گاهی وقتها دلم برای مریم قدیم تنگ میشه منی که زندگیم نظم داشت خوابم .. خوراکم بیداریم گردشم الان همه چی پا بند یک بچه شده دلم برای یک خواب راحت تنگ شده ... ولی وقتی می‌خوابم باید آگاه باشم بخاطر بچه بچه‌ی که بعضی خوابش خر گوشیه بیداره گریه می‌کنه ... دارم کلافه میشم نمیدونم چیکار کنم دلم خود قدیمم‌میخواد

اصلا خودت بابت داشتن این احساس ها سرزنش نکن و سرکوبش نکن چون سرکوب کردنش بهت بیشتر آسیب میزنه و بدون نه تنها تو بلکه همه ما مامانا چندین بار دچار این احساس ها شدیم و اینا اصلا ناشکری نیست یه جور عادت و حس روانیه که خیلی طبیعیه پیش بیاد چون روند زندگی عوض شده ولی یه چیزی بگم شبای امتحان تو دوران مدرسه یادته چقدر استرس داشتیم همش میگفتیم کاش تموم بشن این شبا کاش مدرسه تموم بشه از اون سالها میدونی چقدر میگذره تنها چیزی که یاد آدم میمونه دلتنگیشه که آخی حیف چه زود گذشت الانم همینه چشم بهم بزنی بزرگ میشه و دیگه بیخوابیها یادت نمیاد و فقط دلتنگ این روزاش میشی 🌹❤️

این مامان برای هرررر بار آیس کافی خوردنش
میومد پشت سویشرت و کیفش که مبادا دو قلوهاش ببینن !

شاید ته دلش این میگذشت:
ای کاش برسه روزی که بتونم با خیال راحت یه قلوپ قهوه بزنم 🤌🏻

اون روز میرسه
ولی تو نخستین سال های مادر شدن بیشتر از اذیت بودن در حال ، ترس از آینده است که روی حال مون تاثیر گذاره !
میترسیم که نکنه روزهای قبل از مادری برنگرده !
میترسیم که نکنه موقعیت شغلی مون بر نگرده!
میترسیم که نکنه رابطه با همسرمون بر نگرده !
و این ترس‌ها بیشتر از هر چیزی آزارمون میده …

امروز اومدم بهت بگم باور کن برمیگرده ولی مثل روزهای اول نـــمیشه ! (😌✋🏻)

میرسه یه روزی که …
میشینی قهوه ات رو میخوری ولی ۵۰ بار وسط قهوه خوردنات جواب مامان مامان هاشو میدی🤌🏻
میرسه روزی که میری سر کار ولی تو راه برگشت به این فکر میکنی چطوری باهاش بازی کنی که کیف کنه از بودن در کنارت 🤌🏻
میرسه روزی که دو تایی با همسرت میری رستوران ولی وسط غذا خوردن میگی اخی چقدر ماهی ـش خوشمزه است جای بچم خالی🤌🏻

پس بیـــا
ترس از آینده نداشته باشیم
ولی
بپذیریم تا آخر عمرمون یه بخشی به هویت مون اضافه شده و اون مادر شدن / پدر شدنه

خودمون خواستیم ک این کوچولوهارو بدنیا بیاریم .. تصمیمِ خودمون بوده .. چاره ای نیست ♥️

درکت میکنم منم علاوه بر این شرایط تو رابطمم با شوهرم خیلییییی سرد شده

میفهمم منم همینم.... ولی منتظرم یکم بزرگتر بشه اوضاع بهتر بشه‌‌‌‌....

عزیزدلم از الان نباید کم بیاری اول راهی هنوز خیلییی مونده تا گفتن این حرف

🫠درکت میکنم فلوکستین بخور بهتر میشی😢

مریم گلی یکم بچه بزرگ تر بشه خوابش تنظیم بشه توام میخابی دوباره همه چیز نظم میگیره
باید سخت نگیری هی بخای بگی وای چقدر سخته سخت میگذره
من سر پسر اولم همین طوری بودم میگفتم واییی چقدر بده چقدر سخته و هیج جا نمیرفتم
ولی الان سر پسر دومم
همه جا میرم و راحت میگیرم

🥹درست میشه صبر کن بزار یگم بزرگ تر بشه میگی اصلا بدون اون تا الان زندگی‌چطور میکردم
😍

دیگه مث قبل نمیشه باید اینو بپذیریم

عوضش یه امید ب زندگی داری یه نفر ک وجودش ب وجودت بنده

منم همین طور همین الان دلم میخواد پتورو بکشم روو سرم یک هفته بخوابم
اما چاره ای نیست