مامانا من یکسال خواب درس حسابی نداشتم

امشب دیگ واقعا کم اوردم بچم نمیخابید انقد عصبی شدم محکم زدم تو صورتم بچم ترسید با گریه رف جا باباش اونم بخاطر من ناراحت بود بغلش نکرد

دارم میمیرم از عذاب وجدان الهی بمیرم برا بچم ‌‌خدا لعنتم کنه دلم کباب میشه یادش میفتم انگار قلبمو اتیش میزنن😭😭😭

منم یبار نشستم بالا سرش انقدر گریه کردم اونم منو نگاه کرد خوابید واقعا این دوسال سخت ترین روزاس از حاملگیم تا الان اصلا نتونستم هنوز عادت کنم تنها نیستی

تلگرام گروه زدیم دورهمی میای؟

صبج ها زود از خواب بیدار نشو تا بتونی شب بیداری رو تحمل کنی. صبح ها با بچه ات بخواب. بعد کم کم خواب بچه میزون می شه‌.

خب گلم همه ما خواب درست و حسابی نداریم دیگه باید صبور باشی تا بگذره

اخی عزیزم اون بچه بجز شما کسی نداره خودت کنترول کن عزیزم

ببین چقدر عذاب وجدان بعدش سخته دیگه قول بده ب خودت ک اینکارهیچوقت تکرارنمیکنی
الانم کاریه ک شده
منم گاهی وقتا واقعا کم میارم شاید دادبزنم ولی تاحالانشده بزنم سعی کن کنترل کنی خودتو چاره ای جزصبر نداریم این روزاهم میگذره
تنشون سالم

من بیشتر دلم برای شوهرت سوخت