خانما شما بیاید قضاوت کنید
پسر من پنج ماهش که بود تشنج کردم ما بردیم بیمارستان اونجا بستری شد بدون تب تشنج کرد یهو
بعد از اون دارو بهش تجویز کردن دکترا
مرخص که شد از بیمارستان سرما خورد چون تو بیمارستان ویروس بود پسر منم گرفت مت گفتم می خوام ببرم مطب خصوصی
شوهرم گفت می بریم دولتی رایگان خوبش می کنیم
مادرم گفت خودم پولشو میدم
بزار بچه رو ببریم دکتر
بماند چقدر من دلم خون شد تو این مدت بااین بچه
بماند
الانم پسرم دوباره سرماخورده از صبح آبریزش و سرفه داره
به شوهرم که گفتم می خوام ببرمش دکتر چون خونه بود شوهرم
گفت نمی خواد ببری گرونه مطب خصوصی
بعد زنگ زدم به مادرشوهرم
اونم برگشته می گه ببرنش بیمارستان دولتی
خصوصیا گرونه
من که ۳۰ سال پیش بچه هامو می بردم مطب خصوصی ارزون روده قدیم
الان گرونه ببرمش دولتی

منم به شوهرم گفتم شما خانوادگی گدا گدولین
یعنی انقدر بدم اومده از خودشو خانوادش که یعنی داد می خوام بکشم
خودم مریضم پاهام واریس داره خیلی ببخشید
تو خونه مثل سگ دارم کار می کنم خیلی اذیتم می کنه
تیکه زیاد می ندازه
دیگه امروز گفتم طلاقم بده نمی تونم

۱۱ پاسخ

حق باتوعه مردا درکی ندارن و دلسوزتر از مادر هیشکی نیس. ببخشید ولی اگه شوهرامون خوب نیستن ینی مادره خوبی نداشتن ک خوب تربیت کنه. پس هروقت از شوهر شکایت کنیم ب مادرش هیچی جز اعصاب خوردی نداره. چون مادرشونم بدتر از خودشونه

من خیییییلی میبینم زن و شوهر ها با اومدن بچه کلااااااا زندگیشون بهم می‌ریزه از نظر روحی روانی و عاطفی،بعد ها هم میشن بلای جون.....
در کل بخوام بگم بنظرم تا دو طرف ب اون حد از درک و فهم از بچه نرسیدن نباید آورد
امان از حرف ها و حدیث ها.....زن تو این شرایط فقط درک میخواد محبت میخواد همدرد میخواد.....عیب نداره عزیزم زندگی گاهی اینجور میشه
این روز ها هم میگذره سخت نگیر و انشالله مشکل حل میشه،ب طلاق فکر نکن با تموم سختی ها از خوبی هاشم لذت ببر

عزیزم معلومه که حق با توهه
چجوری بعضی از آدما انقدر میتونن بیخیال و بی‌شعور و بی مسئولیت باشن به هیچ عنوان نبرش بیمارستان دولتی

وای خیلی بده بچه منم تشنج کرده بود امشب دوباره تب داره اصلا دلم بغضی گرفته میخوام جیغ بزنم اگه دوباره اون صحنه بیاد من میمیرم😭😭😭

واقعابیکاره همسرای ما بااینکه کار میکنن توزندگی کم میاریم ناراحت نشواماتوکه میدیدی نمیتونه خرج بچه بده چرا گذاشتی بچه داربشی

عزیزم من کاملا درکت میکنم،ولی بنظرم طلاق اخرین و تنهاترین انتخابه
تو حالا این دفعه رو هم ببر دولتی ولی بچه رو تو ماشین یا بیرون نگه دار هروقت نوبتتون رسید ببرش تو مطب
سعی کن با زبونت شوهرو مادرشوهرتو نرم کنی

عزیزم نهایت ۵۰ تومن فرق داره یعنی چیییی. مطب خصوصی من بهترین دکتر میبرم ۱۸۰ تومن هس مطب یه میلیون نمیگیره که

لج نکن درسته حق با توعه اما عصبانیت کاری رو از پیش نمیبره،،، درکت میکنم

اگه خانوادت پشتت هستن بکن برو از این زندگی .من خودم اگه خانوادم یکمم فقط ی ذره ها پشتم بودن ی لحظه این انتر و تحمل نمیکردم .عذابی ک میکشم گرگ های بیابون نمیکشن .خدا رو هم هر چی صدا میزنم سکوت کرده و نگاه میکنه فقط .الهی بمیره این شوهرم راحت بشم .چون یکی دوتا نیست اخلاق و رفتارای بدش ک .فوق العاده خسیس و گدا گشنه .دهن بین مادرش.بچه ننه .بدبین .شکاک .بد دل .غر غرو .کلا برا منو و بچه ها اعصاب نداره همش خسته است دست بزن داره طفلی بچم تا این میاد خونه همش میچسبه به من .ی لحظه ک تنهاش میزارم سر هر چیز بیخودی بچه رو میزنه .ادب صفر .بخام بگم تا خوده صبح باید بگم .طور خدای بالاسرتون برام دعا کنید

