۱۱ پاسخ

مرسی فداتشم

آره بابا جانا هم همینطور،ما یک ماه خانواده همسرم و نمیبینیم وقتی میریم خونه مادرشوهر جانا کلی غریبگی میکنه و تا عادت کنه طول میکشه باز با این حال بغل هیچکس به جز خودم و باباش و بابام به راحتی نمیره

عاخخخخ سحر عاخخخخ سحرررر همه میگن گندم چ ساکته اذیت کن نیسسسس
منم میگم ارههههه دوبار
مامانم و من فقط دیدیم روی واقعی گندم رو
اون روز شوهرم گف بالاخره دخترررررر چقدر شیطونی اخه بشینننننن
وای میخواستم بگم عه؟؟؟ بچه آرومی بور ک

چون تا حالا ندادم بخاطر همین پرسیدم فک کردم سنگینه براش مرسی گلم لطف کردی

ن عزیزم قرار نیست هر کسی رو ببینه بره بغلش بچه مشکلی ندارد بچه احساس غریبگی می‌کنه هیچوقت ب زور بش نگو مامان برو پیشش مامان بوس بده بچه رو وادار ب کاری نکنی بعد خوب عموشو ندیده احساس غریبگی کرده الان بچه من ۶ ماهی یبار خانوادم و میبینم وقتی میبینم اول غریبگی می‌کنه گریه می‌کنه نمیره سمتشون ی ساعت ک میگذره دیگه محل ب من نمی‌ذاره

سحرجون سوالم بی ربطه ب تایپیکتون شرمنده عزیزم شما ب نویان جون تا حالا کله پاچه دادید اخه من میخام درس کنم نمیدونم بدم بهش یا ن؟

ای خدا قربونش بشم خجالت میکشه ینی . 😂😂😂

سحرجون دختر منم دقیقا مثل پسرتونه کلا تو خیابون خیلی ساکته اصلا حرف نمیزنه فقط نگاا میکنه ولی تو خونه از دیوار راست بالا میره

اتفاقا من دوست دارم این اخلاقشو اینکه می‌فهمه کی اشناست کی غیر آشنا یا اینکه فقط بغل کسایی میره که اذیتش نکنن

عزیزم پسر منم دقیقا همینطوره منم نگرانم خیلی غریبی می‌کنه ولی تو خونه خوبه

بچت حرف میزنه

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۱۵ ماهگی
مامان نویان مامان نویان ۱۵ ماهگی
پارسال نویان بخاطر سلولیت (عفونت بافت پوست) واکسن دو ماهگی ب.ستری شد.
خیلی حالم بد بود
هنوزم یادآوریش حالم رو بد میکنه...
خیلی چیز پیچیده ای نبود
ولی هر دوست و آشنایی که زنگ میزد می پرسید چی شده ؟
براش کمپرس گرم و سرد گذاشتی ؟
دستمال آلوده نبوده ؟
انگاری چنگ میزدن به قلبم .
این پرسیدن های مدام اذیتم می‌کرد تا جایی که همسرم گفت جواب تلفن شون رو دیگه نده ...
توضیح دادنش برای منی که تا چهارماهگی نویان تو هپروت بودم سخت بود ، اصلا می دونی آدم انتظار یه چیزایی رو نداره درست می افته وسط زندگی...
توضیح دادن یه سری مسائل تو حال ناخوشایند خیلی سخته..
اما تو همه اون روزا یه دوستی دارم که فقط زنگ میزد حال نویان رو می پرسید و دلداری میداد
با گریه میگفتم فاطمه نکنه من خطایی کردم اینجوری شده خندید گفت نه بابا عوارض واکسنه خودتو اذیت نکن چقدر وجودش برام دلگرم کننده بود ، اصلا زنگ میزد لبم باز می‌شد به خنده ...
اگر دوستی بیماره
خودش ، بچه ش یا عزیزش از این دلگرم کننده ها باشیم ....
اخ می چسبه ....
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱۴ ماهگی
یکی از شاگردام از کلاس جفتی اومده کلاسم. مادرش با همکارم بحثش شده کلاس دخترش رو عوض کرده.
حالا که رفتارها و حرکات این بچه رو می بینم تازه فهمیدم چه شکری خوردم این بچه رو به کلاسم راه دادم. به معنای واقعی کلمه دیوونه ام کرده از بس حرکاتش نرمال و طبیعی نیست.
خود به خود برای خودش دست می زنه. همه رو ساکت می شونم درس می دم این بلند می شه یهو می‌ره اونور کلاس. الکی برای خودش قر می ده. اصلا نمی تونه حتی چند دقیقه تمرکز کنه و به درس گوش بده. مدام در حال وول خوردنه
نصف وقت و انرژی منو سر کلاس گرفته. درسش هم خیلی ضعیف. هرچی منو مادرش برایش وقت می ذاریم یاد نمی گیره.احساس می کنم یه اوتیسم خیلی خفیف یا بیش فعالی یا اختلال نقص توجهی چیزی داره. ارجاعش دادیم مرکز مشاوره تایید کردن اختلال شدید یادگیری داره ولی در مورد بیماری چیزی نگفتن.
واقعاً برام تجربه شد دیگه تا عمر دارم وسط سال کسی رو راه ندم کلاسم. هرکس وسط سال اومده جابه جا کرده بچه اش یه مشکلی داشته