سلام مامانا
‌از شب جمعه تا امروز و الان به خودم استراحت دادم🥰
یعنی کار سنگین نکردم، کارهای روزمره رو انجام میدادم اما نه هر کاری
احساس میکنم بدنم کوفته است 😣😣
ولی خب ویتامین دی و ایی و فولیک اسیدمو هم مرتب نمیخوردم این یک ماه اخیر🤦🏻‍♀️
امروز یه رفتاری کردم که هر چقدر با خودم فکر میکنم میبینم که من تا به حال انجامش ندادم و واقعا حتی گفتنش هم برام باعثه شرمه
🫣🫣
یاده پیامهاییکه اینجا شبا میخوندم افتادم
بیشتر مامانهاییکه از رفتار بچه‌های کوچیک ناراحتن و اومدن اینجا عذاب وجدانشونو از نحوه برخوردشون گفتن
و هی برام مرور میشد که نکنه منم با خوندن این پیامها اینکارو کردم🤬🤬

✨بعد ، اون مطلب نورون‌های آینه‌ای مغز یادم اومد که باعث میشه ناخودآگاه رفتار بقیه رو تقلید کنیم برام تداعی شد✨

فهمیدم چقدر رفتار‌و گفتارو … مثله ویروس سرایت میکنه
مثل خمیازه،مثل خنده…
پس تصمیم گرفتم فقط شبها که گوشیمو چک میکنم فقط سوالاییکه از خودم پرسیدنو جواب بدم
و کتابیکه باید تموم کنمو بخونم و به روشهای تربیتی درست فکر کنم
بچه‌ها هم همینطور هستن
هر رفتاری که میکنند ناخودآگاه
یعنی به احتمال بسیار زیاد انعکاس رفتار اطرافیانشونه چه خوب چه بد بچه ست
و از بچه هیچچچچچچچچچچچچچچچچچجججچچچچ انتظاری نباید داشت❤️❤️❤️✌🏼✌🏼✌🏼

هر موقع تونستم طرز تهیه یه شکلات خوشمزه مغزدارو براتون میزارم
پسر من که خیلی دوست داره

تصویر
۶ پاسخ

من میام گهواره مشکلی که داشتم و حل شده در مورد بچه ها به بقیه میگم کمکشون میکنم اصلا خودتو درگیر حرفا نکن خیلیا کمک احتیاج دارن راهنمایی بشن

من حس میکنم چشم خوردین خانومی یه اسپند دود کن برا خودت ،اما در مورد اون مطلب که میگین من خیلی موافق نیستم میدونی چرا ،
چون مگه ما تو جامعه نمیبینم اینجا خم اینطوره
منم اوایل خیلی گلایه مبکردم میدیدم همش اینجا از خیانت داره صحبت میشه یا میای میبنی طلاق عاطفی ،یا کتک خوردن مامان عکس صورت زخمیشو میزاشت
خلاصه....
خیلیه اما نمیشه ندید چون تو جامعه هست متاسفانه

آفرین چقدر درست گفتی عزیزم ، من یک مدت طولانی دقیقا بخاطر همین چیزها گهواره رو حذف کرده بودم ،
اما متوجه شدم توی دنیا خوبی و بدی در کنار هم هستن و وقتی بخوام از چیزی یا رفتاری دوری کنم مغزم اونو بعنوان یک خطر در نظر میگیره و بعد که یهو مرتکب اشتباهی شدم یا چیزی شنیدم مغزم چون اون رو بعنوان خطر شناسایی کرده دچار وحشت و اضطراب میشه، بخاطر همین دیگه خنثی شدم تو دنیا چیزای بد زیاده چیزای خوبم زیاده ، ما توان کنترل خیلی چیزارو نداریم ولی همینکه زندگی خودمونو کنترل می تونیم بکنیم یه موهبته که توام بهش اشاره کردی

منم همینطور سعی میکنم کسایی ک وایب مثبت دارن رو دنبال کنم و لذت ببرم بیشتر

وای دقیقااا
من اینجا یه چیزی میخونم که برا خودم پیش نیومده بعد یهو بهد یه مدت همون اتفاف برام میفته
بعد با خودم میگم چرا من اتفاقات منفی رو جذب میکنم😐

👍👍👍صندلی ماشین چه مارکی هست ؟

سوال های مرتبط

مامان راد مامان راد ۲ سالگی
توصیف کردن بدونه قضاوت رو بلدین تویه رفتار با کودک

🔆توصیف مثله اینه که شما چیزیو بلد نیستی و از طرف مقابلت میپرسی چطوری اینجوری شده،
توصیف کردن هم جملات مثبت داره هم منفی
اما بیشتر برای مثبت استفاده میشه

چجوری اینقدر این لباسو قشنگ دوختی

چطوری با این ترکیبات همچین غذای خوشمزه‌ای پختی

چه اتفاقی افتاد که دفترت کاغذاش این شکلی شد

چی شد که اسباب بازیا اومدن وسط اتاق؟!