ادم واقعا زورش میاد واسه بچه خودشم خرج نمیکنه منم جای تو بودم همینو میگفتم

دولتی رفتی دور از جون بچه هژار تا ویروس دیگ میگیره میاد خونه

سوال های مرتبط

مامان ❤️زندگی مادر❤️ مامان ❤️زندگی مادر❤️ ۹ ماهگی
خانما شماهم مثل من هستین ؟
پسرم سیستم ایمنی قبل از پنج ماهگی خیلی خوب بود
تا اینکه وقای ۵ ماهه شد بدون تب تشنج کرد
۲۶ روز بستری شد تو بیمارستان
از ۶ ماهگیش دیگه لاغر و ضعیف شد وزن نگرفت
مشکل گوارش داشت
همش یبوسته
غذا کمکیش رو شروع کردم هرروز بهش شیره بادوم میدم
آب ماهیچه میزارم تو شیشه با بلدرچین
ولی چیکار کنم پسرم همکاری نمی کنه
هیچ کدوم رو نمی خوره
بعضی وقتا بزور چند قاشق
فقط دوست داره شیرمادر بخوره
منم شیرم قوی نیست به اونصورت
الان داشتم یه تاپیک تو گهواره می خوندم
می گفت بچه های من سیستم ایمنیشون خیلی قویه همه چی می خورن و اصلا مریض نمی شن
تو دلم گفتم منم همه اینایی که این خانمه درست می کنه دوبرابرشو تهیه می کنم
اما پسرم استقبال نمی کنه و سیستم ایمنی پایینی داره
وقتی شوهرم می گه دوروز بریم مسافرت وحشت می کنم
بهم می گه ۲۰ دیقه بریم مهمونی می ترسم
چون پسرم سیستم ایمنی قوی نداره
همکاری هم نمی کنه باهام
دوروزه دارم با بدبختی بهش با قاشق ۳۰ سی سی شیرخشک میدم
چون می گن شیر خشک ویتامین های زیادی داره
بزور می خوره
مامان Ali مامان Ali ۱۰ ماهگی
علی عزیزم نه ماهه شد
پسرم این روزا آب بازی دوست داره دستاشو تو آب می زنه و تا در حمام را باز می بینه چار دست و پا میدوه که بره اونجا چون خاطره خوشی ازش داره
روی چار دست و پا رفتن تسلط بیشتری پیدا کرده هر سطحی را می گیره و می ایسته دیگه مثل قبل وقتی می ایسته نمی افته و تسلط بهتری پیدا کرده چون می تونه از ایستاده به نشسته دربیاد
پسرکم همچنان اونقدری غذا نمی خوره که مامانش خوشحال بشه فقط در حدی که خودش حال می کنه غذا میخوره
بازی با بچه ها را دوست داره با دیدن بچه ها آروم و خوشحال میشه بهتر از قبل با اسباب بازیهاش بازی می کنه و بیشتر میذاره براش کتاب بخونم
توی کالسکه دوست داره وایسته
وقتی میریم دنبال خواهری از مدرسه بیاریمش تو مسیر برگشت که بچه ها را نمی بینه انقدر گریه می‌کنه تا بغلش کنم
نون پنیر دوست داره پنیر ماجان براش گرفتم و گاهی لقمه های ریز بهش میدم
پسری خیلی مهربون و دلبره خندون و خوش اخلاقه بیشتر شبا زود میخوابه
وقتی بیداره مامان باید فقط کنارش باشه چون هم گریه می کنه می گه منو بگیر هم ممکنه خودشو به یه جا بکوبه
اسباب بازیهاشو‌می دونه کجاست و میره پیدا می کنه
کم کم دارم وسایل خونه را استتار می کنم دستشو به هر چیزی می زنه
رو زمین که میذارم غذا بخوره پاشو می کنه تو کاسه و بشقاب کلی هم کیف می کنه
دستشو میکنه تو پریز
لوله جارو برفی را میخواد دهن کنه ...
ماشین شارژی خواهرش را باتریشو عوض کردیم و با خواهری سوار میشن
خواهری روی اسکیت برد هم میذارنش و سرش میده و بازی می کنن
خلاصه که دورانی داریم با هم
الانم سرماخورده آب ریزش بینی داره