به وقت ۳ماه و ۱۵روزگی نورا🫀
روزی ک نورا دیگه سینمو نخورد و پس زد💔همه تلاشمو کردم .رابط سینه گرفتم .آب قند به سرسینم زدم.سرگرمش کردم.گشنه گذاشتمش تا بگیره و....
نگرفت ک نگرفت
مامانی نورا جونم من وجدانم راحته ک همه کاری کردم ک دوباره شیر خودمو بخوری و اون چشمای مظلومت ک نگاهم میکردی روببینم ولی وقتی دیگه دیروز تاالان هروقت سینمو می‌دیدی جیغ میزدی و اشک میریختی جگرم کباب میشد
انتخاب خودت بود مامانی❤️💋

سلام عزیزم ببخشید شما قم هستید؟

شیرتو بدوش باشیشه بهش بده.
واقعا حس بدیه و من باتمام وجود درک میکنم این لحظه هاتو

من اعتقادی ندارم اما گاهی بچه رو چشم میزنن
یه اسفند دود کن یا یه تخم مرغ بشکن
یه آیت الکرسی بخون بالا سرش حتی اگر اعتقاد نداری این کار رو بکن حتما
انشالله جواب بده
بن بچه اولم از همون اول از سینم فراری بود و نخورد ک نخورد منم تا ۶ ماه دوختم و توی شیشه ریختم بهش دادم بعد از ۶ ماه یا ۷ ماه ده خشک شد عزیزم بازم تلاشتو بکن حتما نگرفت حتما بدوش توی شیشه بهش بده ا

پسر منم دقیقا بعد ۱۰ روزگی دیگه سینه نگرفت به هیچ روشی و من هنوزم عذاب وجدان دارم🙃🙃

من کاملا درک میکنم با چه غمی این تاپیکو نوشتی خیلی میفهمم

فضولی نباشه ببخشد چرا دیگه نخورد؟
خیلیارو دیدم میگن نمیخوره برام سوال شده اول که میخورد بعدش چرا نمیخورن؟

منم دقیقا مثل شمام چقدر سخته
من ک بابت این موضوع افسرده شدم

من اینقد دلم تنگ شده برا اون نگاه کردنش وقتی شیرخودم رو میخورد😔
الان فقط وقتی خوابه میخوره
منم یه هفته همه کار کردم اما بیشتر وقتی بغلم بود جیغ میزد،یعنی بنظرم هیچی برا یه مادر بدتر از این نیس بچه ات از اینکه بغلته اذیت میشه

وای منم اینجورم دلم برای اینکه خودم بهش شیر بدم تنگ شده🥲

تو خواب هم نمیگیره سینتو؟

دختر مت دو شب نگرف بعد خودش خوب شد خدا رو شکر

دقیقا مثل پسر من! و چقدر بده این عذاب وجدان 😔

چه مسخره😐