یا من این نقاشیتو خیلی دوست دارم رنگهایی که توش استفاده کردی
خیلی خوش رنگه اما نمیدونم چی کشیدی🔆

✨تو این دوره ۳ تا ۸ سال میگه باید باهاشون اینطوری صحبت کنی که حتی اگر خرابکاری هم شده
❌کارشو توصیف کنی بگی چی شد که اینجوری شد و قضاوت نکنی که بهتر بود اینکارو میکردی کاره خوبی نکردی و …❌

این توصیف کردن بدون قضاوتو وقتی شروع کنی بچه ارتباط کلامی بالایی باهات میگیره
و میتونی از حرفاش خیلی چیزارو بفهمی

پس با بچه باید مثله اصحاب کهف که از غار اومدن بیرونو نمیدونستن چه اتفاقی افتاده در تمام موارد رفتار کنی
چی شده،چجوری،چطوری، چی شد که نارنجی رو انتخاب کردی
از مغزش کار بکشید که هم کلامی هم عملی خلاقتر شه
😍😍😍✌🏼✌🏼✌🏼
سخته چون ماها سعی میکنیم خودمونو همیشه عاقل و بالغ نشون بدیم
حالا بیایم از بچه طوری سوال کنیم که چیزی نمیدونیم سخته

اما اینقدر جملات قشنگ این وسط گفته میشه❤️❤️
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
ما که خوابیدیم😴😴
قبلش اینو بگم

امروز به یک نتیجه خیلی خوب رسیدم گفتم به شما هم بگم قبله خواب
چند رپز بود هم من هم پسرم خیلی کلافه میشدیمو به پر و پای هم میپیچیدیم
از طرفی من منتظر دوتا ایمیل مهم بودم و استرس و اضطرابم بالا

و میخواستم سرمو با کار کردن مشغول کنم که پسرم میومدو …

خلاصه هنوز هم تنش دارم

اما امروز صبح ساعت ۶:۴۰ دقیقه که صبحونه رو خورد، شروع کردم

وسایل غذارو از یخچال و … در آوردم و ازش کمک گرفتم

غذارو که گذاشتم رویه گاز ساعت ۸:۲۰ دقیقه بود

براش شیر با مکمل درست کردم برای خودم هم شیر قهوه

بغلش کردمو رفتیم تویه اتاقش
بغلش کردمو مدام بوسش میکردم یهو سایه یک شکل از نور آفتاب و سایه رویه سقف بود پرسید چیه؟
گفتم مثل ذوزنقه‌ست، همونطور که بغلش کرده بودم گفتم راد نمیدونم یادت میاد یا نه ولی کوچولو که بودی به اتوبوس میگفتی اتودوس، به حلزون میگفتی حللوس … و مدام میخندیمو بوسش میکردم

این اتفاق ممکنه برای یکساعت بوده باشه

❤️اما مامانا اینقدر مؤثر بود چه برای خودم و چه برای پسرم❤️

که تا ظهر دیگه سراغم نیومد و تو اتاقش کتاب میخوندو با وسایلش بازی میکرد

خدا شاهده براش میان وعده بردم بهم گفت ماما دستتون درد نکنه

و من اومدم بیرون تا ساعت ۱:۳۰ ظهر که وقت ناهار بود

😍😍✌🏼✌🏼خواستم بگم اگر منه مادر و بچه‌ام غنی از محبت نشیم ممکنه رفتارهایی ازمون سر بزنه که عواقب خوبی نداشته باشه
پس به نیازهامون توجه کنیم😍😍✌🏼✌🏼
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
سلام مامانا

