۱۴ پاسخ

عزیزم من تجربه مشابه مشکل شما رو تو فامیل دیدم ک با گچ گرفتن حل شد حتما انگشتشو گچ بگیرید ی مدت

پسرتو شیرخودتو میدادی یا شیرخشک؟

۲۳ سالته بچت ۱۰ سالشه🥺ینی ۱۳ باردار شدی؟

برادرزاده منم اینطوریه البته دختره،همه اش انگشت شصتش تو دهنشه مامانش هرکاری کرد جواب نداد برد بهداشت گچ گرفت بازوشو شروع کرد به خوردن بازوشو فلفل قرمز هندی زد اون یکی شصتشو خورد اونو هم فلفل هندی زد انگشت وسطشو خورد اخره سر بیخیال شد 😂😂😂😂😂الانم کلاس دوم ابتدایی تا شصتشو نخوره خوابش نمیبره تو خوابم از دهنش دربیاری سریع بیدار میشه دوباره میکنه دهنش میخوابه،روزا میره یه گوشه کسی نبیتنش شروع میکنه به خوردن شصتش،دکتر هم برد فایده ای نداشت به اونم گفته بودن بزرگ بشه از سرش میفته

حق داری منم ب جای پستونک انگشت میمکیدم همه خوشحال بودن ک از پستونک بهتره اما الان دندونای بالام کمی ب جلو متمایله و رو دندونای پایینم نمیشینه مجبور شدم ارتو کنم

اخی بنظرم میتونی از مشاور نامه بگیری ببری انگشتشو گچ بگیرن براش. پسر دوست منم کلاس سومه شستشو میخوره هنوز. یواشکی میخوره گاهی هم جلو بقیه. باباش بهش میگفت زن بگیری میخوای چیکار کنی میگف یواشکی میخورم. باباش میگفت اونموقع چیز دیگه باید بخوری😂😂😂

چه بد پسر دختر عمه مادرم اینجوریه الان شش هفت سالش بازم انگشت شستش تو دهنش بخوابه یا بیدار باشه واقعا اینجوری خیلی بد 🙂

هایلینم یه چند روز همش انگشت شستش میکرد شو دهنش کم میزد خوابش میبرد من نمیزاشتم دیگه نگرفت 🙃

عزیزم درکت می‌کنم، ولی به نظرم از مشاور کمک بگیر، این رفتار مکیدن توی این سن، غیرطبیعی هست و حتما علت زمینه‌ای داره؛ مثل استرس، نیاز به محبت و جلب توجه... با گچ گرفتن اصولی برخورد نمی‌کنی و بیشتر به روانش آسیب می‌زنی، علتش رو پیدا کنید و با صبوری کمک کنید که ترک کنه.

ببرش مشاوره

وقتی میگن نزار عادت کنه این بلا سرش میاد واقعا اونجایی ک گفتی اومد اجازه گرفت گریم گرفت براش عزیزم دیگه عدت کرده بچم ایشالاه یه راهی پیدا کنی زود فراموش کنه خواهر

بنظرم باند پیچی کن تا بلکه از سرش بیوفته

یه استرس یا اضطرابی داره شاید ...مشاوره بردیش ؟ و اینکه همش نباید بگید نکن نکن ..البته الان دیگ خیلی گذشته بنظرم باید مشاوره بره ...لاکهای تلخ امتحان کردی ؟

کاش میبردید دکتری مشاوری بالاخره یه راهکاری میدادن البته الانم دیر نشده

بنظرم فکر خوبیه گچ بگیرید حتی شده ۱۰ روزم بدخواب بشه مهم نیست ولی خیلی برای ی پسر بده این عادت و از سرشم نمیفته

سوال های مرتبط

مامان پسرام و دخترم💖 مامان پسرام و دخترم💖 ۱۵ ماهگی
خانما شوهرم خیلی بین بچه هام فرق میزارع دیشب پسرم دخترم بغل کرد دخترم لج کرد خودش کشید با سر اومد زمین ت حالت نشسته بود بلند شد سراغش یعنی نمگرفتم کشته بودتش داد میزد وحشی ک ی تار مو از سر این کم شه آتیشت میزنم منم پسرم فرستادم اتاق غذاش بردم اونجا هر چقدر ب شوهرم میگ سر ب سر اینا نزار اینا فردا بزرگ میشن ت روت وایمیستن ت پیر میشی اونا جون زورشون ب ت میرسه میگ ن دست پاشون خرد میکنم ی مدت افتاذع ت دعنش میگ خودم جمع جور کنم همه وی رو میزنم ب این نلا فردا من نباشم اینا ی قرون ب این‌نمیدن پسرا رو میگه مامانم گفت یعنی چی اونا مگع بچه های ت نیستن میگ ن اونا پسرن خودشون خرج خودشون درمیارن این دختر جوری شدع ک پسرم صبح میگ مامان کاش نلا رو ب دنیا نمیاوردی گفتم چرا مامان دیگ هیچی نگفت
دخترم میخوره زمین اونا رو دعوا‌ می‌کنه میگ هواستون کجاس اصلا منطق هم ندارع باهاش حرف بزنی
آینده رو دارم میبینم اینقدر ب اینا سخت میگیره و اذیت می‌کنه ک ت جونی ت روش درمیان
مامان دخترم 💖✨ مامان دخترم 💖✨ ۱۵ ماهگی
اون موقع من رستا رو حامله بودم آنتی بمن احتمال پسر داده بود با ی خانومی ت گهواره دوست شدم اون ی دختر داشت و مجدد باردار بود و همش تاپیک میرد دعا کنید پسر باشه پسر باشه شوهرم فلان می‌کنه خلاصه من رفتم انومالی و گفت دختره اون‌خانومم خبر نداش ک من‌دواا پسر دارم بمن گفت اخی عزیزم پسر نشد ک عیبی ندارع غصته نخوری ها من رفتم دکتر گفت پسره برا من گفتم خب مبارک باشه بعد با خنده گفت شوهرم همش میک پسر مثل انگشتر حضرت سلیمان ت انگشت هر کی نمیره بعد گفت شوخی میکنم منم گذشتم
دیشب داشتم تاپیک ها رو می‌دیدم شانسی اون خانوم‌دیدم رفتم توی پست هاش دیدم بله پسرش مریضه ن‌میتونع راه بره همش ت بیمارستان و هی گفته خدایا کاش اینم دختر بود من ک میدونستم ولی مطمعن شدم نباید چیزی با زور از خدا بگیری چون اینجوری میزارع ت کاست عکس می‌گفت خدا آک میخواد بزرگیشو نشونم بده ی پسر بده خیلی براش ناراحت شدم
همیشه میگم ت جنسیت آدم بسپار دست خدا هر چیزی که اون صلاح می‌دونه بده ب آدم بخدا چیدمان اون بهتر برای ما خواستم برم زیر پستش بنویسم من همونم ک اون حرف زدی ببینم الان داری با پسرت کیف میکنی گفتم ولش کن اون خدا زدع با ناشکری هاش