پارسال این موقع من داشتم درد میگشیدم گریه میکردم تا ساعت ۱۱ونیم شب ک گل پسرم ب دنیا اومد ولی من فقط ی لحظه دیدمش چون فوری بستریش کردن ان آی سیو بخاطر عفونت ریش و منی ک کلی گریه میکردم
شکربابت وجودش

۶ پاسخ

ای جونم عزیزم خداحفظش کنه

تولدش مبارک گلم

دقیقا پارسال همیچین روزی شبش من دردم گرف بستری شد فرداش پسرم دنیا اومد و بردنش ان ای سیو چه زود گذشت

تولدش مبارک
منم خودمم همین حس رو تجربه کردم خیلی بده 🥺
خداروشکر که گذشت اون روزا❣️

تولد گل پسرتون مبارک❤️😍دقیقا پسر منم وقتی دنیا اومد ریه‌ش عفونت کرده بود و ده روز ان ای سیو بستری شد، بدترین روزای زندگیم بود

عزیزمممم هزاران بار شکر

مقالات مرتبط

گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟
درمان دل درد در نوزادان
درمان انواع دل درد در نوزادان
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف

سوال های مرتبط

مامان آنیسا مامان آنیسا ۱۳ ماهگی
دلم خیلی گرفته از اینکه نتونستم بذا دخترم تولد بگیرم 🥺


پارسال این موقع درپای اخرم بود ک زمین و زمان رو چنگ میزدم
آنیسا ۰۰:۳۰ شب ب دنیا امد ❤❤
ومن خوشحال بودم ک دردام تموم شده
با هر بار صدای گریه اش گریه میکردم دلم برا اون لحظه تنگ شده اون موقعه ایی ک دادن بغلم وای خدا 🥺