اگر جایی میرید مهمونی، پارک و … بچه بزرگتر از فرزند خودتون هست خیلی

حواستونو جمعشون کنید چون بچه بزرگتر خیلی چیزا میدونه که فرزند شما نمیدونه

مخصوصا اگر فکر میکنید تربیتش یا حرف زدنش به فاز شما نمیخوره

مثلا ما رفتیم مهمونی خونواده‌ای بودن که دو فرزند داشتن و بچه اول بخاطر شرایط

کم توجهی مدام بچه دوم رو اذیت میکرد، طوری که ضرباتش ادامه دار بود

حتی به طور مخفیانه و از صدای گریه بچه دوم میفهمیدیم اذیت شده

و داشت به بچه منم آسیب میزد که منو پدرش وارد جریان شدیم

اول به آرمی و منطقی و اینکه مدام بگیم با فاصله از هم بازی کنید

و بازیهای مختلف رو پیشنهاد بدیم

اما دیگه دردهای ضربات زیاد شد که من بهش گفتم هیچکس اجازه نداره دست به

کسی بزنه

مامان و باباش ناراحت شدن 😳😳

اما ما و فرزند ما قرار نیست تاوان تربیت دیگران رو

بدیم و از اون ۴ ساعتی که همو دیدیم تا آخرین لحظه حواسمون به پسرمون بود

وقتی برگشتیم خونه پسرم عروسکشو که خیلی دوست داره بغل میکردو بازی میکرد

بعد شروع به گاز گرفتن یا چلوندنش کرد

بعد که آرومتر شد من با تغییر صدا از طرف عروسکش بهش گفتم ناراحت شدم

و کارشو دوست ندارم و دلم میخواد باهام بازیهای… انجام بده

که پسرم اومد بغلش کرد بوسش کرد و گفت من نمیخوام ناراحت باشی

من فکر کردم بازی هست چون فلانی با نی‌نیشون این بازی رو می‌کرد…

اون خونواده مدام به بچه اولشون میگفتن حواست نبود… یا برای بچه دوم

و اطرافیان میگفتن حواسش نبوده

اینجوری میشه که بچه در مقابل کارش مسئولیت پذیر نمیشه و راه

دروغ گفتنو یاد میگیره

کلا خیلی حواستون جمع بچه‌اتون بکنید چون رفتار بقیه مثل ویروس سرایت میکنه

😍😍✌🏼✌🏼
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
✨کاش اینو تو ذهنمون داشته باشیم که والدین آینه بچه‌ها هستن✨
🔆در هر زمینه‌ای این جمله کاربردیه🔆

مامانهاییکه راجب هر چیزی صحبت میکنید
کنار فیق یا خونواده یا تلفنی از هر چیزی حرف میزنید
بچه‌ها اگر هم مشغول بازی باشن مطمئن باشید تمامه هوشو حواسشون به صحبتهای شماست

هیچوقت نگید داره بازی میکنه یا داره تلویزیون نگاه میکنه نمیشنوه
اتفاقا با دقت و هوشه بالاتری گوش میدن و ضبط میکنند

خیلی مراقبه کلامتون باشید

مامانهاییکه بچه‌های بدغذا دارن یا بد قلقن
پیشه کسی نگید بچه میفهمه
هر حرکت بحرانی بچه اگر درست باهاش برخورد کنیم زیاد زیادش تا دو هفته زمان میبره که اصلاح شه اگر درست و اصولی برخورد کنیم

پس از بحرانهای بچه‌اتون برای پدر و مادرتون یا اطرافیان چیزی نگید
شما با گفته‌هاتون دارید شخصیت بچه رو مهر تأیید میزنید
دیدین تلفن که زنگ میخوره بچه فوری شروع میکنه به پیچیدن دوره مادر یا سر و صدا کردن یا جیغ کشیدن اون لحظه توجه میخواد
اون موقع نگید پدرمو درآورده، آویزونمه
☘️بگید فکر کنم دوست داره با شما صحبت کنه
یا میخواد چیزی بهم بگه، و واقعا براش وقت بزارید تا بگه
به بچه بها بدید ارج بدید☘️

😍تا اگر پارک یا مهمونی یا هر جایی با کسی بازی میکرد و شما گفتید دیگه کم کم باید بریم بیاد پیشتون مثل شما که بهش اهمیت دادین جاهاییکه براتون مهم بود اون هم رفتار شمارو تکرار کنه و به گفته شما اهمیت بده😍

