چند روز دیگ تولد پسرمه من دوران حاملگی خیلی سختی داشتم جوری ک روزی ۲۲ بار بالا می آوردم عصرا شوهرم میومد بغلم می‌کرد می‌برد بیمارستان هروز سرم میزدم پرستار داشتم توی خونه تا۹ ماهگی همینطور بودم پارسال این موقع ها چقد خوشحال بودم ک دیگ نزدیک زایمان بود و خلاص میشدم ...چقد زود میگذره این عمر

منم بارداری به شدت سختی داشتم . بالای ۲۰بار بالا می‌آوردم تا ۹ماه حتی شب قبل زایمانم بالا آوردم. منم همش زیر سرم بودم. جالبه همه میگفتن چون دختر حامله ای اینطوری حالا شمام میگی اینطور بودی ولی پسر باردار بودی . پس واقعا از چی هست ی عده بارداری خوبی دارن ی عده انقد سخت

وای من ک از خونه مون حالم بدشده بودجوری ک تاچهارماه خونه مامانم بودم

برا منم دوسال گذشت

کاااش همه این سختی هاروکه کشیدم و عوضش بچم و داشتم الان بغلم بود چند روز دیگه تولدش غم دنیا تو دلم
اون تاریخ و روز و ساعتش داغونم می‌کنه فکرش و میکنم 🥀❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹

لعننتی منم بارداری سختی داشتم.هنوزم که بهش فک میکنم اشک تو چشام میاد.پارسال این موقع منتظر جواب امینو سنتز بودم.گفته بودن یکی از قل ها خونرسانیش تا چند روز قطع میشه و اون یکی هم سرش بزرگه.🤐🤐🤐

اره واقعا خیلی زود میگذره ای خدا قلبم تولدش مبارک باشه جیگررر خاله 🥹😍❤️

تولدش مبارک عزیزم

منم بد ویار بودم خدارو شکر تموم شد . تولد گل پسر مبارک

وای منم ۴ ماه اول کلا تو دستشویی بودم
اون روزا یادم میفته گریم میگیره
بعد ۴ ماه بهتر شدم

ای جانم مامان قوی خداروشکر من بارداریم خوب بود تهوع نداشتم اصلا فقط خواب شب نداشتم....هی این عمر گران چه زود میگذرد

تولدش مبارک عزیزم منم ۹ماه استراحت مطلق بودم حتی دراز کشیده غذا میخوردم روزی دوتا امپولم میزدم خداروشکر ک ب سلامتی تموم شد😍❤️