امیدورام مادر خوبی باشم براش 🥲
تولدت مبارک جیگر گوشه ام
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱۴ ماهگی
امروز تولد قند عسل من چقد این یکسال زود گذشت جلو چشم ذره ذره بزرگ شده ولی من اصلا نمیدونم یادم نمیاد چجوری اخه اونقد شیرین بود من پارسال دقیقا همین موقع ۳۷هفته۴روز بستری شدم برا زایمان طبیعی ولی اصلا یبارم ناشکری نکردم فقط گفتم یا فاطمه زهرا به همه چشم انتظارا هم این لحظه رو نصیب کن و ساعت۱۱:۲۰دقیقه شاهانم اومد گذاشتن بغلم اصلا حس عجیبی بود که نمیدونستم چیکار کنم فقط نگاش میکردم گریه میکردم خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجودش تو خونمون
بماند به یادگار از تولد یکسالگی شاه شاهانم🫀🫀🥺تولد مبارک قب مامان
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان سهند مامان سهند ۱۴ ماهگی
پارسال دقیقا همین ساعت کیسه ابم پاره شد و من اورژانسی بستری شدم و جوجم بدنیا اومد خدایا شکرت بخاطر پسرم هر چقدرم ازت تشکر کنم کمه بخاطر وجودش خیلی خوشحالم ک دارمش 💓💓تولدت مبارک عسل مامانی🧿💋♥️
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان حدیث مامان حدیث ۱۴ ماهگی
چقدرزودمیگذره دلم گرفته پارسال این موقع حامله بودم فرداش دختری دنیااومد..واسه شب لوبیاپلو درست کردم گفتم واسه فردا هم بمونه فرداش هم ک زایمان کردم واقعا حس عجیبه دلم میخواد گریه کنم فک میکردم ی شب باشم مرخص میشم امانشدزردی بچه ضربان قلب خودمم بالابودچ روزای. بدی بودخداروشکرک گذشت
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نخودچی🎀 مامان نخودچی🎀 ۱۴ ماهگی
یادش بخیر این موقع کلیپ بارداریم رو درست کردم ... آهنگ پا ب ماه رو گوش میدادم گریه میکردم
الانم پلی میکنم گریم درمیاد
۲هفته تا تولد قطعه ای از وجودم گندم کوچیک من
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رهام کوچولو مامان رهام کوچولو ۱۶ ماهگی
طبق معمول هر شب پسرم با گریه ی وحشتناک بیدار شد ک هیچ جوره گریه و جیغش ساکت نمیشد کلی گردوندیم و اب ذادیم و اهنگ گذاشتیم رقصیدیم تا ساکت شده این پروسه یکساعت طول کشید
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان علیسان🌺👶 مامان علیسان🌺👶 ۱۴ ماهگی
وای خدای من باورم نمیشه پسرم۱۵روز دیه قرار یکسالش بشه سال پیش ۱۳بهمن بخاطر باز شدن دهانه رحمم بستری شدم همش گریه میکردم ‌ پسرم زود بدنیا نیاد اخه هنوز ۳۲روز مونده بود زایمانم بهم امپول جلوگیری ریه زدن چند روز تحت کنترل بودم بعدش مرخص شدم ولی پسرم واسه اومدن عجله داش دوهفته بعدش کیسا ابم پاره شد پسرم ۲۸بهمت به دنیا اومد و دهفته بستری شدیم روزای شیرین و سختی بود باورم نمیشه پسرکوچولوی من الان یکسالشه کلی شیطنت میکنه خدایا شکرت بابت وجودش 😍
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان گندم🌾 مامان گندم🌾 ۱۶ ماهگی
الهی بمیرم🥹🥹 من داشتم ناهار درست میکردم گندم هم دورو برم بود بازی میکرد یهو شروع کرد ب گریه کردن بغلش میکردم آروم میشد میذاشتمش گریه میکرد منم دستم ب غذا بود ی چی میدادم دستش تا آروم شه دوباره بغلش کردم ببینم چشه دیدم رو دستش سوخته انگار رفته زده ب بخاری😰 اصلا متوجه نشدم کی رفته سمت بخاری اخه همش تو آشپزخونه بود بعدم میدونست بخاری داغه نمیرفت سمتش..
دیگه بغلش کردم روغن زیتون زدم ب دستش اروم شد خوابید
حالا از غصه دارم دیوونه میشم فکرش میکنم ک گریه هاش بخاطر دستش بوده....😥😥
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱۳ ماهگی
اینجامیخام بنویسم برااون مامانایی ک مث خودم زیادی نگران کوچولوهاشونن پسرم تا ۱۱ماه و ۶روزگیش فقط میتونس بشینه اونن خودم بلندش میکردم و اینک گاااهیم میفتاد حتی ولی از ۱۱ماه و ۶روزگی شروکرد سینه خیز رفتن و من توی اسموناپرواز میکردم چون کارم شده بود گریه و غصه خوردن ک فک میکردم خدایی نکرده مشکلی هس میخام بگم مامان قشنگم نگران نباش همه چی ب وقتش اتفاق میفته شاهان ۱و ۲روز ک شد شروکرد ۴دستوپارفتن و دوباره من شوکه ازین پیشرفتای یهویی و پشت سرهم خوشحاال و سرخوش اینم بگم تواین فاصله سینه تا۴دستوپا میتونس خودموبگیره و بلندشه ولی کنارمبلو میز اینا نمیتونس بگذریم ۳روز پیشم همینطورک داشتم نگاش میکردم دیدم خودش بلندشدو نشست و دوباره خوشحالی من🤩امروزم تونست از پله ای ک خونمون میخوره بره بالا و اینک گذاشته بودمش کنارمیز تی وی رفتم اشپزخونه وقتی اومدم دیدم بلندشه 🤩🤩ودووباره جیغووخوشخالی من و دیگ من به مامان نگران نیسم و شاهدپیشرفت فرزندمم و این لحظه هارو براتک تک مامانای نگران ارزومیکنم اگ جایی و اشتبا تایپی دارم معذرت ازخوشحالی تندتند تایپ میکنم😁😁
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان کوچولو مامان کوچولو ۱۴ ماهگی
سلام مامان خوشگلا میشه ب سوال دوستم جواب بدین پایین میذارمش
سلام دوستان ، من 16 هفته باردارم بخاطر عفونت ک داشتم دکتر برام کلیندازول تجویز کردن الان سه شب هست ک استفاده میکنم ولی اصلا هیچ پماد و ترشحی ازم خارج نشده ب نظرتون طبیعیه؟ این اتفاق برا شما افتاده؟
مامان فراز کوچولوم🖤 مامان فراز کوچولوم🖤 ۱۳ ماهگی
ممنون از همه کسایی ک محبت کردن جواب دادن و تسکین قلبم شدند
و تشکر میکنم از کسایی که هنوز آداب حرف زدن رو یاد نگرفتن و فقط بلدن زحم زبون بزنن 😭من هیچ جا برا بچم کم نزاشتم شب و روز از خودم گذشتم چون کل تایمم تنها بودم خودم بودم خودم شما باشین بچه تون شیر نخوره فقط بالا بیاره و ی سر گریه کنه کلافه نمیشین عصبی نمیشین کم نمیارین ....ک این کمه هم جونمم فداش میکردم ولی حیف عمرش ب دنیا نبود اون دنیا رو بیشتر دوست داشت چون وقتی اومد تو خوابم شاد بود بازی میکرد میخندید دریغ از اینکه وقتی زنده بود ببینم ایتطور شاده یا بازی میکنه معلومه اونجا جاش خوبه فقط من جای خالیش برام سخته😭😭😭ولی ی وقتایی ناخواسته آدم خسته میشه کم میاره که طبیعی هست بنظرم برا هر مادری پیش اومده بهترین هم ک باشی ی نقصی هست ک بشه تموم فکر و‌ذکرت امیدوارم فرازم منو ببخشه 😭😭چون خودشم میدونست همیشه بهش میگفتم تو این دنیا و این خونه هیچکسو غیر از خودت ندارم بمونم باهام همیشه ک نشد که نشد😭😭دیدار به قیامت فرشته آسمونیم
مشاهده ۲۷ پاسخ دیگر
مامان 💙زندگی💙 مامان 💙زندگی💙 ۱۵ ماهگی
داشتم کشو مرتب میکردم اینارو پیدا کردم تا ۱۸ هفته هر روز دوتا آمپول تزریق میکردم یکی دور ناف ک خییلی دردناک بود یکی عضلانی ک اونم روغنی بود و دردناک روزی ی دونه شیاف هم استفاده میکردم یادمه وقت تزریق گریه میکردم خیلی بد بود رسما آبکش شده بودم حتی نمیتونستم بشینم جای تزریق درد میکرد ورم می‌کرد باید کیسه آب گرم می‌گذاشتم و دراز می‌کشیدم تا چهارماه هر روز کار من همین بود اونایی ک آی وی اف کردن می‌فهمن چقدر سخته حتی بعضیها تا ماه آخر این آمپولا رو باید تزریق کنن اما همه سختی ها رو پشت سر گذاشتم و این روزها شیرین ترین لحظه ها رو دارم حس میکنم دارم ب تولد یکسالگی پسرم نزدیک میشم وقتی بتا مثبت شد توی آزمایشگاه داد زدم بلند ب شوهرم گفتم مثبته بخدا مثبته حتی الانم اشک تو چشام حلقه زد حس خیلی قشنگیه مادر شدن مادر بودن مادری کردن قشنگترین پاک ترین خالص ترین عشق تو دنیاست قدر فرشته های خونتون رو بدونین این روزها زود میگذره ازش لذت ببرین❤
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان نیکان🧸🍭 مامان نیکان🧸🍭 ۱۵ ماهگی
پارسال دقیقا تو همچین روزی ساعت ۹:۲۰ دقیقه صبح دادنت بغلم تو به دنیا اومدی 🥲🥹
بهترین حس دنیا بود
با وجود تو من اسم مادر به خود گرفتم
تا حالا همچین حسی تجربه نکرده بودم
با وجود کلی درد ولی وقتی چشمم بهت میوفتاد یادم میرفت دردامو فقط ذوقتو داشتم
انگار یه عروسک بودی قشنگ مامان
خیلی زود گذشت اون روزا با اینکه سخت بودا ولی زود گذشت
تو داری روز به روز بزرگتر میشی و من هم دلم واسه بچگیات تنگ میشه هم واسه شیطونی های جدیدت قش میره
خیلی خوبه دارمت پسر مامان
دیشب گالری گردی میکردم و با هر عکس و‌ فیلمت بغض میکردم و اشکام میریخت 💙✨

