وای خدا چقد لج دارم امشب بچم بی نهایت گریه کرد و سیاه شد شوهرم نفهمم زنگ زد خودتو برسون اومده میگه پاهاش سوخته اصلا پای بچه من یه درصدم نسوخته بعد میگه بچه شیر خشکی همینه اگه شیر مادر میخورد اینجوری نمیشد شوهرم میگه یکاری کرده بچرو لابد انقد بی قراره منم گفتم من کاری نکردم برش داشتین بعد از ظهر بچه رو قبرستون فکر اینجا میکردی بچم بی قراره مثل همیشه نی مادرشوهر سگم میگه خرافاته خخخخ اشغال بعد میگه اگر میموندی تو ساختمون ما بچت اینجوری نمی‌کرد شوهرم گفت این نمیاد من از خدامه اگر حیون زنگ نمیزد فوضولی کنه اینجوری نمیشد الان اینجا کپیده هی میگه خونتون گرمه بچرو لخت کن کلا

یه آیت الکرسی و سوره ناس و بخون بهش فوت کن و چهارقل و براش بخون بهش فوت کن یه سنجاق بردار بسم الله بگو و بزن به لباسش خوب میشه ، منم دوبار بردم مسجد ولی یبار چاقو دستم بود امروز ام بردم به لباس هردوتامون سنجاق زدم نگران نباش این چندتا دعارو از گوگل نگاه کن بخون بهش فوت کن حتی اگه خوابه ایشالا دلش اروم میشه

وای لخت نکنیا اصلا دمای خونه رو اندازه کن بچه میخوابه سردش میشه سرما میخوره خدایی نکرده رو نده به مادرشوهرت فردا بعند شه بره

ایت الکرسی بخوون براش چهر قل فوت کن روش رو نده ب مادر شوهرت

یکبار محترمانه هم به شوهرت هم به مادرش بگو من مادرم هیچکس دلسوز تر از من واسش نیست نه ماه سر دلم بود و به اینجا رسوندمش خودمم بهتر از هرکسی میدونم بچم چیکاره و چجوری آورم میشه نیاز به امر و نهی ندارم

چرا من نگرانم شوهرت تو گوشیت این پیامارو نبینه؟