امروز بعد گذشت ده روز میخام تجربه عمل هیدروسل پسرمو بذارم برای مامانایی که چنین مشکلی دارن و هیدروسل رو‌ سرچ میکنند بخونند

بیضه پسرم بعد اینکه متوجه شدم یکم بررگتر شده با سونوگرافی متوجه هیدروسل شدیم! عملش خیلی ساده بود ، شش ساعت ناشتایی داشت، ساعت یازده و نیم اماده عمل شد و یک اوردنش بخش! عملش با بیهوشیه، و اندازه برشش کلا یه بند انگشته، تا هشت شب بهش سرم وصل بود و بعذش مرخص شدیم !اونشب مراعاتشو کردیم در بغل کردنش، چون داروی بیهوشی توی سرش بود راحت میخابید ، از فرداش که بیدار شد شزوع ب راه رفتن کرد البته مواظبش بودیم، درد نداشت ، روزی یکبار هم پانسمانش زو عوض کردیم روز سومم کندیم،
بقول یکی از مامانا این عمل از ویروس و سرماخوردگی خیلی راحت تر بود! خیلی میترسیدم شده بود کابوسم تا انجامش بدیم اما خداروشکر راحت تر از چیزی بود که فکرشو میکردم!
من رشت دکتر گلمحمدی عمل کردند،
هزینه عمل هم دکتر ده تومن و کلینبک ۱۰ تومن هزینه شد!
اگه سوالی بود هرموقع خواستید بپرسید🤍🤍🤍

هیدروسل بیضه

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان مری مامان مری ۱ سالگی
سوال: امروز بعد گذشت ده روز میخام تجربه عمل هیدروسل پسرمو بذارم برای مامانایی که چنین مشکلی دارن و هیدروسل رو‌ سرچ میکنند بخونندبیضه پسرم بعد اینکه متوجه شدم یکم بررگتر شده با سونوگرافی متوجه هیدروسل شدیم! عملش خیلی ساده بود ، شش ساعت ناشتایی داشت، ساعت یازده و نیم اماده عمل شد و یک اوردنش بخش! عملش با بیهوشیه، و اندازه برشش کلا یه بند انگشته، تا هشت شب بهش سرم وصل بود و بعذش مرخص شدیم !اونشب مراعاتشو کردیم در بغل کردنش، چون داروی بیهوشی توی سرش بود راحت میخابید ، از فرداش که بیدار شد شزوع ب راه رفتن کرد البته مواظبش بودیم، درد نداشت ، روزی یکبار هم پانسمانش زو عوض کردیم روز سومم کندیم،
بقول یکی از مامانا این عمل از ویروس و سرماخوردگی خیلی راحت تر بود! خیلی میترسیدم شده بود کابوسم تا انجامش بدیم اما خداروشکر راحت تر از چیزی بود که فکرشو میکردم!
من رشت دکتر گلمحمدی عمل کردند،
هزینه عمل هم دکتر ده تومن و کلینبک ۱۰ تومن هزینه شد!
اگه سوالی بود هرموقع خواستید بپرسید🤍🤍🤍

