خانما میگم بزرگترین چالش زندگی من همین بچه دار شدن بود اصلن هیچ وقت فک نمیکردم انقد سخت باشه از وقتی امیرحسین اومده دنیا همش زیر بار قرض بودیم ب همین خاطر شوهرم اصلن خونه نبود اصن نفهمید این بچه چجور بزرگ شد امیرم هیچ وابستگی ب پدرش نداره راس مبگن بهشت زیر پای مادرانه واقعن ی زن وقتی مادر میشه دیگه برا خودش نیس شمارو ک نمیدونم ولی من کلن متعلق ب بچم حموم کردن ترتمیز برام ارزو شده وضعیت بدنم تو یه سال کلن تغییر کرد سینه های افتاده شکم افتاده پرتزک کل رون وپام ترک ترک شده صورت لاغر پلک های افتاده اثار چین چروک داره میافته رو صورتم موهای سرم بیشترش سفید شده دل نازک بی عصاب شدم ینی بچه دوممم همین قدر سخت میتونه باشه شما چی سخت بهتون گذشته یا چی


بارداری زایمان فرزندپروری

و منی ک اصلاتحت هیچ شرایطی نمیتونم ب بچه دوم فکرکنم
ویارو بارداری شدیدا سختی داشتم ولی بااین حال میگفتم اولی ک اومد یکسالش شد اقدام کنیم واسه دومی الان شدم یه سیخ چوبی باشکم توپی و اعصابی ک مثل دلار هرلحظه در نوسانه

سلام ووقت بخیر..حرفاتونو شنیدم ولازم دیدم تجربه ام روبگم..
بچه اول واقعا سخت بود شب بیداری ها گریه کردناش مریض شدناش..ومتاسفانه بچه ما کلا مریض بود و سخت گذشت... اما از من مادر قوی ساخت.امیدوارم هیچ کسی اون سختی رونکشه ولی بچه دوم بسیار راحت بودموتازه فهمیدم چرا قدیما اینقدر بچه اوردن.. خداروشکر میکنم و براتون روزهای خوبی ارزو میکنم لطفااا شکرگذار باشید

تودقیقا خودخودمنی

بله عزیزم بچه داری خیلی سخته مخصوصا که بچه شیطون باشه همش نق بزنه هی بچسبه ب ادم اروم نباشه ادم دیوونه میشه

دقیقامنم این وضعیتمه شوهرم اصلاخونه نیست وبفکرزن وبچه نیست به پشمشه