۴ پاسخ

ای خدا،چقدر دلم هوای پسر بیچاره ی داداشمو کرد،چقدر غصه ی زندگی پدرمادرشو خورد،چقدر سختی کشید طفل معصوم

ای بابا دلم برای ستایش و زندگیش سوخت طفلی هههههههی🥺

بخدا تدریس کلاس اول اصلا اونقدرا سخت نیست الا این تیکه ی رفتارت بچه ها
پیر شدم از بس باید بگردم ببینم کی راست می گه کی دروغ

وقتی ستایش می گه این پول رو بابای خودم داده باور نمی‌کنی و میگی لابد مثل قبل دروغه
ولی بعد یکم شک می کنی و به مادرش پیام می دی که آیا همسرتون واقعا ۵۰ تومن به دخترش داده؟ و مادرش که می دونی زن خوبیه حرف دخترش رو تایید می کنه.
گویا این ها چون وضع مالی شون اصلا خوب نیست مادر سر وضع حقوق با شوهرش دعواش شده و قهر کرده. ستایش هم بدون نهار و تغذیه میاد مدرسه...
ادامه

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۱۷ ماهگی
سلام سلام مامانای عزیز
یه چیز کوچیک بگم
این روزا تو گهواره می بینم که خیلی ها میان میگن من بچه م تنبیه کردم مثلا عصبی بودم یا ظرف می شستم اومده نق میزنه بغلم کن ( سرش داد زدم ، با پاهام هولش دادم ، فشارش دادم و ....) بعد جالبه خیلی از مادرهای گهواره در صحنه حاضر مثلا میان دلداری میدن بابا ما هم انسانیم رباط که نیستیم 😏
خدایی خودت رو انسان می دونی 🤔
چطوری در برابر بچه ای که زورش بهت نمیرسه نمی تونی خشمت رو‌ کنترل کنی خودت رو آدم‌ حساب میکنی ؟
من خودم خیلی آستانه تحملم کمه گواه حرفم فقط اطرافیانم هستن ...
جوری که باردار بودم همش میگفتم خدایا بهم یه صبری بده که یوقت خدای نکرده تحملم کم بشه به بچه م آسیب بزنم ، نویان از اون بچه هاس که تمام آیتم های رشد تکاملی و پسرفت و .... رو باهم داشته 🤣
دو روزه از خواب با گریه پامیشه تا خود شب فقط بی قراری میکنه منم هی گلاب و هل و زعفرون و دمنوش ارامبخش میخورم 😆می دونم دندونش داره در میاد و بلد نیست دردش رو بگه الهی بمیرم براش 😭
خدا شاهده همسرم از این همه صبر من در تعجبه 😆
بعضی وقتا عصبی میشم خسته میشم با همسرمم هم بحث میکنم ولی روی پسرم خالی نمی کنم فقط میرم تو اتاق اگر خشم داشته باشم یه دونه به خودم میزنم یکم هم گریه میکنم و میگم نویان جز من کسی رو نداره ....
مادر گرامی الان میگیری هی بچه ت رو میزنی فردا بزرگ بشه تو رو میزنه یادت باشه بچه های الان حرمت نمی شناسن ...
مامان نویان مامان نویان ۱۷ ماهگی
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱۷ ماهگی
یکی از شاگردام از کلاس جفتی اومده کلاسم. مادرش با همکارم بحثش شده کلاس دخترش رو عوض کرده.
حالا که رفتارها و حرکات این بچه رو می بینم تازه فهمیدم چه شکری خوردم این بچه رو به کلاسم راه دادم. به معنای واقعی کلمه دیوونه ام کرده از بس حرکاتش نرمال و طبیعی نیست.
خود به خود برای خودش دست می زنه. همه رو ساکت می شونم درس می دم این بلند می شه یهو می‌ره اونور کلاس. الکی برای خودش قر می ده. اصلا نمی تونه حتی چند دقیقه تمرکز کنه و به درس گوش بده. مدام در حال وول خوردنه
نصف وقت و انرژی منو سر کلاس گرفته. درسش هم خیلی ضعیف. هرچی منو مادرش برایش وقت می ذاریم یاد نمی گیره.احساس می کنم یه اوتیسم خیلی خفیف یا بیش فعالی یا اختلال نقص توجهی چیزی داره. ارجاعش دادیم مرکز مشاوره تایید کردن اختلال شدید یادگیری داره ولی در مورد بیماری چیزی نگفتن.
واقعاً برام تجربه شد دیگه تا عمر دارم وسط سال کسی رو راه ندم کلاسم. هرکس وسط سال اومده جابه جا کرده بچه اش یه مشکلی داشته
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
و حالا من موندم و وجدان درد سرزنش عذاب وجدانی که هرروز میاد سراغم لحظه‌ای از یادم نمیره خدا نگذره از اون دکتر ژنتیک که درست حسابی آزمایش ننوشت ژن های مارو دقیق بررسی نکرده بودن فقط یه آزمایشی گرفتن که چندتا بیماری و بررسی کردن که حالا بچه ما اون چندتابیماری ونمیگیره خلاصه کوتاهی کرد بی مسئولیتی کرد ازش نمی‌گذرم هیچوقت دوم از دکتر اطفال و نوزادان که این دوماه کامل ۱۰ بار من دکتر های مختلف بردم این بچه رو همشون معاینه میکردن ورزش میدادن بدن بچه رو میگفتن سالمه مشکلی نداره فقط داروی کولیک میدادن جالبه واقعا تو ۲ ماهگی اون خانوم به اصطلاح محترم تو مرکز بهداشت اولین نفر بود به شل بودن بچه من شک کرد و زمزمه کرد با خودش ولی به ما هیچی نگفت مگه هرماه بچه هارو چکاب نمیکنن قد وزن دورسر دو مورد تغذیه اینا مگه نمیپرسن بعد چندوقت پیش که بهشون گفتم میگه ما موظف بودیم واکسن رو بزنیم من شک کردم دیدم این بچه فرق داره با بچه های دیگه ولی اصلا شک نکردم که بگم فقط به شل بودن بدنش شک کردم خیلی ناراحت شدم حالا گذشته ها گذشته فکرشو نکن اینقدر راحت به من اینجوری گفت من از هبچکدومشون نمی‌گذرم که اینقدر راحت کوتاهی کردن تشخیص ندادن واسه نمی‌دونم هضم نمیشه این قضیه ها برام نامفهوم مونده چون پای بچم درمیون اومد نمیتونم فکر نکنم کنار نمیام بچه خیلی مهم ترین همه چیز من تو زندگی پسرم شد بعد چندسال خدا بهمون هدیه داد خیلی برام سخته کناراومدنش...