خیلی ممنون که زیره هر پست باهام کلی مشورت میکنید
از هم کلامی باهاتون واقعا لذت میبرم،منم با خنده‌تون دارم میخندم و ازتون ایده میگیرم
خیلی وقتها میاین تو پیوی میپرسین، اما اگر میتونید زیره پست بنویسید تا بقیه هم از تجربه منو شما استفاده کنند❤️❤️
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
🍯یک روش بازی هست به نام سی‌پی آر‌تی🍯
خیلی بامزه است
بازی کردن با بچه است بدون دخالت

حتما امتحانش کنید با بچه میرید داخل اتاقش هر جاییکه گفت میشینید
مثله اینه که شما یه موجودی هستید که هیچی نمیدونه
دست به چیزی نمیزنید
نیم ساعت تا یک ساعت بشینید کنارش
حتی مهمترین عروسک یا ماشین یا مداد شمعی رو برداشت که کاری باهاش انجام بده
شما باید بپرسی این چیه؟ میخوای باهاش چیکار کنی
اااا این چیه کشیدی و چه رنگیه و بگید منم میتونم امتحان کنم… همون قضیه توصیفی که براتون قبلا گفتم
توصیفی که چیزی هم بلد نیستید
مثلا بهتون میگه برام خورشید بکش، باید بگی با چی؟ خورشید چه رنگیه؟
چه شکلیه؟ کجا بکشمش؟ میتونی تو کشیدنش کمکم کنی؟!
یا این چیه دستت، ااا ماشین به این میگن، چیا داره؟ چه کارایی میکنه؟!
… ادامه بدین مغزه بچه‌رو به کار بگیرین تویه فکر کردن و تمرکز کردن

🔆چیزی از وسایل شما برندارید و نباید پیشنهاد بدین و یا بازی رو هدایت کنید
قراره تویه اتاقش که رفتین اون به شما بگه چه کاری بکنید🔆

شما چه کارایی میکنید موقع بازی با بچه؟!
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
تویه این قسمت از فرزند پروری ۳ تا ۸ سال
در مورد کمالگرایی و وسواس والدین میگه

❌اگر از والدین بکن نکن هستین
حواستون باشه چند ساله دیگه نگید وابسته است،بی‌عرضه است
،سرکوبش نکنید که رو پای خودت وایسا،بچه‌های مردمو ببین مثل گرگن…
چون مامان یا بابا شما خودت این پایه ناتوانی رو گذاشتی
به والدین هلی‌کوپتری هم تبدیل نشید
تا بچه یه تکون میخوره بهش نگید تو هنوز کوچیکی نمیتونی، تو هنوز کوچیکی دکمه نمیتونی ببندی،کفش نمیتونی بپوشی،پله نمیتونی بری بالا…❌

میگه بچه دنیاش رو داره کشف میکنه
اگر تا جاییکه مشکل جانی وسط نیست شما باید باید بزارید بچه کارشو انجام بده

چند روز پیش یه مادری گفت فقط با صدا کردن بلند اسمه بچه‌اش

بچه‌اش میفهمه اون کارو نباید انجام بده… این یعنی چی یعنی ترمز یعنی ترس یعنی‌های … زیادی پشتشه

همین کارو دقیقا من تویه پارک انجام دادم با صدای بلند پسرمو صدا زدم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

باورتون نمیشه اگر ری‌اکشنشو بگم چون خیلی از مادرها و پدرها مدام این موضوع رو به عنوان نگرانی و دغدغه این سن بچه‌اشون بیان میکنند

من احساس کردم صدا زدن اقتدار و ثابت قدمی منو میرسونه بهش
!!!
اما پسرم تو همون اوج هیجان بازی و خنده‌هاش برگشت با ناراحتی
کوبید تو صورتم
خشم،ناراحتی،عصبانیت و تهش چی؟!
خالی کردنه اینهمه هیجان
اونم با چه گزینه‌ای ضربه زدن
شوک شدم، دستشو گرفتم گفتم هیچکس اجازه نداره ضربه بزنه هیچکس
و بعد بغلش کردم گفتم متأسفم که کنترلمو از دست دادم، الان به چی احتیاج داری؟!