امتداد منی تنی دیگر جون مادر 🫠🥲
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان 🧸panah ♥️ مامان 🧸panah ♥️ ۱۴ ماهگی
یه سال پیش مثل همین امشب
من درگیر تست دادن برای پارگی کیسه آب بودم
ساعت ۲ شب بستری شدم
شب بعدش ساعت یه ربع ب هشت پناه به دنیا اومد
این سال عین برق باد جلوم گذشت
از لحظه شیرینی ک گذاشتنش بغلم برای اولین بار از لحظه اولین بوسه اش از لحظه اولین دیدار پدر دختری شون 😍🥹
اما خیلی زود بزرگ شد
انگاری همین دیروز بود کریر ب دست از بیمارستان مرخص شدیم
از لحظه هایی ک بردمش برای واکسن بدو تولد واکسن های دو ماهگی چهار ماهگی و شیش ماهگی
لحظه هایی ک برای درد های کولیکی این دکتر و اون دکتر میرفتم
واسه لحظه هایی ک با دستای کوچولو و ضعیفش بازی می‌کرد
برای لحظه هایی ک شروع کرد ب حرف زدن
شدیدا دلتنگم🧸
واسه اولین غذا دادن اولین میوه خوردنش
پناه تو این مدت بهم یاد داد که باید خیلیییییی صبور تر از اونی ک فکر میکردم باشم
پناه مامان نور قلبم تولدت مبارک دلیل نفسام🥹♥️
1402/11/5
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان فسقلی خانوم 😍 مامان فسقلی خانوم 😍 ۱۳ ماهگی
دخترم موقع جیش کردن ، یهو میلرزه ب خودش ..
دلیلش چی میتونه باشه ؟
عفونت ک نیست ؟
چون از دکتر پرسیدم گفت عفونت تب میکنه موقع ادرار جیغ میزنه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر