۸ پاسخ

بیشترمون همینیم منم گاهی اوقات همینم ولی قوی بمون و ادامه بده نی نی ات بهت نیاز داره

درخواست بده داشته باشمت .من پرم عزیز

عزیزم جسارتن بچت چندکیلوعه

اکثرا همینن اما این غلط ما بهترین مادرها هسیم

منم‌ دقیقا همینم.خداروشکر که به دماغش نخورده.منم دیشب خوابوندمش بیدار شد نگام میکردخودما زدم به خواب که منا ببینه بخابه خودش شیشه شیرشو که پرم بود برداشت برد بالا سرش از دستش افتاد تو صورتش نمیدونم خورد تو پیشونیش یا دماغش. از دیشب عزا گرفتم که نگنه دماغش اسیب دیده باشه

احساس مشترک هممون.عزیزم چقدم موش موشی نشسته بیشتر دلت بسوزه🤣

خواهر منم دقیقا همینم ... ....

انگار این احساسات طبیعیه . چون منم اینطورم

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱۴ ماهگی
سلام مامانای گل خسته نباشید یه درد دل باهاتون داشتم پسر من هامین یکسالشه تو این یک سال به غیر از یکی دو بار که شوهرم تو حمام بردنش به من کمک کرد دیگه همیشه خودم هامین رو حمام کردم و همه ی کاراش از پوشک کردن و نگهداری از هامین رو خودم انجام دادم حتی یه روز یه نفر نه خواهر نه مادرم تو نگهداریش به من کمک نکردن شوهرم از صبح میره سر کار تا ساعت ۲ و ساعت ۲ بر میگرده خونه و دوباره ۳ میره سر کار تا ساعت نه شب در کل اگه دو یا سه ساعت هامین باباش رو ببینه ولی همین که باباش رو میبینه انگار نه انگار که من هستم همش گریه میکنه که بره بغل باباش ااون رو خیلی دوست داره نه اینکه من حسودیم بشه نه ولی برام جای سواله یه بچه که این همه من براش وقت میزارم و واقعا از هر لحاظ بهش میرسم و تو این یک سال حتی یک بار هم بهش نامهربانی نکردم پس چطور اصلا علاقه ای به من نشون نمیده دیشب شوهرم خسته بود از سر کار اومد هامین گریه میکرد که باباش بغلش کنه شوهرم هم خسته بود بر می گرده به من میگه معلوم نیست با این بچه چطور رفتار میکنی که علاقه ای به تو نداره واقعا از حرفش دلم شکست والا تقصیر ش
نیست این بچه هیچ علاق ای به من نداره دیشب خیلی دلم گرفت و گریه کردم به حال خودم که منی که این همه به این بچه می رسم و براش وقت می زارم چطوره که علاقه ای به من نداره😩😩😩😩
مامان یاسین مامان یاسین ۱۳ ماهگی
چند روز پیش یه اتفاقی افتاد اومدم اینجا بپرسم که اشکالی نداره بعد گفتم صددرصد استرس بهم وارد میشه میگن خطرناکه و اینجور حرفا نپرسیدم
حالا که اتفاقی نیوفتاد اومد بگم 😂
ما یه میز تو پذیرایی داریم که از میزای دیگه بلندتره و یاسین هیچ موقع از این نگرفته بود بلند بشه دستش نمیرسید درست حسابی
بعد من پوشکش باز کردم شستمش بعد سودوکرم زدم به پاش و پوشکش کردم پمادشو گذاشتم رو اون میز رفتم تو دستشویی دستمو شستم اومدم بیرون شاید کلا دو دقیقه شد ؛ دیدم یاسین رفته از اون میز گرفته بلند شده نمی‌دونم چجوری دستش رسیده سودوکرم رو از رو میز برداشته همونجا درشو باز مرده بود دستش زده بود تو اون من که اومدم دستاش کاملا کرمی بود و همونجا وایساده بود داشت مک میزد 🤧🤕 سریع گرفتم بردمش دست و دهنشو شستم دیدم ته حلقش سفید نیست خداروشکر چسبیده بود به سقف دهنش سریع پاک کردم و شیرش دادم 🤣
و خداروشکر چیزیش نشد ولی خیلی حرص خوردم 😖 از یه طرف هم جرئت نداشتم اینجا بگم گفتم دعوام میکنن چرا حواست جمع نکردی اینو گذاشتی دم دستش🫢
عکس نامربوط😃