۵ پاسخ

عشقم چقدر گرفت ازت کمکی؟
منم خیلی دوس دارم بیارم، از قیمتا خبری ندارم😅

منم تو فکرمه ماه آخر یکی بیارم یکم تمیز کنه ولی مطنم میشینم ازش پذیرایی میکنم نمیزارم کاری کنه😂

بسلامتی
عزیزم ۷ تومن دکتر کی حساب کردی؟
قرار هفته بعد بهم وقت بدن
همونجا باید ۷ بکشم؟

به سلامتی عزیزم شما الانم بزایی موقعته مشکلی نداری نگران نباش

ان شا الله


طبیعی یا سزارین ؟

سوال های مرتبط

مامان پرتقال🍊 مامان پرتقال🍊 ۱ ماهگی
تجربه زایمان ۵ 👼🏻
اگه بخوام از شرایط سزارین بهتون بگم واقعا بدترین و سخت ترین اتفاق زندگیم بود درسته درد طبیعی نکشیدم و راحت رفتم اتاق عمل و زایمان کردم اما از بعد اتاق عمل واقعا توان میخواد بتونه رو به راه بشه
عوارض بی حسی بقدری وحشتناک و دردناکه که هرچی ازش بگم کم گفتم واقعا مرگو جلوی چشمم دیدم از سردرد و کمر درد وحشتناک بخیه های لعنتی که حتی ادم نمیتونه صاف بشه با تمام اون دردا باید بچه شیر بدی مراقبت کنی دکتر ببری منکه اصلا شرایط استراحت نداشتم به محض خونه اومدن شوهرم کرونا گرفت اون خوب شد بچه ام زردی گرفت رفت زیر دستگاه و من اصلا رنگ خواب و استراحت به خودم ندیدم این وسط باران سینه مو قبول نمیکنه و من همش درحال دوشیدن شیرم از درد سینه ام دارم میمیرم
درکل همه دردهارو حاظرم به جون بخرم اما هزاربار خداروشکر میکنم که بچه مو صحیح و سالم بغل گرفتم لحظه ای گذاشتنش رو صورتم وقتی دنیا اومد بهترین حس دنیا بود 🥲🥲🥲🥲
این لحظه رو برای تمام چشم انتظارا ارزو میکنم ♥️♥️
مامان یارا مامان یارا ۳ ماهگی
پارت ۴ تجربه زایمان
ببخشید دیگه زیاد شد دارم با جزئیات میگم😁
من تمام وقت خواب بودم هی مامانم برام شیاف می‌ذاشت من می‌خوابیدم دردش اونقدر نبود که بگم غیر قابل تحمله واقعا با شیاف خیلی خوب بودم همسرمم رفت یارا رو دید برام عکس فرستاد دیگه خیالم راحت بود ولی بهش حسی نداشتم نمیدونم چرا 🥺 اینگار حس میکردم بچه خودم نیست
در کل همش خواب بودم تا شب که سوند رو برداشتن و گفتن پاشو برو دستشویی منم جیش داشتم دیگه تحمل صبر کردن نداشتم 😁 خیلی سخت بود پایین اومدن از تخت تا اومدم بشینم چند بار نفسم رفت مامانم با یه خانوم دیگه کمکم کردن سخت بود دو سه قدم اول ولی بعد کم کم خیلی بهتر شد
ماساژ رحمی ام فک کنم برام تو اتاق عمل انجام دادن چون اونایی که بعدا برام انجام دادن درد نداشت اصلا حالا نمیدونم ماساژ رحمی بوده یا نه ولی درد نداشت ساعت ۱۰ بود رفتم دیدن یارا رو پا وایسادن برام سخت بود مامانمم اجازه نداشت بیاد ولی حداقل نیم ساعت سرپا وایسادم کنارش صندلی نداشتن بی ناموسا برام ویلچرم نیوردن واقعا چرا😑
یارا خیلی گنا داشت به زور با دستگاه نفس می‌کشید منم کنارش اشک میریختم 🙃
فرداش که قرار شد مرخص شم خداروشکر سروپا بودم لباس پوشیدم راحت و صافم تونستم راه برم دردش فقط در حد یه پریود معمولی بود
یکم برای بالا رفتن از پله های خونه اذیت شدم فک کنم بخاطر همون تا شب درد داشتم که با شیاف قابل تحمل میشد
تا الآنم خداروشکر اصلا درد سزارین اذیتم نکرده امروز دیگه بی کمک میتونم از جام بلند شم بشینم سر سفره وکاملا حالم خوبه فقط درد وحشتناکی که دوسه روز داشتم بخاطر این بود که سرما خورده به پهلوم و وحشتناک یعنی وحشتناک درد میکرد نفس نمی‌تونستم بکشم یکم گرم گرفتیم و دوباره دوست عزیزم شیاف فعلا زنده نگهم داشته