۶ پاسخ

به هرکی میگم عید میرم خونم میگن نه نمیتونی سخته
خودمم میدونم سخته ولی بقول شما زندگیمو شوهرمو چیکار کنم

سلام ماهم همینیم نه ماه بارداریو الانم ی ماه بیشتره زایمان کرذم هیچ میلی نیس از شدت خستگیه هردومون....

بنظر من دور نباش از همسرت الان بهش نیاز داری...کم کم ب روال عادی برمیگردی

عزیزای دل همه همینن....مادر بودن واقعا سخته منم مث شمام...اما باید دیگه کم کم مث قبل بشیم و ب رابطه برگردیم...همسرمونم باید درک کنیم...من سه روز پسرم بستری شدم ۵ روز بود بدنیا اومده بود حس میکردم اندازه ی دنیا از همسرم دورم....اما همش طبیعیه...زخم بخیه و درد و خونریزی و بیخوابی و شیردهی و چی و چی....

ما رابطه جنسیمون کم شده ولی همسرم محبت میکنه بهم
مهم رابطه نیست
با کارای دیگه هم میشه محبت کرد به هم و رابطه رو حفظ کرد

من از سه ماهگی بارداری تا هنوز از همسرم دورم البته ماهی سه چهار روز میاد ولی بخاطر شرایطم خونه مادرم هستم و ایشون شهرستان سرکار میکنه
اخر بهمن بچه هام بدنیا میان برای بدنیا اومدنشون میاد تا عید نمیاد
دیگه میدونم نگهداری بچه ها سخته ولی بعد عید باهاش میرم خونه خودم پرستار میگیرم
ولی شرایط خیلی سخته دوری ازش

سوال های مرتبط