گفت بغل😍✌🏼

❤️اگر عصبانی میشی چون اون تایمی که میخوای برای خودت بزاری حضور بچه‌ات هست اینو باید بدونی
مامانها ما انتخاب کردیم بچه دار شیم
اون بچه هیچ تصمیمی نگرفته
منو شما باید درست برخورد کنیم چون این بچه ثمره تصمیم ماست❤️
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
یه دورهمی دعوت بودم

از وقتی رسیدم چندتا از مامان‌ها مدام میگفتن بچه‌اشون این میوه رو نمیخوره اون میوه رو نمیخوره
وااای غذا فلان چیزه الان بچه‌ام غذا هم نمیخوره
همه‌اش نخور نخور بود
و بچه‌ها هم کنار مادراشون با بچه‌های دیگه بازی میکردن و همه صحبتها رو میشنیدن

من برای پسرم میوه پوست گرفتم مثله بقیه‌اشون
و باز میگفتن ااااا راد این میوه رو دوست داره اون میوه رو چی؟!
این جملات هی بصورت طوطی وار تکرار میشد

تا سیب رو دادم دست راد،اون یکی دستشو آورد و یه سیب دیگه برداشت و داد به دوستش که داشتن بازی میکردن

مامانه با تعجب گفت به حضرت عباس تو خونه لب به سیب نمیزنه

گفتم باید بگیم سیب خیلی خوشمزه است، بعضی سیب‌ها پوستشون زردن بعضی سیب‌ها قرمز و بعضی سیب‌ها سبز
امروز میخوای برات سیب حلقه‌ای برش بزنم
امروز به نظرت مثل ماه برش بزنم چه طعمی میشه…

و اینکه فکر نکن اینی که من گفتم کلمه جادوییه با یکبار گفتن بچه جادو میشه نه عزیزم روزی هزار بار باید تکرار کنی

گفتم محیط رو باید مثل بازی کنی براش

❌اینکه رو منبر بری بگی اینو نمیخوره اونو نمیخوره که درست نیست خب بچه داره میشنوه و هر چی تو بگی انجام میده حتی برای جلب توجه بیشتر❌


گفتم هممون حق داریم

اما وقتی نقطه ضعفتو بفهمن دیگه کارت تمومه

من دلم نمیخواد هیچکس نقطه ضعفمو بفهمه،پس برای همین بچه‌ام هم جزوه همون هیچکسه پس آتو دستش نمیدم
میگم با اینکه این چند وقت رد دادم و اساسی بهم ریخته‌ام

🤦🏻‍♀️اما اگر نتونم در مقابل اون مشکل کاری کنم
نمیام اخلاقیات منفیشو جلوی کسی بگم
یا بهش دائم تذکر بدم
سعی میکنم اون محیط رو ترک کنم هر چند سخته برام بعضی وقتا طوری میشه از درد دندونام میفهمم کلی وقت داشتم دندونامو روی هم فشار میدادم🤦🏻‍♀️
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
✋🏻✋🏻شب بخیر

مامانها تا حالا به این موضوع توجه کرده بودید؟
وقتی بچه کاری میکنه که از دید ما خطاست، نگیم حواست نبود؟ یا یکی دیگه میانجی میشه میگه حواسش نبود!!نمیخواست اینطوری شه!!
این چه جمله‌ایه؟
دروغ گفتن، مسئولیت کار خودشو به عهده نگرفتن و …
امروز داشتم روی کازو دستمال میکشیدم
یهو صدای شکستن اومد
من روی صدا کلا حساس هستم، چه برسه از سمت پسرم باشه
خلاصه دوون دوون رفتم پیشش، مهمون هم داشتیم
لیوانی که مهمون باهاش آبخورده بود از دست پسرم افتاده بود
و مهمونمون افتاده بود رو دوره تکرار که حواسش نبود
گفتم اشکالی نداره به این میگن اتفاق، من اینجام تا بهت کمک کنم
و دستشو گرفتم از شیشه‌ها دورش کردم
و به مهمونمون گفتم راد هنوز کوچولوه برای بعضی کارها نیاز به کمک داره و باید دقت بیشتری بکنه

و موفعیکه داشتم جمع میکردم ازش پرسیدم چی شد مامان لیوانو برداشتی، که خودش گفت ماما باید دو دست میگرفتم که نیوفته
بهش گفتم آها آره چه خوب که یادته پس از این به بعد با دو دست روی لیوان آبیات تمرین کن که کم کم بتونی این لیوانها و ظرفهای شکستنی رو هم برداری

خلاصه که بها ندین به جملات یادش نبود، حواسش نبود، نمیخواست از زبون دیگران
عواقبش خیلی بیشتر از اتفاقهاییه که میوفته✌🏼😍
در واقع یجور دروغ گفتن مصلحتی که هیچ مصلحتی هم نداره اتفاق میوفته.