خيلي خوشحالم از داشتنش ،خيلي از خدا ممنونم كه بهم اين هديه ارزشمند رو داده اما يوقتايي كه بي قرار ميشه وقتي كه سرما خورده بود و نميدونستم چجوري آرومش كنم وقتي سينمو نميگيره و ناچارم بهش شير خشك بدم ،وقتي با بغض تو چشام نگاه ميكنه ميگم چقد بچه داري مسئوليتش سنگينه انگار پشيمون ميشم و كم ميارم تو همين حالت يهو به خودم ميام ميگم خدايا غلط كردم نكنه بخاطر اين فكرا بچمو ازم بگيري
مني كه تو همه چي خيلي قوي بودم چرا حالا از نگهداري بچم اين حالتا بهم ست ميده ؟شما هم اينجوري ميشين؟

دقیقا خیلی فکرات‌شبیه منه
خیلی وقتا نگاش میکنم گریه م میگیره که چقدر ضعیفه،چقدر بهم نیاز داره🥺
و خیلی خداروشکر میکنم بابت این هدیه ارزشمندش🙏

منم دیروز و پریروز همین فکرارو داشتم🥺

تو یه مامان کافی هستی به خودت افتخار کن❤️😍طبیعیه که گاهی ادم کم بیاره
من تازه یبار دیوونه شدم بهش گفتم بهت میزنماااا🙄🤭😬بعدش عذاب وجدان داشتم و تموم شد دیگه نبایذ خودخوری کرد به خاطر احساساتی که بهمون دست میده

دقیقا منمگاهی کم میارم بعد که نگاهش میکنم ازش خجالت میکشم تموم امیدش منم و من نباید کم بیارم آبجی پفیلا خونگی درست کن هر روز یه قابلمه بزرگ بخور معجزه میکنه برا شیر،ماکارونی خیلی شیرافزاست سعی کن در هفته چندبار بخوری و دلستر تو بیمارستان شیر نداشتم خدا هیرش بده پرستار گفت بگو برات دلستر بگیرن شوهرم از اون روز هر روز برام میخره باور کن تا یه شیشه دلستر رو میخورم سینم سفت میشه از شیر فقط سعی کن مال جو رو نخوری نفخ داره دلستر گلابی پیدا کنی عالی نبود انار امتحان کن نتیجه رو بهم بگو

نه گلم طبیعیه ماهم آدمیم خسته میشیم مهم اینه بچه تو با تموم وجود دوست داری و این حست لحظه ایه اونم چون خسته ای
بعدشم خب مگه چیه کمکی بدی منم شبا شیر خشک میدم ک خودمم بیشتر بخوابم و انرژی داشته باشم تو روز

خدا حفظش کنه براتون

تنهانیستی .منم کلا کم میارم .حالا من عصبی میشم غر ب همسرم میزنم میگم همین یدونه بسه بچه چ غطلی کزدم بچه دار شدم .کلا اعصابم میریزه بهم بعدش اروم میشم میگم خدا یا شکرت نگاه ی اعصاب خوردی من نکن بهم صبر بده

این یه حس مشترک بین مادراست

پس فقط منم هیچ وقت از بچه داری توی این ۳ماه خسته نشدم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️حتی مریضم شده بستریشم کردم دیگه بدترین حالتشوگفتن ولی اصلا خستخ نمیشم 🤦‍♀️وقتایی که خابا همش دوست دادم زود بیدار بشه😒🤦‍♀️🤦‍♀️

اره
تا الان چند بار خسته شدم
اما مطمئنم که خدا همه مادر هاروداره میبینه منم تا این فکرا میاد توسرم
میگم خدایا غلط کردم
فقط کمکم کن...گاهی وقتا واقعا اشکم میخواد دربیاد...
اما همه میگن فقط سه ماه اول خیلی سخته چون باشرایط عادت نکردیم
کم کم هم بچه خوب میشه
هم ما به شرایط عادت میکنیم ک زندگی برامون راحت میگذره

یه وقتایی که خیلی گریه میکنه و نمیتونم آرومش کنم یا خسته میشم پانمیشم آرومش کنم وپشیمون میشم از بچه آوردن دو دقیقه بعدش میگیرمش بغلم فقط گریه میکنم🥲و این داستان همینطور ادامه داره

از نگرانی‌ و دوست داشتنه....منم اینجوریم..امروز وقتی از کولیک به خودش می‌پیچید و من کاری از دستم بر نمیومد کلی گریه کردم

حال امروز من اینجوری بود☹️خیلی دوسش دارم ولی کم میارم عصابم بهم میریزه کاش صبور تر بودم

ببخشید شیرخشکی کلا شده؟؟؟

آره من حتی به بدتر از اینم فکر میکنم و سریع پشیمون میشم
اینا یه حالتایی از افسردگی بعد زایمان عزیزم مشاوره بگیر خیلی بهتر میشی

منم همینم

آره خیلی خصوصا این مدته که شیر نمیخوره
واقعا کم آوردم
سینه مو نمیگیره شیر خشک دوس نداره میگه شیرمو بدوشم بریزم تو شیر بخوره

دقیقا حرف دل مننننننننننن....من خیلی آدم قوی بودم تو هرکاری ولی تو بچه داری دوست دارم فقط بشینم گریه کنمممم🥺🥺