود هیچی نمی‌خورد..یه روز به شدت تب کرد تا 38درجه رفت تا سه روز تب داشت شب و روز...منم پاشویه میکردم و باقطره پاراکید که چهارساعتی بهش میدادم تبش رو کنترل میکردم و مدام چک میکردم بهش مایعات زیاد میدادم تا میخواست بهش آب میدادم حتی آب لیمو شیرین و پرتقال هم می‌گرفتم با قطره چکون تو دهنش میریختم بعد از سه روز دیدم تبش قطع شدیهو دیدم گردن و صورتش دونه های ریز زد و بعد کل بدنش هم دونه زد اطرافیان گفتن سرخک گرفته گفتم خوب سرخک که دارویی نداره .شوهرم که از ماموریت اومد گفت پاشو بچه رو ببریم دکتر چرا زودتر نبردی وقتی رفتیم مطب دکتر گفت دیگه چرا آوردی خدا رو شکر این فردا خوب میشه دوران نقاهتش رو گذرونده اگفتم یعنی چی اقای دکتر گفت سرخک نیست یه ویروس جدید بنام روزئولا که کودکان درگیرش میشن علامت‌هاش هم همینه اون‌سه روز تب هم بیشترین علامت خطرناکشه که خودت با دارو کنترل کردی درمانش هم همون کنترل تب با قطره استامینوفن پاشویه و دادن قطره پلارژین این دونه های قرمز هم خودش تا فردا ازبین می‌ره...کم کم بچه آروم میشه گفتم این جا بگم که اگه خدایی نکرده بچه ای دچار این بیماری شد فقط تب بچه رو چک کنید و تا میتونید بهش مایعات بدید که آب بدنش کم نشه
اینم یه تجربه از این بیماری که متوجه شدم هر تبی برای دندون نیست
انشالله که همه بچه ها عاقبت بخیر بشن و تنشون سلامت باشه
مامان نی نی قشنگم مامان نی نی قشنگم ۱۰ ماهگی
ادامه ماجرا
خلاصه بگم دکتر ژنتیک به یک جلسه ختم نشد و به چندین جلسه رفتن وامینوسنتز ازم گرفتن امپولی که وارد شکم میکنن برای این ارمایش که ار اب دور جنین میگیرن با این ازمایش جنسیت واقعی مشخص میشه اما خب این ازمایش به ظاهر اندام تناسلی کاری نداره از نظر کروموزومی جنسیت میگه یادمه صبر کردم تا جوابش اومد از نظر کروموزومی پسر بود ولی دوباره به درد دیگه به دردهام اضافه شد تو ازمایش هاگفتن نقص لوله عصبی هم وجود داره که ممکنه تا اخرین هفته بارداری رفع بشه خودش ممکنه هم ن .
به دکتر ژنتیک گفتم شما اگه جا من بودید چیکار میکردید گفت بچه دیگه هک داری گفتم اره گفت سالمه گفتم اره گفت من بودم مینداختم حقیقتا تو دوراهی سختی بودم خصوصا بیشتر به خاطر ابهام جنسیته اما ته دلمم از خدا میترسیدم که دست به همچین کاری بزنم خیلی از اطرافیان ودکترهاوسوسه ام کردن اما خوشحالم که خدا کمکم کرد که سربلند بیرون بیام از همینجا من تا اخرین سونویی که دادم بازم هیچی مشخص نبود یعنی یه جورایی ابهامه تا اخرین سونو وجود داشت ومن هر دفعه با چشم گریون میومدم خونه.
