عزیزم خودت تجربه بزرگ کردن بچه رو داری به مادرت بگو که من خودم میتونم فقط غذا درست کن زیاد قنداق کردن خوب نیست موقع خواب قنداق کن واسه خواب راحت
عزیزم یواش یواش کارهات رو بکن بزار ببینه میتونی رو پات واستی بعدبزارببرتت حموم میره انشاالله خونش راحت میشی فقط بگو مامان من خودم باید بچم رو جمع کنم بگو شماکه همش پیش من نیستی من باید خودم جمع کنم که دخترم ببینه دارم جمعش میکنم الکی بهونه بیار بگو دخترم ببینه که جمع میکنم حسودی نکنه به ابجیش
من با اینکه بچه اولمه به همه گفتم فقط میتونن تو کار خونه کمک کنند بچه داریو خودم از پسش برمیام
سعی کن زود سرپا بشی بعضی کمکا به جای آرامش فقط باعث تشنجه بیشتره
اوووو چ بد
من چی بگم سر بچه اولم پدرم نزاشت پیشم بمونه،سر بچه دومم که سزارینم بود رفتم خونه مامانم بهم نون پنیر و هندونه میداد،نصف شب صدام میکرد میگفت پاشو جای بچه رو عوض کن،بچه اولمم لباساش کلی. چرک بود اونو نمیشست میدیدم ناراحت میشدم بعد سه روز رفتم خونه خودم شیاف میزاشتم همه کارامو حتی کارای خونه رو خودم میکردم
اره بگو بهش بگو جارو کنه من میگم میگم خونه کثیفه بدونه رودباسی بچه ها رو خودت جمع کن فقط غذا بذارع و خونه تمیز کنه ،
چه خبره چرا انقدر عصبی هستین ،
کاش منم مادرم می آمد.من زاییدم اون نیامد خونم من رفتم روستای دیگه خونش.ولی دقیقا از لحظه ای که زنگ زدم به شوهرم گفتم برّه رو با راننده بفرست بیاد واسه موقه رفتن جلو بچم خون کنن اجازه نداد بااینکه قبلش توافق کرده بودیم ولی پدرشوهرم پرش کرده بود که بگو بیاد خونه خودت پشت درحیات وایسه من گوسفندو میکُشم میزارم توماشین باخودش ببره خونه مادرش خب من اگر تا کوچه خودمون بیام که مرز دارم باز برگردم همونومیام خونه خودم دیگه. ترسیدن من گوشتاروبدم واسه مادرم. ۶روز خونه مادرم موندم روزهفتم گفتم میخام برم خونه خودم.مادر مقاومت نکرد گفت تو زاچی اذیت میشی اقلا تا۱۰ روز وایساگفتم دلم پیشِ شوهرمه تنهایی چجوری سر میکنه .برگشتم خونه کاش نمی اومدم مادرم دوشب موند روز سوم حمام رفتم بعدش اونم رفت انقد پدرشوهرم اومد بالاسرم وایسادکه من سینموبدم دهن بچه عذاب میکشیدم شیرخشک میدادم گ وه زیادی خوردکه نده بچه مریض میشه شیرخودتوبده خودمم انقدحرص میخوردم شیرم کم بودسیرنمیشد بچم بستری شد ۱کیلو و۷۰۰ شد. چقدردکتر دعوام کرد که بچه روکشتی بعدآوردی بیمارستان😞😞😞 مرخص هم که شد باز همون پدرشوهر خر بچم بغلم بود میخابوندمش رو فرشم نشست گفت من گفتم اینم میمیره برات نمیمونه میره جای اونای دیگه. اصن نگف بابا این زن درد داره غصه داره ضعیفه قلبشو پاره پاره نکنم.نگا بیشتراز دوسال گذشته ولی تک تک کلماتش یادمه.اگه راهنمایی میخای کم کم خودت کارتو انجام بده.روز اول چایی بزار برا خودت روز دوم غذا بپز بزار بقیه کارارو مادرت انجام بده.بگو خسته شدم انقداستراحت کردم.اگر خودت دست به کاربشی اونم ببینه روبراهی خودش میره ناراحتم نمیشه
عزیزم منم دقیقا مشکل تورو داشتم مامانم قرارربود یه ماه پیشم باشه اما اینقد روی مخم بود حرفا ورفتارش سر یع هفته بایندکلی درد داشتم نمیتونستم از پس کارام بربیام بلندشدم کار کردم والکی گفتم دیک اوکی شدم میدونم خسته شدی اگ دلت خواست بری رودروایسی نکنی
اونم قبول کرد رفت اما روزبعدش بخیه هام باز شد از شد کار وبلند شدند دوباره رفتم بخیه شدم
حالا شمام اگ نمیتونی تحمل کنی اینجوری ردش کن اگ راه داره هم بزار بمونه کمکت
چه خوب شی عزیزم من بخدا سه روزه بلند شدم مادرشوهر من اینجوری بود ولی من به خودم سخت نمگیرم چون موقتیه اشکال نداره و قنداق هم الان براش خوبه اشکال نداره خیلی خودتو ناراحت نکن بعدی ده روزگی دیگه کمتر کن قنداقشو الان بهترم هست
۱ ادامه
بهش میگم ابجیمو بفرست پیش بابام،ولی آبجیم نمیره ولی واقعا خستم کرده هر دیقه در حال دعوا کردن با دخترمه، دخترمم کوچیکه باهاش لج میکنه هرچی میگم بابا این بچس نمیفهمه تو کوتاه بیا ولی اصلا حرف گوش نمیده، به مامانم میگم خونه رو گرم نکن من میخوام بچمو به سرما عادت بدم، میگه خونه گرم نیست تو طبع بدنت گرمه بچه سردش میشه، من یه هفته قبل زایمان با بدبختی خونه تکونی کردم که واسه زایمانم مهمون میاد خونم تمیز باشه، ولی الان از خونم گند و اشغال میباره، میگم تمیز که نمیکنید حداقل کثیف تر که نکنید ولی اصلا نمیفمن امشب شوهرم خسته از سرکار اومد خونه رو جارو کرد و جمع کرد،دیگه دارم دیووونه میشم نمیتونم به مامانم بگم برو، چون ناراحت میشه ولی خدایی دلم میخواد بهش بگم بره خونش، اینم بگم من تازه امروز تونستن یکم راه برم نمیدونم چرا این عملم خیلی سخت گذشت واسه سزارین اولم روز ۳ خودم همه کارام میکردم، ولی سر این یکی از امروز تازه میتونم تنهایی بدون کمکی دیوار و بگیرم و راه برم حالا به نظرم شما چیکار کنم، اگه به مامانم بگم برو خیلی ناراحت میشه، ولی من واقعا اذیتم
قنداق خیلی خوبه. برا ارامش بچه، برا بدنش. برا دل درد و این چیزا. بنظرم بزار قنداق کنه.
تحمل کن اونم بخاطر تو اومده.. میگذره 🌱
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.