۱۵ پاسخ

خواهر برو دردات دارن زیاد میشن نزدیک زایمانت من سر آرزو رفتم بیمارستان ۷سانت باز بودم

فکنم زایمان کردی غیبت زده؟؟؟

خواهر زایمان کردی؟

میکنن برو ان اس تی انقباضاتو نشون بده

در آن 3 دقیقه ای شد برو و شدت دردت خیلی زیاد که به خودت بپیچی بعد برو بیمارستان الان بری فقط معاینه میکنن و دردت میگیره اذیت میشی الان نهایت 3تا 4سانت شده باشی کلا سه تا 4سانت بار بشه تاقتت خیلی خیلی کم میشه اماتحمل کن دردت بیشتر بشه دوش بگیر باعث میشه هم دردت کمتر بشه هم زودتر دهانه رحم باز بشه آب خیلی خیلی گرم نباشه

معصومه اگه فکر می‌کنی هر پنج دقیقه درد میاد سراغت برو ولی از نظر من بزار یه خورده لکه بینی پیدا کنی چون وقتی دهانه رحم بشه سه یا چهار لکه بینی پیدا میکنی اما الان بری می‌خوان بگن هیچ تغییر نکردی دوباره برگردی

چون راهت طولانیه برو
زایمان چیزی نیس ک تو خونه بشه انجام داد
برو بگو ک مسیرتم طولانیه بزار بستریت کنن
امپول فشار میزنن روند زایمان شروع میشه

برو بیمارستان بگو تحمل ندارم که بستریت کنن یهو تو راه نزایی
یا نزدیک بیمارستان بمون
دیگه وارد فاز فعال شدی
بستریت نکردن همون تو بیمارستان یا تو ماشین بخواب که نزدیک باشی

ب نظرم برو بیمارستان

هر دو دقیقه 30 ثانیه یا 45 ثانیه درد داشتی یعنی رفتی تو فاز فعال

به دکتر زنگ بزن بپرس

برو بیمارستان شاید فول شدی نمون خونه وظیفشونه بستریت کنن نکردن سر و صدا کن هم جون بچت هم خودت مهم تره

اگه فاصله دردات خیلی نزدیکه بهم برو بیمارستان

دردات هر چند دقیقه است؟ اگه منظم شده و هر ۵دقیقه است برو بیمارستان،

چطوره دردات

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد روزهای ابتدایی تولد
سه روزه طبیعی زایمان کردم
شنبه ساعت هفت صبح که از خواب بیدار شدم رفتم سرویس خونریزی کردم اماده شدم و رفتم بیمارستان دهانه رحمم دوسانت باز شده بود ولی بستری نمیکردن گفتن برو زیر دوش اب گرم و راه برو ساعت ده بیا ساعت ده رفتم هنوز تغییری نکرده بود گفت عصر بیا دیگه امدم خونه و درد داشتم و راه میرفتم ساعتای چهار عصررفتم دهانه رحمم ازدوسانت بع سه سانت باز شده بود ماما گفت میخوای کمکت کنم گفتم اره گفت تو زور بزن بعد دو سانتم اون باز کرد شدم پنج سانت ماما گفت یک ساعت راه برو که بعد بستریت کنم ساعتای شیش عصر بستریم کردن بعد دکتر امد کیسه اب و پاره کرد از اون جا دردام خیلی خیلی زیاد شد دهانه رحمم ب هشت سانت رسید باز ماما گفت بیام کمکت کنم فک کردم مث اون دفعه دردی چیزی نداره تا امد دستشو روی شکمم فشار میداد و اونجا روهم محکم فشار میداد نفسم بند امده بود نتونستم بزارم ادامه بدم. باز خیلی درد داشتم دیگه گفتم دوباره بیاد دیگه فول شدم و باید زور میزدم ساعت هشت و خورده شده بود دیگه زور زدم و ساعت یه ربع به نه بردن منو اتاق زایمان ساعت نه دیگه زایمان کردم