خلاصه بچم دنیا اومد بردنش آن ایسیو منم اتاق زایمان دیگه بخیه زدن و منم دراز کشیده بودم بعد خدمات اومد بردنم روی تخت پایین رفتم خودم شستم لباس عوض کردم پوشک گذاشتم دیگه دراز کشیدم کیک آبمیوه خوردم و رفتم بخش دیگه تو بخش بودم بچم بهش اکسیژن وصل بود نمیشد بغلش کنم شیرش بدم روز اول شیر ندادم روز دوم دیگه شیر دوشیدم اونا خودشون با لوله توی دهنش بهش میدادن یا از دماغش بعد 12شب موندم دیگه دختر کوچیک تو خونه پیش مادرم بود بخاطر دخترم هرروز تو بیمارستان گریه میکردم خلاصه مرخص نمیکردن میگفتن بچت نارس هی اتفاقی میوفته گفتم من دخترمم 35عفته دنیا اومد نارس بود اونم روز چهارم مرخص شدم تو خونه بزرگش کردم اصلا هم دکتر نبردم ماشاالله الان 1سال نیم هست دیگه گفتن باشه هرچیزی هس گردن خودت گفتم باشه مشکلی نیست گفتم من دخترم کوچیکه دیگه بیشتر 12شب نمیشه بمونم رفتم خونه و هیچی نشد خدا بخواد انشالله برام بزرگش میکنه و نگه میداره الان 1ماه20روزشه
من توی 33هفته زایمان طبیعی داشتم خب
من تو خونه کارام کردم مهمون داشتم همه کارای خونه کردم وقتی لباس میشستم کمرم یک درد میکرد مثل درد پریودی بعد همینجوری داشت بیشتر میشد یهو زنگ خواهرم زدم گفتم بیا خونمون من حالم بده دیدم مهمونا هم رسیدن ساعت 3عصر دیگه دردام همش بیشتر میشد شیاف هم گذاشتم ولی نشد دیگه ساعت 6شب شد زنگ شوهرم زدم اومد اسنپ گرفت منو دوتا خواهرم با شوهرم رفتیم بیمارستان وقتی بستری کردن گفتن تو ک 8سانت باز شده رحمت دیگه گفتن بچت کوچیکه سری باید ببریمت اتاق زایمان ک چیزیش نشه بردن اتاق زایمان دیدم درد از ترس گم شد وقتی درد میومد زور نمیزدم وگرنه بچه دومم بود نمیدونم خیلی درد بدی بود دیگه تحمل کردم و همش زور زور همش میومدن دست میکردن معاینه جیغ آدم در میوردن بعد دیگه اومدن برش زدن و با زور زدن پسرم دنیا آوردم وقتی دنیا اومد آدم جوری میشه انگار اصلا درد نداشته ولی وقتی بخیه میکنن دوباره جیغ تو هوا
بگو گللم
تجربه خوبی داشتین؟ لطفا بگید ماهم ببینیم چطور بوده
بگو لطفا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.