۱۶ پاسخ

من که بودم میرفتم بلاخره این وابستگی ی جایی باید تموم شه

بنظرم برو بچه هم رفته رفته عادت میکنه ،فامیل ما بچش مدرسه میرفت باید مادرش میرفت تو یه نیمکت مینشستن،دوسال این کارو کرد آخرسر از مدرسه بهش گفتن مقصر خانم خودتی که ولش نکردی عادت کنه ،شما هم اگه از الان روش کار نکنی تا قیامت باهاته

سلام گلم به نظر من برو برا پسرتم خوبه از وابستگیش بهت کم میشه ومهم ترین ازاون از لحاظ مالی هم میتونی مستقل تر باشی

یمدت برو امتحان کن ببین چطوره اگه نتونستی برگرد

سلام عزیزم خوبی ، حتماااا برو بچه ام بزرگ میشه اولاش سخته هم برای شما هم بچه ولی بعدش همه چی میوفته رو غلتک منم امسال رفتم از مهر ماه پسر منم بینهایت وابسته من بود الان بهتر شده

من بودم میرفتم حتما ؛ البته من از یک ماهگی بچم یک شیفت ۴ ساعته سرکار میرفتم و شیر میدوشیدم براش تا عصر که برگردم با شیشه میخورد. خیلی خوبه برا استقلال بچه و حال خوب مادر

ميخواستم بگم برو مبلغ حقوق که گفتی میگم اصلا ارزش یه لحظه اد یت شدن خودت و پسرت و مادرتو نداره

پسر منم خیلی وابسته س بردمش مهد نموند ولی بازم میخوام از فردا امتحان کنم چون این وابستگی هم برا بچه هم مامان سمه من که افسردگی گرفتم بس از صبح تا شب چسبیده بهم من جای شما باشم میرم ازش خداحافظی کن حتما برو نهایتش یه ربع گریه میکنه بعد اروم میشه هم از لحاظ مالی هم روحیه برات خوبه

حتما برو فعلا از هفت تا یازده برو بعد کم کم تایموشو اضافه کن اگه نری بع خودت ظلم کردی

چرا که نه ، برو کم کم عادت کنه و انشالا تو 4 سالکی بزاریش مهد

چقدر بهت میدن؟؟

سلام عزیزم ، حتما برو ، به وابستگی پسرت کمک بزرگی می‌کنی
دقیقا منم قبل دخترم توی درمانگاه کار میکردم کرونا بود ، بعد زایمانم دیگه نرفتم ، ولی الان که دارم میرم وابستگی دخترم خداروشکر خیلی بهتر شده ، البته من سه روز در هفته میرم سرکار ، همین که موافقت کنن تایم کمتری بری به پسرت هم میرسی و این خیلی عالیه

۷تا ۱۱بچه خوابه دیگه سخته که مامانت بایدبیدارشع بیاد پیش بچه یابچه رابیدار کنی ببری

برو برای خودت و پسرت خوبه

اگه ساعتش آینه آره برو. پسرت دیگه سنیه که باید وابستگیش کم بشه

بنظرم برو چیه همش بشینی تو خونه پسرت که بزرگه شیر نمیخواد دیگه برو

سوال های مرتبط

مامان ببری مامان ببری ۴ سالگی
مامانای عزیز من دو سه سوال قبل راجع پوشک بچم پرسیدم
یه چیزی ذهنمو خیلی مشغول کرده من پسرم دیر به حرف افتاد ولی خب خیلی تلاش کردم از گفتار درمانی شعر فلش کارت چون شاغل هستم وتابستونا بیکار م رسما تابستونو گذاشتم برای آموزش البته زمانی هم که سرکار میرفتم بازم تلاشمو میکردم خداروشکر گفتارش بهتر شد وحرف میزنه حروف انگلیسی بلده ۵ یا ۶شعر بلده باهوشه (من حتی ترسیدم اتیسم باشه )دکتر بردم که گفت نیس
ولی حوصله حرف زدن با هرکسی نداره مخصوصا تلفنی حرف نمیزنه یا کسی ازش سوال می پرسه پی شیطنته مادرشوهرم میگه نکنه مشکل داره بخدا دل من خیلی میسوزه ازش ناراحت نیستم میگم شاید از دلسوزی میگه ولی هرکاری میکنم مثلا میگه بچه پشت تلفن یع عالمه شیرین زبونی میکنه چرا پسرت اینطور نیس چرا اینقدر دیر ازپوشک گرفته میشه
من نمیگم خیلی فداکارام ولی تمام تلاشمو گذاشتم حتی مقطع دکترا قبول شدم ولش کردم سر حرف زدنش شاید ۵سال پیر شدم
به نظرشما لازمه کاری کنم دوباره دکتر ببرم؟
مامان پستاقلی مامان پستاقلی ۳ سالگی
دیگه از خودم این زندگی خسته شدم
یک ماهه شوهرم از سر کارش اومده بیرون ماشین سنگین خریده ولی هنو مدادکش نیومده شروع به کار نکرده
دیشب اینجور میکنه میگه من یه ماهه خونم پی بردم تو شلخته و کثیفی
غذا ظهر میخوری ظرف هارو همون لحظه نمیشوری
اصلا بلد نیستی بچه تربیت کنی در حالی که حالا هرچی در مورد بچه میگم کلا برعکسشو میگه منم کلا بی خیال بچه شدم
گفتم نخ کن تو گردنت هر جور دوس داری تربیتش کن رفتار کن باهاش
میگفت خسته شدم از زندگی کردن باهات
یا به پسرم میگا هر پتج دقیقه جیش داری میگم ولش کن خودش داشته باشه
میگه نیگه تو چی میدونی مگه
واقعا دیگه خسته شدم ترسم اینکه برم کاری کنه کلا پیرم منو نشتاسه الان که طرف باباشه
مثلا میره مهد اولش گریه میکنه اینجور میگه اگه گریه کنی خونه عمو نمیبرمت جایی نمیبرمت
ولی باز من که با ملایمت رفتار می کنم مثلا میگم ظهر میام دنبالت یا زود میام
میگه لوسش کردی
ولی با این پسرم حرف باباشو بیشتر گوش میکنه
دیشب که بهش گفتم بس کن دیگه اه
امروز اصلا محلش ندادم
میگه چرا کمددیواری نمیریزی بیرون دوباره مرتب کنی
یا هر غذایی ادویه خاص خودشو داره چرا استفاده نمیکنی
اصلا دیوانم کرده
دوست دارم این جرات پیدا کنم
همه چیزو بزارم و برم