۱۹ پاسخ

من ۲دادم وسایل تزیین
1دادم لباسش
۲دادم کیکش
شیرینی گرفتم ۱/۵٠٠دادم
عزیزم قیمت اینا گرونه چون همشون از قناد خونگی سفارش دادم هم خیلی تازه بود هم خوشمزه حلالشون پولی که دادم.

منم بردم اتلیه عکس گرفتم.حالا دوس داری هم یه کیک سبک بخر فقد باخانوادها جشن بگیر

عزیزم انشالا تنتون سلامت باشه این خرجها گرون شده خودتو ناراحت نکن
امیدوارم همیشه خوش و خرم کنار هم باشید تولدش مبارک🎉🎉🎉🎉😘🌺🌺🌺

عزیزم تولد گل دخترت مبارک ایشالله تو مراحل زند9گیش موفق سربلند باشه اصلا

ناراحت نشو میدونم مثل من حساسی منم گفته بودم دندونی جشن میگیرم دیدم خرجش زیاده فقط دوسه ظرف درس کردم یدونه کیک گرفتم تو باغ عکس گرفتم تولدش هم میگم گرنیه هم پسرم کوچیکه هنوز یه کیک میگیرم سیزده بدر از عکس میگیره کیک دندونیشو ۴۰۰ گرفتیم

عزیزم تولد گل دخترت مبارک ایشالله تو مراحل زندگیش موفق سربلند باشه اصلا ناراحت نشو میدونم مثل من حساسی منم گفته بودم دندونی جشن میگیرم دیدم خرجش زیاده فقط دوسه ظرف درس کردم یدونه کیک گرفتم تو باغ عکس گرفتم تولدش هم میگم گرنیه هم پسرم کوچیکه هنوز یه کیک میگیرم سیزده بدر از عکس میگیره کیک دندونیشو ۴۰۰ گرفتیم

تولدش مبارک باشه عزیزم ♥️
اشکال نداره خیلیا دیگه تولد نمیگیرن
اگه شرایطش و داشتی میبریش اتلیه عکساش یادگاری‌ میمونه سال بعدم براش تولد میگیری

تولدش مبارک باشه عزیزم.انشاالله جشن عروسیش🥰
خوش به حالت که طبیعی زایمان کردی.من آرزوم بود طبیعی باشم ولی نشد😞

تولدش مبارک خداحفظش کنه
سال اول واقعا بچه متوجه نیس تولد چی ب چیه انشالله سال های بعد

خودت ناراحت نکن منم براش تولد نمیگیرم انشاالله سال بعد

اشکال نداره درکت میکنم چه میشه کرد ایشالا سال بعد بهتر شو میگیری واسه ما که کوچیک بودیم تولد نگرفتن چی شد بزرگ نشدیم غصه نخور خدا بزرگه

تولدش مبارک

تولدش مبارک باشه انشالله همیشه سالم و سلامت باشه❤️😘
فدای سرت منم نگرفتم چون گفتم فقط اذیت میشه درکی از تولد هم نداره هر وقت انشالله رفت مدرسه تولد درست حسابی میگیرم دوستاش هم باشن
در عوض بردم آتلیه عکس گرفت حالا اگه شرایطش داری عکس بگیر

مبارکه انشالله پیر بشه کنار خانواده‌اش.چرا نگرفتی عزیزم

عزیزم مبارکه

تولدش مبارک

چرا نگرفتی خواهر

چرا تولد نگرفتی؟

عزیزم خدا حفظش کنه

دردای*

سوال های مرتبط

مامان ماهلین 👧🏻🍼 مامان ماهلین 👧🏻🍼 ۱۴ ماهگی
پارسال ده دی روز مادر بود من شبش رفتم بیمارستان بستری شدم ودیگه نیومدم خونه تا ده روز بعدش زایمان کردم و سه روز بعد زایمان مرخص شدم بخاطر دیابتم سه ماه بیمارستان بستری میشدم و انسولین میزدم زمان چقدر زود میگذره....حالا ده روز دیگه تولد دخترمه و میشه ی سالش🥹🥹خیلی روزای سختی رو گذروندم هرشبه بیمارستان برام اندازه یه سال می‌گذشت هردوساعت تست قند میگرفتن و آنقدر ازم خون میگرفتن دستمام کبود بود دیگ رگی پیدا نبود... دردای انسولین....یه بار یادمه روزای آخر انسولین بهم چند واحد بیشتر زدن و قندم شده بود 47دکتر گفته بود می‌رفتی کما خطره خیلی روزای سخت و دردناکی بود شبا تو بیمارستان گریه میکردم ک دلم برا خونمون تنگ شده من از بچگی خیلی لوس بودم تا چیزی میگفتن میزدم زیر گریه الآنم همینم اما دخترم باعث شد پوست کلفت بشم یه جورایی ب خودم افتخار میکنم ک میتونم تنهایی کاراشو کنم و بهش برسم خدایا شکرت الهی همه بچها عاقبت ب خیر بشن 🥲🥲🥹🥹🥹🩷🤍