مامان mahlin_tayebi@ مامان mahlin_tayebi@ ۱۱ ماهگی
ادامه تاپیک قبلی ⭕
از ساعت. ۶ صبح کارای بستریشو کردیم میگفتن اتاق و تخت خالی نداریم
رفتیمی بالا دیدیم ۳ تا اتاق خالی که هر اتاق ۴ تا تخت خالی داره
چون جمعه بود کلا از سرشون باز میکردن
از بچه خون گرفتن دوبار ب رایا ازمایش ...بچم انقدر ترسیده بود از ترس دوبار بالا اورد 😞😞رفتی بالا ماهلین همچنان تب داشت...هرچی میمگفتم تب بر بدین عین خیالشون نبوبد و پرستارا فقط بلد بودن هرهر بخندن و از سرشون باز کنن
ساعت شد ۸ شب ...منو مامانم از ۶ صبح اونجا بودیم و کسی رسیدگی نمی کرد...خلاصه گفتن میخوان انژوکت بزنن برای ماهلین
رفتیم یهو دیدم ۴ تا ظرف نمونه خون میگیگره و یه پرستار دیگه از بیرون با خنده اومده میگه برای اینی ماهلین نمونه نیاز نبود ...اشتباهی ازش گرفتی
حالا بچه هم غش کرده و نفس نمیمتونه بکشه از ترس
اونجا دیگه مامانم و من زدیم سیم اخر... گفتیم از صبح اینجاییم یه تب بر نمیدین الانم این همه خون میگی اشتباهی گرفتی...داد و بیداد کردیم و به شوهرم گفتم باید بیاد رضایت شخصی بده...پرستاره پرو پرو میگفت میدونی چیچه تا بچت تشنج نکنه تب بر نمینزم ...اونجا شوهرمم دیوانه شد باهاشون دهن به دهن شد و دعوا شد...هرچی التماس کردن رضایت شخصی ندیم و بمونیم قبول نکردیم ...ماهلین بچم بی حال تو بغلم بود
انقدر گریه کرده بودیم هممون حالمون خراب بود
بچه رو از اون خراب شده اوردم بیرون بچه انگار جون گرفت

نگراینمون فقط ج ازمایشش بود که میگفت تو خونش عفونت دیده شده
دیر وقت بود ...شنبهب اول وقت ب ردم بچه رو پیش بهترین پروفسور و تخصصای اطفال...گفتن ظاهر بچه سالمه و ما فکر میکنیمی جواب ازمایش تو بیمارستان بوعلی جا به جا شده
ولی با اینحال باید یکی دو روز صبر کنیم تا ببینیم باز تب شراغش میاد ی ا نه
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۳ ماهگی
یاسینو بردم دکتر گوش و حلق و بینی گفت خداروشکر گوشش عفونی نیست ولی چشتون روز بدنبینه که تا این چوب بستنیو کرد ته حلق یاسین برا چک کردن حلقش بچم عوق زد تحریک شد هرچی خورده بود تو مطب دکتر رو منو خودش بالا اورد.شانس اوردم من همیشه باهام دوست لباس اضافه و پارچه کلا همه چی میبرم ‌ .بردم تو سرویس شستمش کامل از سر تا پاهاش حتی جوراب و کلاهشم عوص کردم دکتر گفت هروز اینطور بالا میاره؟گفتم بله گفتم ک رفلاکس داره گفت ببرش دکتر گفتم بردم بعد منشیش ک داشت زمینو پاک میکرد گفت معلومه دفعه اولش نبود چون سریع ارومش کردی و عوضش کردی . از مطب اومدیم بیرون یاس تو بغلم خوابش برد گذاشتم تو کالسکش شوهرم گفت چقد زندگیمون سخت شده خدا کنه این سختی رو زودتر خدا برامون جبران کنه مخصوصا برای تو خیلی استراحتت کمه و سعی میکنی بیشتر از توانت برا یاسین صبروحوصله داشته باشی ،شوهرم بهم ریخته بود با دیدن این وضع یاسین تو مطب دکتر جلو همه‌ .من برام خیلی عادی تره تا همسرم. تا برسیم خونه تو خودش بود . 😪
خدارو هزار مرتبه شکر ک گوشش عفونت نداشت خیلی خوشحال شدم گفتم ب شماهم بگم