۷ پاسخ

خا نزن

حق داریم.صبح تا شب سرو کله بزن با بچه .کارخونه برس.بدون هیچ دلخوشی...گناه نکردیم مادرشدیم که..
گول ظاهر مردم ک بچه معلول دارن ونخور
مادره اعصابش ریده..کلی ام فحش میده دادمیزنه.کتک میزنه..اونم آدمه مثل ما.رباط نیست خواهرجان که

دقیقا منم همین‌حسو دارم😔طول روز خیلی خسته میشم دخترمم ماشاالله سکم‌انرژیش‌زیاده منم خسته میشم اعصابم‌نمیکشه یادادمیزنم یا میزنم خودمم مثل چی پشیمون میشم شب تاصبح نمیخوابم هی میگم‌عادتمو ترک‌کنم خودمو سرزنش میکنم ولی نمیتونم خودمو کنترل کنم خیلی ناراحتم ازااین رفتارم

بخدا تو‌ مامان خوبی هستی خودت دست کم نگیر

برو دکتر دارو بگیر..میتونی دکتر انلاین وقت بگیری..شاید اون بندگان خدا کمکی دارند ولی در کل مادربزرگ منم بچه معلول داشت مثل گل ازش مراقبت میکرد..

ما هم آدمیم گاهی عصبانی میشیم و داد میزنیم اما این داد زدن‌ها فقط مغز بچه رو آسیب میزنه و به خودمون هم انرژی منفی میده .

اینستا رو ول کن . تو دنیای واقعی زندگی می‌کنیم فقط باید سعی کنیم خودمون و بچه هامون خوشحال باشیم. زندگی کوتاه تر از اونه که فکرشو می‌کنیم. بچه هامون خیلی زود بزرگ میشن و ما میمونیم و یه دنیا خاطرات. خودت رو با دیگران مقایسه نکن .امروز خودت رو با دیروز خودت مقایسه کن. سعی کن هر روز مادر بهتری باشی . سعی کن هر روز یک بار کمتر داد بزنی. ببین تجربه خودم رو میگم من از وقتی بکن نکن نمیگم خیلی بهتره هم خودم راحتترم و انرژیم رو الکی هدر نمیدم هم دخترم مغزش آرام تره و وقتی هم حرفی بهش بگم بهتر قبول میکنه. سعی کنیم کمتر به بچه ها دستور بدیم هروقت میخوای حرفی بزنی به بچه هات ببین گفتنش فایده داره اگر داره بگو اما اگر نداره بیخود انرژی خودت رو هدر نده

سوال های مرتبط

مامان النا مامان النا ۶ سالگی
مامانا از دست دخترم دارم دق میکنم بخدا از وقتی وارد پیش دبستانی شده یه بچه دیگه شده انگار چند بار تو کلاسشون عکاسی بوده اونجا بچه ها خواهر برادر هاشون اومدن دخترم هر دیقه میگه من تنهام من خواهر ندارم برادر ندارم شام نمیخوره نهار نمیخوره عصبی شده‌ 😭😭 همش میگه باید با من بازی کنی درس کار میکنم بازی میکنم باهاش گوشی میبینه کارتون تفریحش‌ به راهه خوب من الان بیام اقدام کنم خدا میدونه کی بچه دار شم تا بیاد همبازی این بشه بزرگ میشه دخترم 😭😭 از حرفاش افسردگی گرفتم قصد داشتم هشت سالش بشه باردار بشم تو خونه فرمانروایی میکنه همه کار میکنه باز گله‌ داره من جوری شده به شوهرم وقت نمیزارم به زندگیم وقت نمیزارم ظرفای نهار شام میمونه تو سینک غذا از بیرون میگیرم اینقدر که خودمو وقفش‌ میکنم . 💔💔 تو سن ۲۹ سالگی رسما مثل زن ۷۰ ساله شدم بخدا شوهرم میگه من فقط بخاطر ویار شدیدت‌ راضی نیستم اذیت شی وگرنه بچه می‌آوردیم تا الان‌ من باردار بشم از لحطه اول تا زایمان استراحت مطلقم‌ گفتم دخترم یکم بزرک بشه بتونه کارهاشو‌ بکنه درسش بنویسه خودش کسی تو شرایط من بوده یکی بیاد منو آرووم کنه حرفای دخترم مثل تیر میره تو قلبم😭😭 .