دیشب خیلی اتفاق بدی افتاد ولی خداروشکر بخیر گذشت مهمون داشتیم پسرم میگفت یکم رختخوابارو بنداز زمین ما روش بازی کنیم بپر بپر کنیم دخترمم ذوق زده خواست بازی کنه نذاشتم آکردم دادم بغل باباش رفتم به کارم برسم چن لحظه بعد پسرم اکمد آب بخوره صدای جیغ دخرمو شنیدم رفتم اتاق دیدم صداش نمیاد خواستم بغلش کنم دیدم بدنش شله چشاش انگار سفیدی میرفت خیلی ترسیدم بعد شروع کرد به حالت تهوع و استفراغ با اینکه چن بار بالا آورد ولی حالت تهوع شدید داشت فقط عق میزد گریه میکرد جیغ میکشید دستو پامو گم کرده بودم یهو یه عالمه خلط بالا آورد یکم بهتر شد بابام بغلش کرد تو گوشش قران خوند آروم شد بعد بردیمش دکتر گفت خوبه حالش فقط آزیترمایسین داد برا خلطش
وای نمیدونم خورده بود زمین یا نه اصلا نفهمیدم
بچه داری خیلی سخته مادری کردن خیلی سخته مامانمم بیمارستانه زانوهاشو چراحی کرده خدا کنه بتونم از پسشون بر بیام

عزیزم خدارو شکر بخیر گذشت

الله شکر ک هشدات اولمویوب .الله ساخلاسن بالالارین😘😘😍😍🥰🥰واقعا الع چتندی ماما اولماک بیوک مسئولیتدی🙁🙁😁

عزیزم جدیدا آلرژی آمده از همین ویروس ها مونته لوکاست بگیر بهش بده برو عطاری بارهنگ قدومه شیرازی بگیر بهش بده به دونه همه دم کن بهش بده

ای خدااا،چ تمیزکاریم میکنه🤣خدا روشکر بخیرگذشته

وای عزززززیزم چقد ناراحت کننده بود🥺براش اسپند دود کن و صدقه بزار کنار بلا به دور

دختر و پسرت چند سال اختلاف سنی دارن

وای چقدررررر وحشتناک