چقدر از شیر گرفتن بچه سخته.درسته بچه خیلی اذیت میشه ولی مادر از لحاظ روحی داغون میشه.امشب دومین شبیه که بدون شیر خوابوندمش.خیلی سخت بود.خیلی دخترم کلافه و ناراحته.خودم حالم خوب نیست.غصه دارم.فکر نمیکردم واسه چیزی که بارها اذیت شدم و کلافه شده بودم انقدر دلتنگ بشم.مخصوصا این اواخر واقعا مدام شیر خواستن دخترم کلافم کرده بود.فکر نمیکردم خودم بیشتر حسرت بخورم که ایکاش بشه یه بار دیگه بهش شیر بدم.یه بار دیگه با شیر خوردن بخوابه.با اینکه بخاطر شیر خوردن دخترم در این دوسال شبها خواب خوبی نداشتم و در روز همش آویزونم بود ولی خودمو سرزنش کردم که ایکاش قدر این دو سال و لحظه هایی که گذشت و بیشتر میدونستم و وقتی شیر میخورد عوض با گوشی کار کردن فقط بهش نگاه میکردم.خیلییییییی سخته.الانم دارم با گریه مینویسم. تو دلم به دخترم التماس میکنم توروخدا بزرگ نشو.انگار ابن منم که بیشتر به وجودش و کوچیک بودنش احتیاج دارم نه اون به من.

۴ پاسخ

میگذره

منم دقیقا همین حس رو داشتم امشب ۶ روزه که بهش دیگه شیر ندادم
تو لیوان آموزشی که درش بستس آب بریز بزار بالا سرش که نصف شب هروقت شیر خواست لیوان رو بده دستش عادت میکنه
من یهو خودم یادم میره بچمو میذارم زیر سینه که بهش شیر بدم بهو یادم‌میاد بلندش میکنم اب میدم بهش
خیلی دوره ناراحتیه دلم میخواد برای یه بار هم شده بهش شیر بدم😔

این حس رو همه داریم خودتو اصلا سرزنش نکن
من تا ۱هفته گریه میکردم
حس عذاب وجدان خفم میکرد
ولی الان خیلی خیلی راحت شدم
شبا میخوابیم تا فردا یکسره
برای خودشم بهتره کیفیت خوابش و غذا خوردنش بهتر میشه
همش ۱هفته سختی داره شایدم کمتر
تحمل کن تو یه مامان قوی هستی

چرا اینقدرررر حرفای دله منو زدی🥺🥺🥺منم امشب اولین شبه از شیر گرفتنه پسرمه
دلم کبابه واسش الان بغله مامانمه نمیخابه فقط با شیر میخابیددد
همش میگه جیجَه مامان

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من :
فکر نکنم بچه ای وابسته تر از بچه من به شیر مادر بوده باشه
دختر من دو سال تمام شیر خودمو خورد صبح تا شب و شب تا صبح شیر منو میخورد واسه خوابیدن روزش واسه خوابیدن شبش واسه اروم شدنش همیشه و همه جا وسط غذا توی شلوغی توی خلوت وسط سفره توی مهمونی وسط مهمونی همیشه درخواست می می میکرد
طوری که از شیر گرفتنش شده بود کابوس هممون
ولی دلو زدم به دریا و دقیقا فردای تولد دو سالگیش شروع کردم از شیر گرفتن.
و راحت تر از چیزی که فکرشو میکردم گذشت. الان بعد از دو سال دارم لذت بچه داری رو میفهمم. اگه بچتون وابستس نترسید. پا روی احساستون بذارید و ببینید چطور بعدش به غذا میفته چطور بعدش راحت میخوابه راحت بازی میکنه. واقعا مادر تازه نفس میکشه. دو سه روز اول سخت بود ولی بعدش واقعا هر ثانیه به خودم میگم چرا زودتر از شیر نگرفتمش و به خودم و به بچم لطف نکردم
من از روز اول صبح که از خواب بیدار شد تلخک زدم روی سینم اومد سینمو دید که سیاه شده گفتم می می درد و از اون ثانیه دیگه حتی نزدیکمم نیومده حتی حاضر نشده که یکم بخوره ببینه تلخه یا نه
مامان اَمیرحَسَــن💚 مامان اَمیرحَسَــن💚 ۲ سالگی
امروز دهمین روزه که پسرمو از شیر گرفتم..
من با شناختی که از پسرم داشتم روشِ تدریجی‌رو انتخاب کردم
که کمترین آسیب‌رو ببینه و راحت‌تر بپذیره..
اول از شیرِ روز شروع کردم و با کم کردنِ وعده‌های روزش و سرگرم کردن و بازی کردن و خوراکی و غذاهایی که دوست داشت موفق شدم که با گذشت ۲ هفته کامل با شیر روز خداحافظی کنیم و دیگه اصلا در طول روز سراغشو نمیگرفت..
برای شیر شب هم مثلا از هر ۵ باری که بیدار میشد برای شیر من ۲ بارشو بهش شیر میدادم و ما بقی‌رو روی پا تکونش میدادم که نوازشش میکردم تا خوابش میبرد..
رسید به دفعات آخر..
دوتا دونه انار دون کردم و هم خودم هم همسرم بهش سوره یاسین خوندیم و ثواب این ۲سال شیردهی‌رو تقدیم کردم به حضرت رباب س💚
برای آخرین توو بغلم گرفتمش و بهش شیر دادم و کلی نوازشش کردم..
براش دعای خیر کردم و از خدا خواستم این ۲ سال شیری که به پسرم دادم نور و محبت بشه توو وجودت از عشقِ اهل‌بیت ع❤
انار رو بهش دادم و خورد..(
شب اول گریه میکرد و یکمی بیقرار بود ولی از شب بعد انگار فهمیده بود که دیگه باید بدون شیر بخوابه و با کمی قصه و شعر و نوازش خوابش برد تا حالا که دهمین روزه و دیگه سراغشو اصلا نمیگیره و الحمدالله خواب شبش خیلی بهتر شده و راحت میخوابه🙂
این روزا رو به بهترین شکل برای شمایی میخوام که قصد دارید کوچولوتو از شیر بگیرید..
دعا میکنم خدا صبر و حوصله و توانتونو چندین برابر بکنه و با خاطره خوب از این مرحله عبور کنید❤🙂🤗