هیدروسل بیضه
.
مامان پسرم مامان پسرم ۱ سالگی
سلام مامانا خوبین؟ اومدم تجربم در مورد واکسن ۱۸ ماهگی رو باهاتون به اشتراک بذارم
اول اینکه این واکسن یه واکسن ۳ گانه هستش یکی به صورت خوراکی دوتای دیگه به دستو پا تزریق میشن در مورد پسر من که اینطور بود چون شنیدم میگن اگه بچه لاغر باشه بجای دست به پا میزنن دوم اینکه حدسم اینه که اگه بچه هاتون واکسن ۶ ماهگی واسشون سخت بود احتمال اینکه این واکسن واسشون راحت باشه خیلی زیاده برخلاف گفته خیلیا این واکسن برای پسرم خیلی راحت بود در حدی که روز اول تبش با استا کنترل شد روز دوم و سومم تب نداشت فقط تنها مشکلمون درد پاش و لنگ زدنش بود که اونم شکر خدا حل شد سوم اینکه پاش روز سوم یه کوچولو قرمز شد روز چهارم خودش رفت این تموم چیزی بود که میدونستم گفتم تا استرس واکسنو نداشته باشین چون خودم یه ماه قبلش استرس داشتم اینجا میدیدم که میگفتن خیلی سخته ولی راحت بود البته یادتون باشه بچه با بچه فرق داره امیدوارم واستون مفید بوده باشه و همه بچه ها سالم و سر حال باشن ❤️🙏🏻
مامان نفسم😍 مامان نفسم😍 ۱ سالگی
#تجربه واکسن ۱۸ ماهگی
شاید شما هم مثل من جز مامانایی باشید که از چند ماه قبل استرس این واکسن رو دارید.برای من این استرس اینقد شدید بود که روز واکسن(تو ۲۰ ساعت) ببخشیدا😵‍💫 با وجود یبوست شش بار شکمم کارد کرد 😵‍💫 نمیخوام بگم واکسن راحتی بود!برای دخترمن واقعا سخت بود اما تونستیم کاری کنیم که راحت تر سپری بشه.
رفتیم واکسن زدیم و تا رسیدم خونه شیاف ۱۲۵ زدم(چون پاراکید رو بالا میاره😵‍💫).شنیده بودم راه رفتن برای کم شدن درد پا خوبه،از وقتی رسیدیم خونه بازی کردیم و راه رفتیم تا چهار ساعت بعد که دردش شروع شد و فقط گریه میکرد.به هرسختی بود خوابوندمش.یک ساعت خوابید و من اون زمانو براش کمپرس سرد گذاشتم(۳ دقیقه میذاشتم،یه دقیقه برمیداشتم)بعد یک ساعت با گریه و درد بیدار شد.تو بغلم براش شعر میخوندم تا یک ساعت بعدش ک زمان شیاف رسید(هر ۶ ساعت) نیم ساعت بعد شیاف درد پاش کمتر شد اما میترسید راه بره.من به دوستم گفته بودم که با بچه ش بیاد خونمون که دخترم بخاطر اون راه بره.دخترم بخاطر بازی اروم اروم پاشو زمین گذاشت.وقتی دید دردش قابل تحمله با لنگیدن شروع کرد به راه رفتن و چند دقیقه بعد همه چی عادی شد. چهار ساعت بعد شیاف ، درد و تب دوباره شروع شد.دخترمو بغل کرده بودم و روی پیشونیش پارچه ی ولرم میذاشتم.از پارچه میترسید و داد میزد ولی من چاره ای نداشتم و کارمو ادامه دادم تا تبش کنترل بشه.تمام مدت هم تلویزیون روشن بود که حواسش پرت بشه و کمتر گریه کنه.زمان شیاف بعدی رسید و من خوشحال!اما این خوشحالی فقط یک ساعت و نیم بود.
ادامه پایین👇
مامان اَبرک☁️ مامان اَبرک☁️ ۲ سالگی
مامان خوشگلایی که مثل من استرس واکسن ۱۸ ماهگی رو دارن
من دیروز نوبت پسرم بود و زد
دیروز از ظهر درد پاش شروع شد و گریه کرد با بغل و بوس و میمی آروم شد تا استا عمل کنه .
تا شب دراز کشید و تکون نخورد
تبشم از ۳ شروع شد ولی کم که با استا کنترل شد خدا رو شکر
از ساعت ۳ نصف شب پاشد به توپ بازی تا ۶🤣🤣🤣 ۶ بردمش اتاق خودش انگار جاش عوض شده بود خوابش نمیبرد
حالا کارایی که من کردم
اول یکی دو روز قبل واکسن با سرنگ خودم براش توضیح دادم چیکار میکنن
قبل واکسن صبحانه خورد . شیر خورد ووووو یا چیز شیرین حتما بهشون بدید من چای شیرین دادم
بعد واکسن تا وقتی حوصله داشت خوراکی دادم
و کمپرس سرد گذاشتم و استا دادم
ساعت ۸ شب خودم از زمین بلندش کردم و گفتم راه برو انگار یه ترسی داشت ولی کنارش ایستادم تا با درد پاش کنار بیاد و شل شل راه افتاد 😅
خدا رو شکر ناهار و شامشم خوب خورد
امروزم از صبح مشغول شیطونی و بازیه پاش درد میکنه یکمی ولی انگار کمتر شده .
برای همتون دعا میکنم راحت بگذره
مامان قند و نبات مامان قند و نبات ۱ سالگی
این یک تجربه شخصی بوده و ممکنه برای بچه شما متفاوت باشه.
امروز روز سوم و ۴۸ ساعت از واکسن میگذره .
روز اول خوب بود اما بعد خواب بعدازظهرش داستان شروع شد درد ،گریه ،تب ... در حدی بود که فقط باید بغل میکردم راه می‌بردم
درد پاش خیلی اذیت میکرد بعد راضی شد بشینه بازی کنه اما تکون نمی‌خورد جای واکسن هم یکم ورم کرد که نمیذاشت کمپرس سرد بزارم
دیگه شب عمه اش اومد پاشد راه رفت بازی کرد درد داشت اما خب حواسش پرت ک میشد ترسش از درد یادش میرفت. شب خوابید و من تا حدود ۵ صبح بیدار بود و دائم تب چک میکردم . تبش هی بالا و پایین میشد من با یه رکابی و پوشک خوابوندمش و سعی می‌کردم جابجا کنم که زیربغل و زیر گردنش خنک بشه داغ که میشد رکابی رو میدادم بالا شکمش خنک بشه اصلا کار دیگه نکردم فقط زمان میدادم دوباره خنک بشه حتی دمای گردنش تا ۳۸.۹ هم رفت ولی چون ناله نداشت و خواب بود منم کاری نداشتم فقط هر ۴ ساعت قطره استامینوفن دادم.

روز دوم هم هر ۶ ساعت قطره دادم و صبح ک بیدار شد باز هم از درد پا نمیخاست راه بره اما گذاشتیم زمین و هرچی اصرار ک بغل کن بغل نکردیم خودش راه افتاد حالا آروم تر ... بعد خواب عصر هم مثل روز اول درد داشت و یکم تب کرد اما خب زود اوکی شد بشدت روز اول نبود .
من فکر میکنم بدلیل اینکه تو خواب تکون نمی‌خورد پاش و خشک میشد دردش بیشتر میشد هرچی راه می‌رفت اوکی میشد .
امروزم ۶ صبح یکم داغ بود اما حقیقتش دما نگرفتم خودم گیج خواب بودم فقط کولر روشن کردم و آب دادم خورد خنک بشه ک با دست دماشو گرفتم بعد خودش آروم شد خوابید ...
هنوزم یکم درد داره نمیزاره ب پاش دست بزنم .

درکل این واکسن شب اول و روز دوم یکم سخته اما انقدررر که ترسیدم نبود.
و حتما کمکی داشته باشید سرگرم بشن 😊