خوابیده دارم نگاش میکنم یادم نمیاد قبل اومدنش اصلا از چیه زندگی لذت میبردم هرروز ک میگذره انگار عشقوعلاقه ای ک نسبت بهش دارم بیشتر ریشه میکنه توجودم باورم یکماه دیگه یساله میشه خیلی زودتر از چیزی ک تصور میکردم بزرگ شد یاد روزایی میفتم ک تازه دنیا اومده بود بغلش میکردم با ترس و لرز خب تااون موقع نوزادی به اون کوچیکی رو بغل نکرده بودم اخ خدا دودستی ورش میداشتم یه دستمو با احتیاط میذاشتم زیر باسن کوچولوش اون یکی دستمو زیرسرش صورتمو میچسبوندم به صورتش ک اندازه کف دستم بود اون بوی خوش نوزادیش اخ ک چقد زمان زود میگذره پسر کوچولوی من داره قد میکشه خدایا شکرت بابت وجودش عمیقا عاشقشم عمیییقااااا🫠♡
تواین عکسم داره باهام دالی بازی میکنه 🥹

نمیشه *

خداروشکر برای وجودشون خدا برامون حفظشون کنه

اره بعضی وقتا میگم خدایا کاش میشد زمان رو نگهداشت واون روزایی که عاشقشی نزاری بره بچه ها اینقدر پاک ومعصوم میموندن وما همچنان عاشقانه زندگی میکردیم هرروز بیشترازدیروز عشق میورزیدیم ولذت میبردیم ولی صدحیف کاری ازدستمون برنمیاد حیف.
زمان بسرعت میگذره یروز این کوچولوها بزرگ میشن مرد میشن کاش اونا یادشون بمونه که چه عاشقانه بزرگشون کردیم ولی این عشق وعلاقه شدید قلبی ما یکطرفه میشه این خصلت آدمیزاده بزرگ میشه یادش میره

وااای حس منو گفتی که خواهر♥♥♥♥👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

ای ننهههه
چقدر خوب گفتی دقیقا احساس من...
واقعا چقدر زود گذشت